شرائط روز جامعه از همه لحاظ باردار حوادث است. فقر و گرسنگی بیداد میکند. بیکاری مستمراً و روز به روز افزایش مییابد. آمارها از فزونی ۲۰۰ هزار نفری توده کارگر بیخانمان و بدون نان و پوشاک فقط در یک ناحیه از نواحی ۲۲ گانه شهر تهران میگویند. شمار کودکان کارتن خواب محروم از خوراک و لباس و مدرسه و دکتر و دارو سر به آسمان میساید. فحشاء ناشی از گرسنگی بیداد میکند. بنا به اعتراف نهاد موسوم به «کانون شورای عالی کار» رژیم، بیش از ۹۳ درصد کل کارگران با قراردادهای موقت از جمله ورق پاره های فاجعه بار سفید امضا استثمار میشوند و عمر اشتغال خود را امروز و فردا میکنند. بر اساس اعلام همین نهاد دولتی ضدکارگر، کل فروشندگان نیروی کار در قبال ۳۰ روز استثمار شدن مرگبار فقط مزد ماوراء ارزان ۱۰ روز را دریافت میدارند. آخرین گزارش مرکز آمار دولت اسلامی از بیکاری ناپیدا یا اشتغال نامعلوم حدود ۴۲ میلیون انسان در سن کار میگوید.!! جامعه به لحاظ فشار سیهروزی و فقر توده های کارگر از همه سو در آستانه انفجار است. کارگران علیه این وضعیت مبارزه میکنند. این مبارزه همواره و همه جا جریان دارد. از جمله مبارزات کارگران ایران تایر، نورد لوله صفا، سد تنگ سرخ یاسوج، شهرداری سردشت، کف مرند، صنعت فولاد، سیمان ایلام، شرکت فرودگاههای کشور، پروژه لوله کشی تأسیسات فاز ۱۳ پارس جنوبی، کارخانه تولید خودرو ارگ بم، معلمان حق التدریسی، رانندگان اتوبوس های مدارس قزوین، سیمان لوشان، سد چیرآباد اشنویه، کارخانه های نساجی شهر یزد، قطار شهری اهواز و فراوان جاهای دیگر. حال و روز زندگی دهها میلیون کارگر و خانواده های آنها این گونه است و این در شرائطی است که رژیم اسلامی سرمایه نیز در پشت یکی از آهنین ترین بن بستهای فرساینده تاریخ وجودش به دور خود میچرخد. سرنوشت «پسا برجام» در پرده ابهام است. دورنمای دولت و صاحبان سرمایه برای سرازیری سیل سرمایه های خارجی به قلمرو انباشت داخلی و رونق بازار شراکت و سودآوری افزونتر، هر هفته از هفته پیش تیرهتر میگردد. گزارش بانک جهانی، ایران را به لحاظ احتمال جذب سرمایه های خارجی در رتبه یکصد و پنجاهمین قرار داده است. موج شادی شرکت های عظیم مالی و صنعتی برای حضور در بازار استثمار نیروی کار شبه رایگان توده های کارگر ایران، به صورت فاحشی فروکش کرده است. راهبردهای رژیم برای کاهش شدت بحران و جلوگیری از تعطیل بیشتر مراکز کار نه فقط هیچ نشانی از هیچ چارهگری ندارند که هر کدام تشدید کننده بیشتر بحران میباشند.
در دل چنین اوضاعی، که سرمایهداری ایران فاقد هر کورسوی مطمئن برای خروج از بحران است، در حالی که دهها میلیون کارگر دچار چنان سرنوشت فاجعه باری هستند، در موقعیتی که هر مقدار بهبود احتمالی وضع اقتصادی رژیم، با وخامت فاجعه بارتر زندگی روز کارگران همراه خواهد بود، در زمانی که کارگران همه جا در حال مبارزهاند، آری در دل این وضعیت بدفرجام، حکومت اسلامی سرمایه، با تمام جناح ها و احزاب و شخصیت های متفاوتش، بر طبل انتخابات میکوبد و تا هر کجا که از دستشان برآید عوامفریبی ها و دروغ پردازی ها را ساز و کار شستشوی مغزی توده های کارگر میسازند.
طبقه سرمایهدار طبقهای متشتت است. علت این تشتت، تفاوتهای ناگزیر در طول و عرض مالکیت سرمایهها، شرایط تولید و ارزشافزایی سرمایهها، حجم اضافه ارزشها و ابعاد حضور در ساختار قدرت سیاسی است. تشتت ذاتی درون این طبقه به اختلاف در ابعاد مالکیت، حجم سود و دایره قدرت لایهها یا جناحها محدود نیست. سرمایه یک رابطه ذاتاً متناقض و مبتنی بر وحشیانهترین شکل استثمار طبقه کارگر است. طبقه سرمایهدار برای حفظ و حاکمیت این رابطه و تحمیل آن بر کارگران با عظیمترین دشواریها رو به رو است. در همین راستا تمایزات اقتصادی یاد شده میان بخشهای مختلف سرمایهداران به صورت استراتژیها و راهکارهای متفاوت برای برنامهریزی نظم اقتصادی سیاسی و اجتماعی سرمایه ظاهر میگردد. گرایشات آشنای موسوم به محافظهکار، لیبرال، دموکرات، فاشیست، راسیست، راست، چپ، دینی، سکولار، سوسیال دموکرات، سلطنت طلب، جمهوریخواه، اصولگرا، اصلاح طلب، اعتدالمدار و حتا زیر نام «سوسیالیسم» و «کمونیسم» از همین جا نشأت میگیرند. همه اینها رویکردهای ارتجاعی درون طبقه سرمایهدار هستند اما هر کدام برای پروسه ارزشافزایی سرمایه، برای نظم سیاسی و نوع دولت سرمایهداری، برای شکل حقوقی مالکیت سرمایهها و برای چگونگی تحمیل جنایتکارانه استثمار و بربریت این نظام بر تودههای کارگر راهبرد و برنامهریزی خاص خویش را دارند. این گرایشات در بیشتر این زمینهها با هم دچار افتراق هستند، و به کارگران القا میکنند که اگر این بخش از سرمایهداران بر جناح دیگر پیروز گردد چنین و چنان خواهد شد.!! البته به محض اینکه پای دفاع از موجودیت سرمایهداری به ویژه سرکوب جنبش ضد سرمایهداری طبقه کارگر پیش میآید به رغم تمام رقابت ها و مشاجرات، همچون روحی واحد در کالبدهای مختلف میگردند. افراد طبقه سرمایهدار لزوماً کارخانهدار، تاجر، بانکدار و در یک کلام صاحب این و آن بنگاه بزرگ یا کوچک اقتصادی نیستند. شمار زیادی از آنان مستقل از اینکه مالکان چنین موسساتی باشند یا نباشند، به اعتبار موقعیت خویش در سازمان کار سرمایه، افراد طبقه اجتماعی خود هستند. حکومتگران از رهبر، رئیس جمهور، وزرا، وکلای مجلس تا صاحب منصبان سیستم قضایی، فرماندهان پلیس، سپاه، ارتش و بسیج، تا علمای دین و مراجع مذهبی، تا مشاوران، مستشاران، مدیران، رسانهداران و نخبگان دست به کار برنامهریزی نظم سرمایه در حوزههای مختلف، همه و همه، حتا اگر مالک هیچ موسسه اقتصادی نباشند لایه ذینفوذ و حکمران طبقه سرمایهدار را تشکیل میدهند. اینان در وجود سرمایه به عنوان یک رابطه اجتماعی، در درون قطب سرمایه، هستی اجتماعی خود را پیدا و اتخاذ میکنند. سرمایه برای همه اینها چشمهسار جوشان مالکیت، سود، موقعیت، قدرت و دولت است.
مشاجرات میان رویکردهای مختلف سرمایهداران نقش یک تقسیم کار نانوشته اما بسیار کارساز را در آرایش قوای کل این جنبش علیه جنبش ضد سرمایهداری کارگران و برای دفاع از مناسبات بردگی مزدی بازی میکند و به یمن این تقسیم کار نامکتوب، دنیایی از توهم و تحمیق را بر سر شعور و شناخت تودههای کارگر آوار میسازد. هر گرایشی با همه ترفندها و قدرت مسخآفرینی خود به کارگران القا میکند که گویا جهان استثمار، بربریت و بدبختی که بر سرشان آوار است نه مولود وجود سرمایه، بلکه ناشی از سوء مدیریت و سیاستهای غلط رویکردهای دیگر است.!! همه آنها همین را علیه هم میگویند. محافظهکار، لیبرال، سوسیال دموکرات، دینی، سکولار، چپ، راست، اصولگرا و اصلاح طلب، ریشه گرسنگیها، بیخانمانیها، بی بهداشتیها، آلودگیهای زیست محیطی، جنگ، فساد، فحشا و همه چیز را به ندانمکاریهای شرکای رقیب نسبت میدهند و ذات سرمایه را از هر گونه انسان ستیزی تبرئه مینمایند. اعتقادات و افکار کل آنها تبخیرات و ترشحات متعفن نظم سرمایه و پاسدار ارزشافزایی، بقا، خودگستری و جهانگستری سرمایه است. طبقه سرمایهدار از این طریق و با کمک این عوامفریبیها و مسخ کردنها توانسته است تودههای کارگر کشورها را پشت سر خود به صف کند و این صفبندیهای سرمایه سالار ارتجاعی را جایگزین مبارزه طبقاتی ضد سرمایهداری آنها سازد.
جناحهای رژیم بیشترین توهمها را در فضای فکر کارگران پخش میکنند و از آن به صورت سلاح برای زمینگیرسازی هر چه فزونتر جنبش کارگری بهره میگیرند. اما واقعیت این است که در شرائط روز دنیا، به ویژه و بیشتر از همه جا ایران، توده کارگر به رغم همه فروماندگیها و بی دانشیها به لحاظ سرمایه ستیزی خودجوش طبقاتی بسیار رادیکال، ضد سرمایه و حتا توهمگریز هستند. توده کارگر ایران در عمر خود و نسلهای پیشین خود، از سرمایهداری و کل احزاب و دولت هایش، سوای راه اندازی طوفان گرسنگی و فقر یا سبعیت و بشرستیزی چیزی دیگری نصیب خویش ندیدهاند. و اگر امیدی نسبت به این و آن دولتمرد یا باند قدرت سرمایه دارند و یا چشم به راه دموکراسی اهدائی امریکا و این یا آن بخش بورژوازی هستند، یا به نتایج سناریوی انتخاباتی رژیم دل بستهاند و انتظار روزهای خوش در پرتو حل اختلافات جمهوری اسلامی با کشورهای غربی دارند و چشم به راه جا به جائیهای درون ساختار قدرت سیاسی سرمایهاند، دلیل آن به طور واقعی نه توهم به دولتمردان که استیصال و احساس عجز و بی قدرتی بیش از حد است. حتا اگر این جمعیت متوهم هم باشند، این توهم محصول مستقیم محرومیت از صف مستقل و سازمان یافته پیکار ضد سرمایه داری، پیامد جبری احساس عجز در مقابل سرمایه و نتیجه بی افقی جنگ روزمرهاش می باشد.
علیه این وضع باید شورید. برای ۵۰ میلیون نفوس توده کارگر ایران در شرائط روز یک راه بیشتر وجود ندارد، هر میزان کاستن از بیکاری، هر لقمه نان بیشتر، هر میلیمتر دسترسی به دکتر و دارو، کاهش هر مقدار بی خانمانی و فحشا، هر اندازه بهبود محیط زیست و به دست آوردن هر لیتر فضای سالم تنفسی، در یک کلام دستیابی به هر چه بوی زندگی میدهد و لازمه زنده ماندن است صرفاً در گرو سازمانیابی سراسری جنبش شورائی علیه اساس هستی سرمایه است. کاری که مطلقاً ناممکن نیست. کاری که انجامش دشوار، اما مسلماً طبیعی ترین، شفافترین و یگانه بستر تشکیل صف مستقل طبقاتی ما علیه سرمایه است. باید راه افتیم و دست در دست هم گذاریم. مبارزه ما علیه بیکاری و سطح نازل دستمزدها، علیه دیکتاتوری و خفقان و فقدان آزادی ها، علیه آلودگی محیط زیست و کار کودک و فقر و فلاکت و بی خانمانی و کل مصیبت های دیگر تنها در درون جنبش شورائی سراسری ضد سرمایه داری است که شفافیت واقعی خود را احراز میکند. به پا خیزیم و دست به کار سازمانیابی این جنبش گردیم.
دوم اسفند ۱۳۹۴ – جمعی از کارگران ضد سرمایهداری
* این نوشته، تغییر یافته و کوتاه شده مقالهای است با نام ” مشاجرات جناحها، تقسیم کار بورژوازی و راه چاره کارگران ” که قبلاً در سایت “سیمای سوسیالیسم” منتشر شده بود. جمع ما کارگران ضد سرمایه داری با توجه به مناسبت مطلب با اوضاع روز تصمیم گرفتیم همان متن را با بازپردازی مناسب خویش تنظیم و منتشر کنیم.