برای نجات خود و فرزندانمان از گزند بمباران ریزگردها، با اتکا به نیروی خودمان چاره اندیشی کنیم
ریزگردها طی هفته های اخیر دوباره شهرهای غربی و جنوبی کشور را در برگرفت. مضاف بر تاثیری که وجود این ریزگردها در هوای آن مناطق بر سلامت انسان ها می گذارد، عبور آن از آبگیرها و مراتع وضعیت زیست محیطی آن مناطق را نیز تحت الشعاع قرار خواهد داد. سرازیر شدن ذرات موجود در این غبار به آبگیرها تاثیرات کشنده ای برای ماهی ها و پرندگان خواهد گذاشت و عبور آن از مراتع علاوه بر آن که مانع از دریافت نور خورشید توسط گیاهان می شود، سموم موجود بر روی درختان را نیز با خود به مناطق دیگر منتقل خواهد کرد که بدون شک اثرات نامطلوب و کشنده ای برای انسان هایی که در مناطق جنوب و غربی کشور زندگی می کنند خواهد داشت. به دلیل وجود گازهای سمی در مناطق جنوبی و نفت خیز این مسئله به مراتب جدی تر است.
ریزگردها در استان های غربی و جنوب و علی الخصوص خوزستان چند سالی است که جان انسان های این مناطق را هدف گرفته است. بسیاری از انسان های این مناطق جان خود را از دست داده اند. آمار مراجعین به بیمارستان ها به دستور دولت سرمایه پخش و منتشر نمی شود. تاثیری که این ریزگردها و هوای سمی بر جان انسان ها می گذارد تنها محدود به انسان های نسل کنونی نیست، بلکه نسل های آینده هم در خطر هستند. دولت سرمایه سال هاست از این موضوع اطلاع دارد و هیچگونه عملی در راستای حفظ جان انسان های این منطقه که عمدتا فروشندگان نیروی کار می باشند و چاره ای ندارند جز این که در منطقه بمانند، انجام نداده است. این افراد در بدترین شرایط آب و هوایی زندگی می کنند و بایستی شاهد مرگ تدریجی خود و فرزندان و نسل های آینده باشند.
مناسبات سرمایه داری به چیزی جز سود نمی اندیشد و جان انسان هایی (کارگران) که با شیره جانشان چرخ تولید را به حرکت در می آورند و آفرینندگان کوهی از سرمایه می باشند، اهمیت ندارد. این واقعیت جهان سرمایه داری است و حاکمیت سرمایه در ایران با ایجاد سانسور و اختناق و سرکوب و عوام فریبی، در عرض این چند سال عملی انجام نداده است. از نظامی که تولید می کند برای سود بیشتر نباید انتظار داشت. این اعتراضات توده ای مردم است که می تواند دولت را وادار به عمل کند. برگزاری شوهای تلویزیونی و حضور رئیس محیط زیست خوزستان در آن برنامه به خاطر چندین تجمع اعتراضی مردم اهواز بود. وزارت نفت که به یمن کار شبه رایگان کارگران رسمی و قراردادی و پیمانی و پروژه ای بیشترین تولید ارزش اضافی را از قبل نیروی کار کارگران این بخش کارگری انباشت می کند، حاضر نیست برای جلوگیری از نسل کشی مردم منطقه که اکثریت آنها مزدبگیران، کارگران یدی، کارگران فکری مثل معلمان و پرستاران و سایرینی هستند که از راه فروش نیروی کار به (اصطلاح) زندگی می کنند، هزینه کند. برای افزایش تولید در این حوزه از مجلس درخواست کرده اند که از صندوق ارزی مبالغ میلیاردی به این کار اختصاص دهند. اما برای ریزگردهایی که هر روز تعدادی را به کام مرگ می کشد به جز سفر به منطقه و عوام فریبی در تلویزیون و دیگر رسانه های خبری کاری از پیش نبردند. اگر قرار بود دولت و حاکمیت سرمایه کاری کند از چند سال پیش برای این کار اقدامی انجام می داد. حاکمیت سرمایه منتظر است بارندگی شود و اعتراضات خودبه خودی هم افت کند و نظاره گر مرگ تدریجی مردمی باشند که بمباران کشنده ریزگردها آنها و نسل های آینده شان را تهدید می کند.
با توجه به مطالب فوق، دولت و حاکمیت سرمایه که ذاتا به چیزی جز تولید و سود و انباشت نمی اندیشد و هر لحظه در کار رفع تبعات ناشی از بحرانی است که از سرشت سرمایه نشات می گیرد و تا سرمایه هست، گریبانش را رها نمی کند، این نسل کشی فروشندگان نیروی کار را تماشا می کند و جز وعده و وعید کاری نمی کند.
از این رو است که دولت و مجلس و نیروهای امنیتی و قضایی بیشترین بودجه را به خود اختصاص می دهند تا به بهترین وجه از کیان سرمایه مراقبت کنند. دیگر نهادهای ریز و درشت و اداره کار همه در خدمت حفظ روابط کارمزدی هستند. آبی از این آتش برای ما ساکنین مناطق غربی و جنوبی که زیر بمباران ریزگردها هستیم، گرم نمی شود. ما چاره ای جز این نداریم که برای رهایی از این فلاکت با اتکا به نیروی خود که اکثریت جمعیت را تشکیل می دهیم شوراهای محلی خود را سازماندهی کنیم. با محلات دیگر ارتباط بگیریم، یک تشکل شورایی سراسری در این مناطق (جنوب و غرب) را پی ریزی کنیم. با متشکل شدن و همبستگی بین محلات و مناطق مختلف، ساز و کار مقابله با سرمایه را فراهم سازیم. با نگرش های ضد کارگری دست ساز دولتی که ما را به همسویی با جناح هایی از سرمایه فرا می خوانند، نگرش های رفرمیستی که می خواهند جنبش ضد سرمایه داری را به دار قوانین سرمایه حلق آویز کنند، مرزبندی کنیم و با اتکا به نیروی عظیم توده های کارگری یک جنبش شورایی را تدارک ببینیم. کار ساده ای نیست اما تنها کاری است که از طریق آن می توان سرمایه را وادار کرد که در راستای زندگی امن و سالم برای مایی که خالقین سرمایه هستیم، دست به کار شود. ما بارها شاهد بوده ایم که حلقه هایی از این کارگران توانسته اند با اتکا به نیروی خود و ایستادگی و پایداری، مطالبات خود را به سرمایه تحمیل کنند. در این مورد می توان به کارگران ایران خودرو و پارس خودرو و اخیرا کارگران نورد و لوله صفا اشاره کرد.
چند کارگر