ایران خودرو یکی از قطب های تولید ارزش اضافی در ایران و یکی از ماشین سازان برتر از نظر تعداد تولید خودرو در خاورمیانه می باشد که ۳۰ هزار کارگر مزدی با قرارداد موقت و ۲۰ هزار کارگر به صورت پیمانی در این شرکت به کار مشغولند. اگر کارگران شاغل در دفاتر فروش و قطعه سازان و دیگر بنگاه های مرتبط را نیز به این تعداد بیافزاییم به رقمی در حدود ۵۰۰ هزار نفر خواهیم رسید که به شکل مستقیم و غیر مستقیم در تولید کلان سودهای این شرکت سهیماند. این شرکت همانند دیگر تولید کنندگان بزرگ، یک شرکت جدابافته از شرکت های خودروسازی جهان نبوده و حجم عظیمی از کار مجسم و دانش فنی کارگران جهانی را نیز مورد استفاده قرار می دهد. با این وجود دستمزد این کارگران نسبت به هم طبقه ای هایشان در دیگر نقاط دنیا ناچیز است و بارها در این رابطه اعتراضات، تجمع ها و اعتصاب هایی از سوی کارگران به منظور افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار صورت گرفته است.
طی سالهای اخیر قیمت تمام مایحتاج زندگی کارگران افزایش چند برابری داشته است. صاحبان سرمایه از هر سو فشار بیشتری را بر کارگران وارد می آورند تا بر بحران های ذاتی سرمایه فایق آیند و سود بیشتری را عاید خود کنند و دولت نیز با وضع و تغییر قوانین ضد کارگری خود دست سرمایه داران را در استثمار هر چه بیشتر نیروی کار باز می گذارند و به استثمار بردهوار کارگران جلای قانونی می زنند. دولت سرمایه همواره چنین وانمود می کند که همه نگران وضعیت کارگران هستند و شبانه روز در صدد آن می باشند که وضعیتی پیش آورند که همه در رفاه زندگی کنند اما بعضی کشورها و عوامل بیگانه مانع از این می شوند که این امر تحقق یابد. واقعیت آن است که سرمایه جز به دستیابی به سودهای کلان تر و انباشت بیشتر نمی اندیشد و در این مسیر شدیدترین فقر و فلاکت را بر کارگران تحمیل می کند.
اعتصاب غذای هشت روزه کارگران ایران خودرو در شرایطی آغاز شد که کارگران پارس خودرو نیز از چند روز قبل اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بودند. عواملی که زمینه ساز این اعتصاب شدند مانند عدم افزایش حقوق در سالهای گذشته و کاهش آکورد و دیگر شرایط کاری نه مختص به ایران خودرو بلکه مسائلی هستند که کارگران خودروساز در دیگر شرکت های ماشین سازی نیز با آن دست به گریبانند. این عدم افزایش حقوق در سالیان گذشته در شرایطی است که قیمت مایحتاج مورد نیاز کارگران مانند نان، برنج، حبوبات، لبنیات و لباس و کرایه خانه همه افزایش یافته است، مخارج تحصیل فرزندان کارگران نیز چندین برابر شده و کارگران مجبورند روزهای تعطیل را که معمولا نیاز هر کارگری است تا مسافرتی برود یا آب و هوایی تازه کند یا به سخن دیگر نیروی کاری مصرف شده اش را بازآفرینی کند، به فرمان صاحبان سرمایه، به سر کار بروند تا چرخ تولید از حرکت باز نایستد. در حالیکه کلیه محصولات خودروسازی ها چندین برابر شده است اما کارگران که خود تولید کننده این کالاها می باشند، توان خرید آنها را ندارند. بسیاری این تصور را دارند که کارگران خودروساز دستمزدهای بالایی دریافت می کنند. در صورتی که از دههی هفتاد که شرکت ایران خودرو برای افزایش تولید و بالا بردن راندمان کار و برای تشویق کارگران دستمزدها را افزایش داد و از این طریق ارزش اضافی سرسام آوری را انباشت کرد تا به حال، یعنی در بیست سال گذشته دستمزد کارگران را افزایش نداده است.
گفته می شود که اعتصاب غذا به شرکت های خودروسازی دیگری مانند زامیاد و سایپا و ایران کاوه و … نیز کشیده شده است اما آنچه که پیداست این است که اعتصاب غذا در این شرکت ها مانند ایران خودرو و پارس خودرو فراگیر و همگانی نشده است. سوالی که باید پاسخ داده شود این است که چرا با این وجود که شرایط دستمزد و کار در این خودروسازی ها کم و بیش یکسان است، اعتصاب غذا در این شرکت ها فراگیر نشد؟ جواب سوال را باید در سابقه مبارزاتی این شرکت ها جستجو کرد. کارگران ایران خودرو و پارس خودرو تجربه های ملموسی در اعتراض و اعتصاب و تجمع دارند و در واقع سابقه مبارزات کارگری در این کارخانه ها بیشتر است. به قول دوستی: کارگران ایران خودرو در روند اعتراضات و اعتصابات خود به این موضوع رسیده اند که اگر متحدانه جلوی کارفرمایان سرمایه ایستادگی کنند، می توانند موفق شوند. بارها شکست و پیروزی های خود را مرور کرده اند. از ندانم کاری ها و از کارساز بودن فلان حرکتشان درس آموزی کرده اند. اینها تجاربی است که هر کارگر ایران خودرویی به فراخور توانمندی های خود از آنها بهره گرفته و آگاهی خودپوی جمعی را به وجود آورده است.
از دیگر عواملی که کارگران ایران خودرو را در ادامه دادن به اعتصاب مصمم کرد و اعتصابشان هشت روز به طول انجامید، خواست هایی است که در تجمع پس از کشته شدن کارگران – بر اثر تصادف با ماشین در محیط کارخانه – مطرح شد اما عملی نشدند. کارگران در آن تجمع به نجم الدین گفتند که برای پایان دادن به اعتصاب خواستار تحقق و عملی شدن مطالباتشان هستند. نجم الدین به خواست ها و مطالبات کارگران جواب مثبت داد، اما او با این جواب مثبت تنها زمان خرید و با افت اعتراضات و شروع تولید و سرد شدن تب اعتراضات کارگران، هیچکدام از مطالباتشان را عملی نکرد. این موضوع روی کارگران اثر زیادی گذاشته است. کارگران بارها از اینکه فریب کارفرما را خورده بودند و از اینکه زمانی که می توانستند با ادامهی اعتصاب به خواستهایشان که در چند بند تنظیم شده بود، برسند یا لااقل بخشی از آنها را به صاحبان سرمایه تحمیل کنند، اما هیچ کدامشان عملی نشده بود، دل پری از سرمایه داشتند.
۹۰% کارگران در این اعتصاب شرکت کردند. اگرچه مدیران وانمود می کردند اعتصاب غذای کارگران اهمیت ندارد، ولی آنها را سراسیمه کرده بود. از سرپرست ها می خواستند که غذای کارگران را ببرند، با این وجود کارگران از خوردن غذا خودداری می کردند. کارگران با حرکت اعتراضی خود به کارفرمایان سرمایه فهماندند که اگر از زیر قولهایی که ناگزیر به تن دادن به آن شده اند، شانه خالی کنند و از خواست کارگران سر باز بزنند، با حرکتهای اعتراضی بیشتری روبهرو خواهند شد.
این اعتصاب غذا و تداوم آن مانند اعتصاب هایی که در معدن بافق و چادرملو به راه افتاد، خودپو و خودانگیخته بود و از سوخت و ساز کار و سرمایه نشات می گرفت. خواست هایی که در این اعتراضات مطرح شد، مطالباتی نبودند که از بیرون به درون کارگران برده شود. این از ماهیت نابرابر میان کار و سرمایه برخاسته است، از شرایطی که با قدرت و زور سرمایه به کارگران تحمیل شده و کارگران نیز آن را با نیروی توانشان که چیزی نیست جز ایستادگی متحدانه در مقابل سرمایه جواب دادند. کارگرانی که با شدت بسیار کار می کنند و بیشترین سود را برای سرمایهداران تولید می کنند، ناگزیر خود را رودرروی سرمایه می بینند. در حالیکه تولیدات این کارخانه ها چند برابر دهه ی هفتاد به فروش می رسد، هیچ افزایش دستمزدی از سوی کارفرما صورت نگرفته است و آزادی با شدت بیشتری از کارگران سلب شده است. این مکانیزم نظام سرمایه است که آزادی را از کارگران میگیرد. کارگران با درس آموزی از گذشته و در روند این اعتصاب دریافتند که اگر متحدانه جلوی سرمایه ایستادگی کنند، می توانند به مطالبات خود برسند. مدیران سرمایه و به طور کلی نظام سرمایه، آزادی و رفاه را به کارگران حبه نمیکنند، بلکه تحقق آنها نیروی متحدی را در مقابل سرمایه طلب می کند.
گفته می شود که اگر کارگران دست از کار می کشیدند و به واقع چرخ تولید را از حرکت باز می داشتند، باز با همین استقبال از سوی کارگرانی که در اعتصاب غذا شرکت کرده بودند مواجه می شدند. این موضوعی است که جواب قطعی به آن نمیتوان داد. اما چیزی که مسلم است این است که همانطوریکه ذکر آن رفت، استارت این اعتراضات گسترده با اعتصاب غذایی زده شد که در پارس خودرو شکل گرفت و به ایران خودرو و دیگر کارخانجات کشیده شد و به اعتصابی موفق برای کارگران تبدیل شد. تنها میتوان گفت روحیهی کارگران اعتصابی بالا بود. کارگران بعد از پایان اعتصاب با اتکا به نیروی خود به این باور رسیدهاند که توان گرفتن مطالبات خود را دارند و این موضوع را نیز دریافتند که مدیران تولید ارزش اضافی در ایران خودرو مجبورند که به خواستها و مطالبات کارگران گردن نهند، چون آنها نیز دریافتهاند که کارگران در گرفتن مطالباتشان کم نمیآورند. کارگران بعد از اتمام اعتصاب غذا اعلام کردند که تا بیست روز دیگر به کارفرمایان مهلت می دهند تا خواستههایشان را عملی کنند. از گفتههای مدیران نیز چنین استنباط میشد که نمیتوانند فریبکاری کنند. چون در این مرحله از اعتراضات کارگری، کارگران در صورت عدم تحقق مطالباتشان پیگیر خواستهای خود خواهند شد. اینکه خبر اعتصاب در پارس خودرو بین کارگران ایران خودرو پخش میشود و بلافاصله خبر اعتصاب کارگران بدنه سازی در سرویسها پخش می شود، حکایت از آن دارد که زمینهی اعتصاب وجود داشته و تنها جرقه اعتصاب لازم بود که آن هم در پارس خودرو کلید میخورد. با همه این احوال، اما کارهایی در حین اعتصاب می توانست انجام بگیرد که به آن پرداخته نشده است.
کارگران پیشرو می توانستند در حین اعتصاب نقش بیشتری ایفا کنند. جو سکوت و ارعاب را بشکنند و از خواست و مطالبات خود در مقابل مدیران دفاع کنند و در بالا بردن روحیهی اعتراضی کارگران نقشدارتر حضور داشته باشند. زمانی که مدیران کارخانه از کارگران می خواستند که غذایشان را بخورند و با مشاهده بی توجهی کارگران به گفته ی او با بی اعتنایی می گفتند که: «خب غذا نخورید، با این کار به هیچ جا نخواهید رسید» این وظیفه کارگران پیشرو بود که با هو کردن آنها و یا گفتن اینکه در مسائل ما دخالت نکنید، در مقابل مدیران موضع خود را بگیرند.
دیگر اینکه کارگران ایران خودرو، زن و فرزندانشان را از اعتصاب غذا باخبر نکردند. و این یعنی بخشی از کارگران را در جریان اعتصاب وارد نکردند. در صورتیکه زنان کارگر نیز بدون دستمزد در خدمت کار و تولید میباشند. کار خانه و پرورش فرزندان بر عهدهی این بخش از کارگران است که کار خانگی میکنند و البته بخش هایی از آنها در جای دیگر فروشندهی نیروی کار میباشند. زنان کارگر ایران خودرویی چندین سال پیش، زمانی که صاحبان سرمایه قصد داشتند کرایهی منازل پیکان شهر را افزایش دهند، سرسختانه ایستادگی کردند و نگذاشتند کرایهها افزایش یابند. کارگران آگاه میتوانستند با کارگران کمتر آگاه و با بدنهی کارگری به گفتگو بنشیند، از چگونگی انجام اعتصاب، چشماندازهای کارگری، از راه کارهایی که برای مقابله با کارفرمایان کاراتر است، صحبت به میان آورند و از آگاهی جمعی خودپو کارگری در این پیکار علیه سرمایه کمک بگیرند.
مبارزهی کارگران پارس خودرو و ایران خودرو که گفته میشود حتی به زامیاد و دیگر خودروسازان نیز سرایت کرده است، گذشته از موفقیتش حرکتی بود که در جهت پیوند مبارزات کارگران خودروساز اثرگذار بود و این حرکت میتواند زمینهی اتحاد و همبستگی بیشتر و بیشتر این بخش از جنبش کارگری و سنگ بنای یک جنبش سراسری علیه سرمایه باشد. موفقیت کارگران ایران خودرو و پارس خودرو در عین حال، دستآوردی است برای کل جنبش کارگری. اما این نکته را نباید فراموش کنیم که برای مقابله با فقر و فلاکتی که از سوی سرمایه به کارگران تحمیل شده است، این حرکتهای اعتراضی کافی نیست. محو کامل این فقر و فلاکت یک جنبش سراسری متحد و آگاه را طلب میکند. کارگران معدن کار، کارگران پروژه ای و دیگر حلقه های جنبش کارگری لازم است که از تجربیات این اعتصاب غذا که به طور زنجیره ای بخش بزرگی از کارگران را به مقابله با سرمایه کشاند، استفاده کنند.
(چند کارگر)