سراسرغزه در آتش بمباران های هوائی و زمینی دولت نژادپرست دین سالار و هولوکاست پرداز اسرائیل می سوزد. کومه های مسکونی توده های کارگر این دیار، یکی بعد از دیگری با اصابت بمب ها تل خاک می شوند. کودک و پیر و جوان زیر آوارها دفن می گردند، بیمارستانهای معدود موجود با خاک یکسان شده اند و بیماران، معلولین و مصدومین بستری در آنها طعمه حریق ناشی از بمبارانها هستند. ساکنان شهرها و روستاها به مدرسه ها پناه اورده اند و مدرسه ها زیر ریزش بمب های ارتش فاشیست اسرائیل گورستان شده اند. آمبولانس ها حین انتقال مصدومین بمباران ها، دوباره هدف بمب قرار می گیرند و در آتش قهر بشرستیز سرمایه جهانی و دولت نتانیاهو خاکستر می گردند. همه شواهد بانگ می زند که حاکمان دژخیم اسرائیل و حامیان امریکائی و جهانی آنها به چیزی کمتر از نابودی کامل سکنه کارگر نفرین شده غزه راضی نیستند. تا لحظه حاضر بیش از دوهزار و صد فلسطینی جان خویش را از دست داده اند. تعداد زخمیان و معلولان از چند ده هزار تجاوز کرده است. اماکن مسکونی یکی پس از دیگری فرو می ریزند. شمار کودکان قربانی بمباران ها به ۶۰۰ نزدیک شده است. آنچه سرمایه جهانی دیروز با دست سرمایه داران نازی وناسیونال فاشیسم هیتلری بر سر دهها میلیون انسان آورد، امروز توسط بورژوازی اسرائیل، امریکا و متحدانش علیه نفرین شدگان ساکن غزه صورت می گیرد. دیروز، بخشی از ارتجاع بورژوازی دفاع از مرزهای قدرت، مالکیت و حوزه های انباشت خود را با ترفند تمام، مقابله با فاشیسم و نازیسم نام نهاد، امروز هم بالانشینان حماس، جمهوری اسلامی و این یا آن دولت دیگر سرمایه داری بر سلاح باج خواهی های بین المللی خویش مهر دفاع از دوزخ نشینان غزه حک می کنند!! آنچه واقعی است و در پیش همه چشم ها جریان دارد، حمام خون لحظه، لحظه یک میلیون و هشتصد هزار انسان توسط سرمایه جهانی است که در اینجا با دست دولت دژخیم اسرائیل و حامیانش انجام می گیرد. بورژوازی در سراسر جهان و عجالتاً بیشتر از همه جا، در خاورمیانه، در فلسطین و عراق و سوریه و لیبی دست به کار قتل عام توده های کارگر است. فاجعه دامنگیر چند صد هزار کارگر شمال عراق هیچ دست کمی از سرنوشت همزنجیران غزه ای آنها ندارد. همه جا دست سرمایه است که از آستین دولت ها یا وحوش نوع داعش، جبهة النصره، انصار الشریعه و همانندان بیرون می آید. این طبیعت سرمایه داری است که چنین کند.
آنچه جای تعجب دارد نه این، که سکوت دهشتناک توده های کارگر سراسر دنیا، علیه این نسل کشی ها و حمام خون ها است. دومی به حق از اولی هولناک تر است. فاجعه انسانی روز، نه اولی که دومی است. برای لحظه ای به این اندیشیم که اگر کارگران در میدان بودند، اگر آنان متحد و سازمان یافته علیه بربریت سرمایه می جنگیدند، اگر صف مستقل طبقاتی خود را داشتند، اگر پرچم همبستگی طبقاتی و انترناسیونالیستی را حمل می کردند. اگر به زیر این بیرق، قدرت شورائی سرمایه ستیز خود را وارد جبهه پیکار می ساختند. اگر در مقابل تشدید لحظه، لحظه فشار استثمار، ستمکشی و اشکال گوناگون سیه روزی خود سر به طغیان آگاه ضد سرمایه داری بر می داشتند، اگر با مشاهده وضع همزنجیران غزه ای و عراقی و سوری و هر کجای دیگر خود، علیه سرمایه اعلام جنگ می دادند، اگر با اعتصاب سراسری و زنجیروار خویش قدرت طبقه خود را یکجا بر سر سرمایه داران و دولت هایشان خراب می کردند، اگر در برابر هر سبعیت و جنایت سرمایه چرخ کار و تولید را از کار می انداختند، اگر به جای همه این اگرها، حداقل بارقه ای، پرتو کمرنگی، نشانه ای از این قدرت را جلو چشم بورژوازی قرار می دادند، آنگاه به طور قطع وضع چنین نبود، نه فقط این گونه نبود که از بیخ و بن متفاوت و متضاد می شد،. اگر چنان بود، نه فقط حمام خون غزه و شمال عراق و سوریه و جاهای دیگر روی نمی داد که اساساً دولت اسرائیل، امریکا، داعش، جمهوری اسلامی و دولت ها و نیروهای دیگر دست اندرکار این درندگی ها و بشرکشی ها نیز یا وجود نداشتند و یا یارای این بربریت ها را پیدا نمی نمودند. از این هم اساسی تر، شالوده واقعی وجود همه این ها یعنی نظام ددمنش سرمایه داری یا برای همیشه گور و گم شده بود و یا با شتاب تمام راه گورستان تاریخ را می رفت. درست به همین دلیل، فاجعه انسانی عمیق عصر ما نه بربریت بدون هیچ مهار بورژوازی، که غیبت جهنمی جنبش سرمایه ستیز طبقه کارگر جهانی است. مرکز دقیق فاجعه اینجاست. گرانیگاه تمامی سیه روزی ها اینجاست که دولت جنایتکار اسرائیل با تکیه بر حمایت سرمایه جهانی، غزه را کوره آدم سوزی کرده است اما صدای اعتراض هیچ کارگری در هیچ گوشه ای به گوش نمی رسد، کارگران هیچ نقطه دنیا لب به اعتراض علیه این همه بربریت باز نمی کنند. توده های کارگر هیچ کجا درد و رنج و آوارگی و گرسنگی و سرهای بریده منار، منار کارگران شمال عراق را درد کشنده حی و حاضر خود نمی بینند، آنان فریاد نمی کشند که داعش از کجا روئیده است، فکر طغیان آگاه و سازمان یافته طبقاتی علیه ریشه توحش ها در وجودشان نمی پیچد. خواباندن چرخ کار و تولید و اعمال قدرت علیه سرمایه جهانی، علیه دولت درنده اسرائیل، امریکا، دولت های دیگر، علیه نظام اسرائیل ساز و داعش پرور، موضوع گفتگوی هیچ جمعیت کارگری در هیچ کجا نمی گردد. اعتصاب، اعتراض، طغیان و اعمال قدرت پیشکش، ۸۰% کارگران اسرائیل بر هولوکاست آفرینی های مستمر دولت درنده این کشور در منطقه غزه مهر تأیید می کوبند!! آنها به ویژه وقتی که مصائب جنگ افروزی های این دولت و راکت پرانی های ابتذال آمیز سران حماس را بر سر خود آوار می بینند، هر چه موحش تر به همین رژیم دژخیم نتانیاهو دخیل می بندند و فاجعه بارتر از همیشه، کشتار توده های طبقه خویش در چند کیلومتر آن سوتر را جشن می گیرند!! کارگر بمباران شده فلسطینی نیز برای وحشت آفرینی حماس در دل همزنجیران اسرائیلی سرود فتح می خواند!! جمعیت بسیار زیادی از طبقه کارگر افغانستان و پاکستان، مسلسل فاشیست های هار طالبان، یا بورژوازی حاکم کشورها در دست علیه هم می جنگند و سینه زنان، کودکان و آحاده توده های طبقه خود را به رگبار می بندند، کارگر سوری، عراقی، یمنی و لیبیائی، صفوف لشکر بورژوا فاشیستی « داعش»، «جبهة النصره»، « فجرلیبی»، «انصارالشریعه» یا ارتش های درنده و دژخیم دولت ها را پر می سازند تا به جنگ علیه هم بشتابند و شط خون توده همزنجیر راه اندازند!! در افریقا عین همین وضع حکمفرماست. دهها میلیون برده مزدی گرسنه، آواره و بدون هیچ کار، در پادگانهای نظامی بوکوحرام، الشباب، رؤسای قبائل و دولت ها مشق توحش می کنند، تا به حکم حاکمان دژخیم سرمایه، همدیگر را قتل عام نمایند.
فاجعه عظیم انسانی اینجاست و در همین جا باید گفت: اگر کسی کشتار کارگران غزه را درد می کشد، اگر افرادی با دیدن قتل عام هزاران کارگر عراقی توسط دولت اسلامی، اسیر رعشه می گردند، اگر قتل عام ها، جنایتها و بربریت ها، دل آدم ها را به درد می آورد، باید به همین نقطه نظر انداخت. جهان موجود بر سر یک دو راهی سنگین سرنوشت ساز تاریخی است. یا باید جنبش سراسری ضد سرمایه داری شورائی و انترناسیونالیستی کارگران وارد میدان گردد، یا در غیر این صورت هر روز و هر ساعت شاهد هولوکاست های عظیم تر، اسرائیل ها، امریکاها، جمهوری اسلامی ها، داعش ها، القاعده ها، شاهد طوفان سهمگین تر گرسنگی و فقر و آوارگی، شاهد تندباد منارسازی بیشتر از سرهای بریده و در یک کلام شاهد نابودی بشر باشیم. بحث مطلقاً بر سر خاورمیانه و افریقا و اوکرائین نیست. برادران لائیک و غیرلائیک داعش در قلب اروپای غربی، در عمق امریکای شمالی، در نقطه، نقطه دنیا با بیشترین شتاب ممکن در حال بالیدن و قدرت گیری و میدان داری هستند. در میان همه جوامع روز اروپا، سوئد آخرین کشوری است که شاهد رشد راسیسم و فاشیسم و نازیسم بوده است. در همین کشور، در همین لحظه حاضر، مدل غربی « داعش» نه فقط میداندار است که سومین حزب بزرگ پارلمان بورژوازی است، نازیسم نه فقط با قدرت تمام و در معیت نیروی پلیس به خیابانها می ریزد و شهرها را می لرزاند که در کنف حمایت پلیس سرمایه بسیار سربلند از لاشه مجروحان مخالف خویش سان می بیند. با توجه به همه این ها باید هر روز و هر لحظه با رساترین صداها هشدار داد که اگر کسی یا کسانی واقعاً به کشتار ساکنان غزه اعتراض دارند. اگر قتل عام کارگران شمال عراق توسط داعش را قابل تحمل نمی بینند،، اگر معترض سبعیت ها و حمام خون های روز بورژوازی در نقطه، نقطه دنیا هستند، اگر واقعاً از این جنایت ها خشمگین و عاصی می شوند، برای نهادن نقطه پایان بر این فجایع شرم آور، سوای راه دمیدن در صور خیزش سراسری جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر جهانی، هیچ راه دیگری در هیچ کجا، وجود ندارد. آنان که راه چاره های دیگر را پیش می کشند یا می جویند، مستقل از اینکه خود بدانند یا ندانند، بسیار خیالباف و متوهم هستند. در غیر این صورت فریبکار و دروغگویند. این جماعت خود دانند. حرف های ما خطاب به توده های کارگر دنیاست. با بلندترین صدا بر سر شما همزنجیران فریاد می زنیم: اگر این گونه که هستید بمانید، امروزِِ کارگران فلسطین و شمال عراق و سوریه و لیبی، حتماً، بدون هیچ تردید، فردای شما خواهد بود! آنان که جز این می گویند، فرقه ها، احزاب و دار و دسته هائی که زیر نام شما و ادعای دروغین چپ یا کمونیست بودن، موقعیت استیصال آمیز، فرومانده و فاجعه بار جنبش شما را در هاله کتمان می پیچند و معکوس جلوه می دهند، مشتی کاسبکار، بازاری و سودسالارند. گروهها و دستجائی که مدام از خروش پیکار و فتوحات روز شما سخن می رانند و وضعیت زمینگیر، سردرگم، بی افق و شکست خورده شما را لباس تاخت و تاز نیرومند طبقاتی می پوشانند، شیاد و دکه دار چهارسوق کسب و کارند، دردها را باید گفت. ضعف ها را باید عریان ساخت، سردرگمی ها را باید انگشت نهاد، گمراهه ها را باید آماج انتقاد و نکوهش قرار داد و همراه با اینها، به عنوان نتیجه و مقصود تمامی این گفتن ها باید راههای درست جنگ ضد سرمایه داری و برای محو نظام بردگی مزدی را چراغ انداخت. جنبش ما در حال حاضر، جنبشی زمینگیر، مصدوم، اسیر بدترین برهوت ها و گمراهه هاست. هیچ پیه سوز روشنی بخش افق نمای راستین ضد سرمایه داری در هیچ گوشه این جنبش با قدرت لازم پرتوافشان نیست، هر کجا صدائی از حلقومی بیرون می تابد، یا نفیر زشت سندیکاسازی حلق آویز به نظم سرمایه است یا جار و جنجالهای حزب بازان دکه دار بورژوا با نقاب دروغین کارگر و چپ و « کمونیسم» است!! اجازه دهید باز هم تکرار کنیم که اگر این وضع باقی ماند فردای همه ما، فردای کل ۵ میلیارد توده همزنجیر ما در سراسر دنیا، بدون هیچ تردید، امروز کارگر عراقی و غزه ای و سوری و لیبیائی خواهد بود. به کرات گفته ایم و از ورای کالبدشکافی مارکسی موقعیت روز سرمایه داری خاطرنشان نموده ایم که این نظام زیر فشار انحطاط و تناقضات سرکش نهادینش قادر به چرخیدن نیست. برای هر لحظه ماندگاری خود نیازمند وحشیانه ترین سلاخی ها از خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و دارو و درمان و آموزش و همه چیز شما، مجبور به قتل عام هر میزان آزادی، امنیت، آسایش یا هر نوع حق و حقوق اجتماعی و انسانی شما و آماد هر شکل جنگ افروزی، جنایت و حمام خون در هر کجای این دنیاست. سرمایه داری در ورطه انحطاط دامنگیرش یا باید از میان برود، یا سراسر کره زمین را غزه، شمال عراق، لیبی، سوریه و افغانستان سازد. یا باید شاهد میدانداری شورائی، آگاه، تمام قامت، ضد سرمایه داری و انترناسیونالیستی جنبش شما گردد و یا در غیر این صورت همه جهان حاضر، میدان تاخت و تاز هر چه وسیع تر و فاجعه بارتر قطب های عظیم قدرت سرمایه، دولت های هار و درنده سرمایه داری و نیروهای فاشسیت دینی و غیر دینی نوع داعش و القاعده و طالبان خواهد بود. تاریخ زندگی انسان در پشت این دو راهی سنگین سرنوشت ساز، منتظر اتخاذ تصمیم و ایفای نقش شما کارگران جهان است. اگر جنبش آگاه شورائی و ضد سرمایه داری و سراسری خویش را سازمان ندهید، داعش ها، القاعده ها، بوکوحرام ها، جبهه نصرت ها، انصارالشریعه ها و صدها مافیای دیگر وحشت و دهشت، کل نارضائی ها و قدرت قهر نسل های آتی سردرگم شما را ذخیره توحش و اردوی جنایت خود خواهند ساخت. اگر شما با صف مستقل ضد کار مزدی وارد میدان مصاف طبقاتی نشوید، آنگاه قطبهای عظیم سرمایه، همه دولت ها بعلاوه کل این مافیاهای جنایت و بشرکشی یکجا به جان طبقه ما خواهند افتاد. فردا بسیار دیر است و همین امروز هم بسیار بیشتر از قرنی دیر شده است. باید راه افتاد. تصمیم گرفت. گذشته ها را کاوید و با مهمیز نقد آگاه مارکسی و سرمایه ستیز به حاشیه راند. باید همه جا دست به کار شد. راه درست مبارزه طبقاتی و جنگ علیه هستی سرمایه داری را پوئید، هر کجا که هستیم هسته رویش یک شورای کارگری آگاه ضد کار مزدی گردیم. همه ما، همه آحاد توده های کارگر سلول های زنده، پویا و پرخروش این شوراها شویم. شوراها را به هم پیوند زنیم و جنبش سازمان یافته شورائی ضد کار مزدی سازیم. از درون این جنبش قدرت متحد طبقاتی خود را علیه سرمایه به صف کنیم. کلیه اشکال بدبختی و سیه روزی ما از فقر، فلاکت، بی بهداشتی، آوارگی، بی داروئی، بی آموزشی، اعتیاد و فحشاء گرفته تا فشار دیکتاتوری ها و حمام خون ها، تا تبعیضات بشرستیزانه جنسی و کار کودک و خیابانی شدن خردسالان و آلودگی محیط زیست، تا هولوکاست سازی اسرائیل و امریکا و قتل عام های دولت هار جمهوری اسلامی، تا وجود داعش و بوکوحرام و طالبان و القاعده تا تمامی فاجعه های دیگر همه و همه از هستی سرمایه و نظام سرمایه داری می جوشند، برای پیکار علیه هر کدام این ها باید با آگاهی و شعور و شناخت واقعی ضد سرمایه داری، با تلاش برای ارتقاء مستمر این آگاهی، با پرورش توان ریشه یابی همه این فاجعه ها و سیه روزیها در وجود سرمایه، وارد میدان کارزار شویم. باید در تمامی قلمروهای زندگی اجتماعی، در هر کجا که زندگی است و در سراسر جهان بیرق جنگ با سرمایه و دولت های سرمایه داری و طبقه سرمایه دار برافرازیم. با قدرت تاریخساز و رهائی آفرین جنبش ضد سرمایه داری خود و به میزانی که این قدرت را احیاء و سازماندهی شورائی می کنیم، چرخه تولید سود را بر سر سرمایه داران و دولت هایشان خراب کنیم، راه واقعی اعتراض علیه سبعیت های دولت اسرائیل و امریکا یا عوامفریبی های حماس و جمهوری اسلامی در فلسطین، راه نجات کارگران غزه، توده کارگر عراق و سوریه و لیبی و هر کجای دیگر دنیا نیز فقط و فقط از همین جا عبور می کند. باید شروع کنیم.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
اوت ۲۰۱۴