نهصد (۹۰۰) کارگر واگن پارس روز چهارشنبه سوم دی ماه ۹۳ در اعتراض به عدم تمدید قرار داد کار یکی از نمایندگان خویش در شورای اسلامی کار این واحد تولیدی که متعلق به سپاه پاسداران است دست به اعتصاب زدند. همبستگی کارگران بسیار پرشکوه و قابل ارجگذاری است. سرمایه داران سپاهی مالک کارخانه بسیار سبعانه و جنایتکارانه تصمیم به اخراج یک کارگر گرفته اند، این کارگر را به جرم دفاع از مطالبات همزنجیرانش در آستانه بیکاری و فقر و گرسنگی قرار داده اند. زن و فرزندش را تهدید به مرگ ناشی از گرسنگی نموده اند. به آنها اخطار کرده اند که هر نوع پاسداری از خواست های اولیه توده های کارگر مایه خشم و قهر مالکان سرمایه و پاسداران بربریت نظام بردگی مزدی است. سرمایه داران سپاهی با یک کارگر چنین نموده اند و پاسخ همزنجیران این کارگر، اعلام اعتصاب، از کار انداختن چرخ تولید، انسداد چند روزه مجاری تولید سود در کارخانه و شکلی از اعمال قدرت کارگری در مقابل تجاوز و تعرض و توحش سرمایه داران بوده است. همه آنچه که ۹۰۰ کارگر کارخانه واگن پارس در رابطه با حمایت از کارگر همزنجیر خویش انجام داده اند بسیار شکوهمند، پرعظمت و قابل پشتیبانی است. ما نیز به سهم خویش از جنب و جوش پرشکوه آنان حمایت می کنیم و از همه کارگران دنیا می خواهیم که به حمایت از مبارزات آنها برخیزند، اما همزمان به عنوان شماری از همزنجیران آنها این پرسش بسیار اساسی را نیز در مقابل همه آنان قرار می دهیم. پرسش این است.
«علی درخشنده بخت» کارگر در معرض اخراج ، کارگری که از سوی سرمایه داران سپاهی به عدم تمدید قرارداد کار تهدید شده است و به درستی مورد حمایت پرشکوه شما قرار گرفته است. نماینده شما در یک نهاد پلیسی، دولتی و ضد کارگری موسوم به «شورای اسلامی کار» است. این نهاد را سرمایه داران و دولت سرمایه داری ساخته اند تا نطفه هر نوع اعتراض شما علیه استثمار و جنایات و بی حقوقی های مستولی بر هست و نیست شما را در هم کوبد و خفه نماید. شورای اسلامی کار با این هدف به وجود آمده است و عهده دار اجرای این رسالت شوم بوده است. اگر بعدها و در برخی دوره ها یا امروز نغمه ای متفاوت با اجرای این نقش ساز می کند فقط یک دلیل دارد. ریشه این ساز متفاوت به اختلافات درونی میان بخش های مختلف طبقه سرمایه دار و جناحهای مختلف درون دولت جمهوری اسلامی سرمایه باز می گردد. تغییر ساز شورای اسلامی کار هیچ ربطی به تغییر ریل نقش و رسالت اولیه این نهاد و مثلاً چرخش آن به سمت دفاع از انتظارات و خواست های کارگران ندارد، حتی اگر اینجا و آنجا به صورت صوری کلامی به نفع شما یا هر عده دیگر کارگر بر زبان راند، مطلقاً حمایت از مطالبات و مبارزات شما در مقابل سرمایه را دنبال نمی کند، بالعکس در گستره مناقشات جاری میان گروهها، لایه ها و رویکردهای درون ارتجاع هار بورژوازی، عمله و اکره پیشبرد سیاست های یک جناح در مقابل جناح دیگر می گردد.
شورای اسلامی کار این بوده و این است و سؤال اساسی ما نیز این است. شما که در یک چشم به هم زدن چرخ تولید سود را از کار می اندازید، شما که متحد و یکپارچه و یک صدا و همدوش و همرزم علیه تصمیم صاحبان سرمایه قیام می کنید و می شورید. شما که با اعتصاب عظیم نهصد نفری خود بر آن می شوید تا پوزه اختاپوسی ترین نهاد قهر سرمایه داری را به خاک مالید، شما که به درستی ظرفیت و توان انجام همه این کارها را در خود سراغ دارید، کشف می کنید و به کار می گیرد، آری شما که قادر به چنین میدانداری هستید چرا همچنان به شورای اسلامی کار آویزانید؟! چرا به این نهاد ضد کارگری و پدید آمده برای سرکوب هر جنب و جوش ضد سرمایه داری خود می آویزید؟! چرا در همین اعتصاب و در جریان همین خیزش روز، دست در دست هم نمی گذارید و خود را شورائی و ضد سرمایه داری متشکل نمی کنید؟! حتماً خواهید پرسید که شورای ضد سرمایه داری چیست و چه صیغه ای می باشد. سؤال بسیار خوب و سرنوشت سازی است. پاسخش هم در حرف ساده است اما در دنیای واقعیت حدیث کل مبارزه طبقاتی توده های کارگر علیه استثمار و بی حقوقی ها و ستم کشی های روز خویش و همزمان حدیث جنگ راستین کارگران علیه موجودیت سرمایه داری و اساس بردگی مزدی است. این دوتا به هیچ وجه و به هیچ میزان قابل تفکیک از هم نیستند. انداموار و ارگانیک و آمیخته و همپیوندند. شوراهای ضد سرمایه داری توده های کارگر نیز دقیقاً ظرف و بستر واقعی این پیکار همامیز و همپیوند است. شورائی متشکل می شویم یعنی اینکه:
– به قدرت جمعی و متحد آحاد توده های طبقه خویش اتکاء می کنیم.
– این قدرت را به هیچ نهاد بالای سر خود، هیچ حزبی، کمیته ای، هیئت رئیسه ای، جمع ویژه ای آویزان نمی کنیم.
– سازمانیابی هر چه بیشتر و عظیم تر آحاد طبقه خود در شوراها را دستور کار لحظه، لحظه زندگی خود می سازیم.
– شوراها را به هم پیوند می زنیم و به جنبش شورائی ضد سرمایه داری توسعه می دهیم.
– قدرت شورائی خویش را در مقابل سرمایه داران، دولت آنها و نظام سرمایه داری به صف می نمائیم
– شوراها را مدرسه شناخت هر چه ژرف تر و آگاهانه تر سرمایه داری می سازیم.
– در شوراها ارتقاء شعور ضد کار مزدی همگان را به ارتقاء آگاهی ضد سرمایه داری هر همزنجیر پیوند می زنیم.
– بر هر چه مبارزه قانونی و آویزان به قانونیت سرمایه داری است مهر باطل می کوبیم.
– قدرت یکپارچه شورائی خود را در تیر می کنیم و برای تحقق خواسته های روزمان به قلب سرمایه شلیک می نمائیم.
– با تعمیق و بسط روزافزون آگاهی خود دورنمای واقعی رهائی فرجامین از وجود سرمایه داری را کندوکاو می کنیم.
– هر گام مبارزه برای خواسته های روز را پله ای در سازمانیابی جنبش شورائی سراسری آحاد طبقه خود برای نابودی سرمایه داری می سازیم.
– ریشه تمامی بی حقوقی ها، ستمکشی ها و سیه روزی های دامنگیر بشر را در شالوده هستی سرمایه یعنی وجود رابطه خرید و فروش نیروی کار می کاویم
– مبارزه علیه هر کدام این مصیبت ها را به سنگر جنگی سراسری علیه سرمایه بدل می کنیم.
– پیکار برای بالاترین سطح رفاه اجتماعی همه آحاد انسان ها، برای بهداشت و آموزش کاملاً رایگان، برای رفع هر نوع بی حقوقی زنان و نابرابری های جنسی، مبارزه علیه هر نوع تبعیض، هر شکل آلودگی مرگبار محیط زیست، هر میزان کار کودکان، مبارزه علیه دیکتاتوری و سلب آزادی ها و حقوق اجتماعی، علیه جنگ افروزی و برای صلح و همه اشکال دیگر پیکار علیه هر کدام از مصائب دیگر را حلقه های پیوسته جنگ ضد سرمایه داری می سازیم.
– رژیم ستیزی رایج دموکراسی خواهانه رفرمیستی اعم از مسالمت جویانه یا میلیتانت را با سرنگونی طلبی رادیکال ضد سرمایه داری جایگزین می گردانیم.
سؤال این بود که اگر ما قادریم پرجوش و پرخروش و متحد در مقابل سرمایه داران سپاهی، در برابر اختاپوسی ترین نهاد قدرت یکی از هارترین دولت های تاریخ سرمایه داری از کارگر همزنجیر خویش دفاع کنیم، اگر می توانیم چرخ تولید سود را بر سر جانی ترین وحوش سرمایه آوار سازیم چرا باید به شورای اسلامی کار آویزان باشیم. چرا نباید شورائی و ضد سرمایه داری متشکل گردیم. آیا توان این کار را نداریم. حتماً داریم. باید شروع کنیم.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
دسامبر ۲۰۱۴