او از شیفتگان فداکار رهائی کارگران و شیدای بی ریای کارزار رهائی انسان بود. در سال ۱۳۳۱ در همدان به دنیا آمد، در سالهای نخست دهه ۵۰ به سازمان مجاهدین خلق پیوست و در پروسه تحولات سیاسی درون این سازمان با مجاهدین کمونیست همراه گردید. او از طبقه کارگر بود، در شرائط زندگی، کار، استثمار و مبارزه این طبقه بالید و پرورد، درد، رنج، فشار استثمار و محرومیت های سرمایه آفریده این طبقه را در تار و پود وجود انسانی، اجتماعی خود جوشان دید. اینکه راهبرد چریکی چه بود و سازمانهای چریکی چه راهی می رفتند؟ داستان، واکاوی، نقد ریشه ای خود را دارد، نکته مهم آنست که درآن روز، در تاریکی زار نسخه پیچیهای اردوگاهی، سوسیال دموکراتیک، خلقی جاری در دنیا و مستولی بر جنبش کارگری جهانی، خیلی از فداکارترین، پاکباخته ترین و چاره اندیش ترین درس خوانده های طبقه کارگر نیز راه پیکار را در کارزار چریکی می دیدند، محمود شفاعت نیز از همین فداکاران بود. او همه سالهای آن دوره را در شاخه کارگری تشکیلات به سر آورد. در کارخانه های زیادی از جمله کارخانه «صافیاد» مهندس مهدی بازرگان کار کرد و استثمار شد، با کارگران زندگی نمود، جوشید، رفیق، همدل گردید، در سال ۵۶ با کارزار نقد مشی چریکی همراهی نشان داد، در ماههای اخر سال ۵۷، در فرایند اختلافات منتهی به تجزیه مجاهدین کمونیست، به «گروه نبرد برای رهائی طبقه کارگر» پیوست. شفاعت بعدها برای چند صباحی با «سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر» همراه گردید، پس از خرداد ۶۰، با شبیخون سبعانه فاشیسم درنده اسلامی به جنبش کارگری، گروههای چپ و سایر مخالفان، در پی فروپاشی غالب نیروهای چپ روز، به کومله و جریان موسوم به «حزب کمونیست ایران» پیوست، او در ۱۳۷۰ به همکاری خود با این جریان پایان داد و از آن تاریخ به بعد بدون داشتن تعلقات حزبی، گروهی هر چه از دستش بر آمد برای همپیوندی با مبارزات توده کارگر انجام داد. یادش برای ما همیشگی و غم مرگش جان آزار است.
سایت سیمای سوسیالیسم