آیا کارگران این ارقام را می بینند؟

 

amar

بودجه پیشنهادی سال ۱۳۹۳ دولت اسلامی سرمایه داری ایران ارقام مصرح در جدول بالا را در اختیار دولتمردان، ارتشیان، سپاهیان، بسیجیان، دستگاه اختاپوسی اطلاعات، روحانیون و سایر عمله و اکره، بورژوازی قرار می دهد، تا چه کنند؟ کدام کارها را انجام دهند؟ و اجرای کدام برنامه و طرح ها را دستور کار خویش سازند؟ پاسخ را بسیاری از کارگران می دانند. خدم و حشم پاسدار قدرت و حاکمیت سرمایه داری این پول ها را دریافت می دارند تا نظم چرخه ارزش افزائی سرمایه، نظم استثمار توده های کارگر توسط سرمایه داران را تأمین کنند و این نظم سبعانه بشرستیز را  بر کارگران تحمیل نمایند. اقلام بالا سهم اندکی از کل هزینه ای است که دولت درنده بورژوازی هر سال برای ایفای این نقش، برای ماندگاری سرمایه داری و برای تحمیل بختک وار این نظام بر طبقه کارگر تعیین و تصویب می نماید. این بودجه ها و ارقام نجومی مکمل آن ها جزئی از کل محصول اجتماعی سالانه کار و استثمار و رنج کارگران جامعه است. حجم عظیم کار و تولید توده های کارگر در سال های اخیر مطابق آمارها از جمله آمارهای دستکاری شده رژیم اسلامی بیش از ۹۰۰ تریلیون تومان است. از کل این رقم آنچه به شکل دستمزد یا هر اسم و رسم دیگری به کارگران، به کل فروشندگان نیروی کار، به کارگران صنعتی، کشاورزی، نفت و معادن، حمل و نقل، بنادر، معلمان، بهیاران، پرستاران، رانندگان شهر و بیابان، کارگران شهرداری ها، ادارات دولتی و خصوصی، به تمامی آحاد طبقه کارگر داده می شود، بسیار کمتر از ۸۸ تریلیون تومان است. چند ده میلیونی کارگر که کل ۹۰۰ تریلیون تومان محصول اجتماعی سالانه را تولید می کنند باید با این ۸۸ تریلیون تومان کل خورد و خوراک  و دارو و درمان و مسکن و ایاب و ذهاب و شهریه مدارس و همه سیر تا پیاز زندگی خود را فراهم سازند. آن ها باید با این ۸۸ تریلیون تومان نیروی کار خود را بازآفرین کنند تا به طور مستمر کار نمایند، تا در سال بعد رقمی بسیار افزون تر از ۹۰۰ تریلیون تومان و سال بعدتر بسیار عظیم از هزار تریلیون تومان محصول اجتماعی تولید نمایند اما سرنوشت مابقی ۹۰۰ تریلیون محصول کار کارگران چه می شود؟ جواب ساده است. قبل از هر چیز و مقدم بر هر کاری سرمایه و سرمایه و باز هم سرمایه طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری می گردد. هر سال چند صد تریلیون تومانش به حساب سرمایه مردارخواران بدسگال سرمایه دار واریز می گردد. کارخانه، تجارتخانه، بانک، بنگاه مالی، شبکه حمل و نقل و تجارت، کشت و صنعت، معدن و مؤسسات صنعتی و مالی افزون تر و باز هم افزون تر از سال پیش، حقوق های کلان چندین میلیاردی، کاخ های افسانه ای، ویلاهای رؤیائی، برج میلادها، حساب های بانکی ماوراء نجومی، تفریحات دور دنیا، خوشگذرانی ها و عیاشی های سرمایه داران دولتی و خصوصی می گردد. فقط ۹۵ میلیارد دلارش سرمایه شخصی ولایت فقیه می شود. به سراغ مابقی برویم.  ارتش جمهوری اسلامی ۵۱ تریلیون ریالش را دریافت می کند، تا این رقم نجومی محصول کار ما را در سرکوب مبارزات و اعتراضات ما به کار گیرد. تا پاسدار حاکمیت سرمایه و طبقه سرمایه دار باشد، تا در کردستان و بلوچستان و خوزستان و ترکمن صحرا و هر کجای دیگر سینه همزنجیران ما را نشانه گیرد. تا در جنگهای ارتجاعی جنایتکارانه میان دولت هار اسلامی سرمایه و دولت های درنده دیگر سرمایه داری، هزار، هزار همزنجیران کارگر ما را قتل عام کند و با کشتار آن ها جوی خون راه اندازد. تا در منطقه و در سطح دنیا زبان عربده اقتدار و تجاوزگری بورژوازی باشد،  ۴۵ تریلیون تومان هم نصیب نیروی انتظامی می شود. میدان مصرف این بخش بودجه را تک تک کارگران به اندازه کافی تجربه کرده اند. نیروی انتظامی ۴۵ تریلیون تومان از حاصل استثمار ما  را می بلعد تا هر نفس کشیدن اعتراضی ما علیه شدت استثمار و محرومیت و سیه روزی هایمان را در گلو خفه کند. تا هر اعتصاب ما را در هم کوبد، هر تجمع ما را در هر کجا علیه هر جنایت سرمایه به خون کشد، تا کشتار خاتون آباد را راه اندازد. در خیابانهای تهران بر روی اجساد انسان های ناراضی ماشین راند. تا زندانهای اوین، گوهردشت، عادل آباد، وکیل آباد و هزاران هزار زندان دیگر در هر شهر و روستا و دشت و بیابان جهنم سرمایه داری را از کارگران پر سازد.

به سپاه پاسداران و سازمان بسیج رژیم نیز ۵۲ تریلیون ریال از محصول کار و استثمار سالانه طبقه کارگر اختصاص یافته است. سپاهیان و بسیجیان این رقم را می گیرند تا بر کوه سرمایه های دیگری که از استثمار جنایتکارانه کارگران در کارخانه ها و مراکز صنعتی، تجاری، مؤسسات بی شمار غول آسای اقتصادی خود اندوخته اند، بیأفزایند. تا با افزایش این سهم بر سرمایه های کوه پیکر دیگر خود،موحش تر و درنده تر به استثمار فروشندگان نیروی کار پردازند، تا کشتار وحشیانه دهه ۶۰ را راه اندازند. تا سالیان متمادی سراسر جامعه را برهوت وحشت، هولوکاست و کوره سوزاندن کارگران معترض گردانند. تا خیابان های همه شهرها را قرقگاه توحش گشت های زینب و کلثوم و ثارالله کنند، تا پروژه زن آزاری و زن کشی و سلب هر نوع آرامش و امنیت از ساکنان دوزخ سرمایه داری را تکمیل و تکمیل تر نمایند. بیش از ۱۴ تریلیون نیز سهم وزارت اطلاعات گردیده است تا قتل های زنجیره ای را سازمان دهد، تا در سراسر جهان بساط ترور و کشتار پهن نماید. تا هر چند ساعت یک بار جمعیتی از سکنه نفرین شده این دیار را زیر نام اخلالگر و مقدمین علیه امنیت سرمایه داری دستگیر، شکنجه و راهی سیاهچال ها سازد. تا کارخانه ها، مراکز کار و تولید، محله های مسکونی و هر محل تجمع توده های کارگر را زندان و محیط اختناق و سرکوب سازد.

در مورد اینکه مجلس اسلامی، شورای تشخیص مصلحت، نهاد خبرگان، اختاپوس شورای نگهبان و مابقی با ارقام کلان دریافتی چه می کنند نیاز به توضیح نیست. همگی همدل و همراز و هماهنگ فاجعه وجود و بقای سرمایه داری را بر زندگی کارگران تحمیل می نمایند و برای همین کار سهم عظیم خویش را از حاصل استثمار توده های کارگر برداشت می کنند. همه این ها نهادهای دولت سرمایه داری هستند. ساختار قدرت، نظم، برنامه ریزی و اعمال قهر میلیتاریستی، پلیسی، فرهنگی، فکری و ایدئولوژیک سرمایه که در همان حال چاه ویلی بدون هیچ مرز و محدوده برای بلع بی پایان حاصل استثمار و کار و رنج طبقه کارگر است.  در جدول بالا، در کنار سهم سازمان ها و نهادهای مختلف دولتی از محصول کارسالانه طبقه کارگر شاهد اختصاص رقم یک تریلیون و ۳۰۰ میلیارد ریال به حوزه های علمیه سراسر کشور هستیم. ارتش، سپاه، وزارت اطلاعات، بسیج و نیروی انتظامی تریلیون ها تومان می گیرند تا وظیفه سرکوب و کشتار فیزیکی کارگران را به دوش کشند. حوزه های علمیه نیز حصه ویژه خود را دریافت می دارند تا از طریق تبلیغ خرافه و جهل و اوهام، نقش کثیف شستشوی مغزی و سرکوب جنایتکارانه فکری توده های کارگر را ایفاء نمایند.

  هیچ کدام این حرف ها هیچ تازگی ندارند، هیچ کشف تازه ای نیستند، قرار نیست هیچ اعجابی برانگیزند. از زمانی که نظام بردگی مزدی بر بستر تاریخ روئیده است با کارگران همین کرده است. آنچه سرمایه با انسان می کند، جهان بی انتهائی از پیچیده ترین، اسرارآمیزترین و غیرقابل توصیف ترین جنایت ها است. برای لحظه ای فکر کنید که کارگران جهان کل سرمایه ها و ثروت ها، کل امکانات و رفاه و نعمت های مادی و هر چه که زندگی و زندگی بخش است تولید می کنند. آنچه اینان می آفرینند، سرمایه می شود و با نرخ اضافه ارزش های ۱۱۰۰ درصدی به استثمار کارگران یعنی استثمار همان کسانی که خالق سرمایه اند می پردازد، توپ، تانک، بمب هسته ای  و شیمیائی و خوشه ای، سلاح های میکربی، ناپالم، خردل و ساردین می گردد و به حکم سرمایه، برای دفاع از سرمایه و برای جاودانه ساختن نظام گند و دهشت سرمایه داری بر سر و روی کارگران و کودکان خردسالشان فرو می ریزد. قانون، قرارداد، نظم، مدنیت، حقوق، سیاست و دستگاههای تقنین و تشریع و ترویج و تصویب و اجرای این امور می گردد تا ماندگاری سرمایه و جاودانه شدن بردگی مزدی و استثمار کارگران را لباس منافع عام پوشاند، تا فکر و ذهن و شعور و اراده توده های کارگر را در سیاهچال قدرت سرمایه به زنجیر کشند. در یک کلام محصول کار و استثمار کارگران در اینجا فقط از چنگ آنان خارج نمی گردد، فقط از قلمرو اختیار و استفاده و نیاز آن ها بیرون نمی رود. فاجعه اساسی تر آن است که همین محصول کار و استثمار، به قدرتی فائقه، یکه تاز، فعال مایشاء، جبار، بی عنان، بشرستیز، هولوکاست سالار، سفاک، بی رحم، جنگ افروز، فساد آفرین و تباهگر تبدیل می شود و تمامی ظرفیت توحش و انسان ستیزی خود را علیه خالقان واقعی یعنی همان توده های کارگر به کار می گیرد.

دنیای سرمایه داری با این ماهیت و مختصات نه جای زندگی کارگران که فقط میدان جنگ آنهاست. جنگ کارگران علیه سرمایه داری همزاد خود این نظام است. روز به روز و ثانیه به ثانیه تاریخ نظام بردگی مزدی لحظات پیوسته پیکار و جنگ توده های کارگر علیه استثمار و سبعیتهای همه نوعی سرمایه است. مشکل روز طبقه کارگر جهانی اصلاً مشکل نجنگیدن نیست. مشکل این است که هر جنگی، هر جنگ کارگران با سرمایه داران و دولت آن ها لزوماً جنگ واقعی قدرت آگاه ضد سرمایه داری توده های کارگر علیه هستی سرمایه داری نیست. مشکل مهم انتقال تمامی کارزارهای جاری در تمامی قلمروهای حیات اجتماعی به میدان پیکار واقعی ضد کار مزدی است. باید قدرت آگاه ضد کارمزدی طبقه خویش را سازمان دهیم. این قدرت در هیچ ساختاری سوای ساختار شورائی ضد سرمایه داری قابل سازمانیابی نیست. باید در این مسیر گام برداشت و به پیش شتافت.

فعالین جنبش لغو کار مزدی

دسامبر ۲۰۱۳

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.