بعد ازدوم خرداد۷۶ ، دولت خاتمی باتفاق همراهان از مشارکتی ها ، مجاهدین انقلاب اسلامی ، حزب اعتماد ملی ، دفتر تحکیم وحدت ، مجمع روحانیون مبارز، و تعدادی دیگرازهمین قماش جنایتکار رژیم اسلامی نظیرخلخالی وهادی غفاری ، به نام جریان «اصلاح طلبان» معروف شدند . این بخش ازحاکمیت درتمامی انسان ستیزی ها ، غارت ثروت اجتماعی و کل فجایع جمهوری اسلامی تا کنون، شریک بوده اند . وازجانب سرمایه داری جهانی و نهادهای خبرپراکنی اش نظیر صدای آمریکا و بی بی سی ، مزدوران لابی رژیم ( گنجی ها و مهاجرانی ها ) ، طیف توده ای ـ اکثریتی ، باندهایی ازسلطنت طلبان و جمهوریخواهان دخیل بسته به دمکراسی بورژوایی ، هرنوع فریبکاری و توهم آفرینی این جناح رژیم اسلامی را تحت عنوان «گفتمان اصلاح طلبی» با هدف مهندسی افکارعمومی مردم ستمدیده ایران و جهانیان رسانه ای کرده اند ، تا ازین گذر بساط مشاطه گری جناح «اصلاح طلبان» را پهن نمایند .
با رجوع به شواهد تاریخ مبارزه طبقاتی ، دولتهای سرمایه داری درهرزمانی اگردست به اصلاحاتی زدند و به رفرمی حاکی از عقب نشینی آنها درقبال خواستهای استثمار شوندگان تن داده اند ، ناشی ازاعمال قدرت جنبش کارگری آن جوامع بوده است . اما درایران نزدیک به چهاردهه که مبارزات کارگران به علت سطح نازل آگاهی طبقاتی ، فقدان همبستگی و سازمانیافتگی سراسری و همچنین درمعرض سرکوب افسارگسیخته رژیم سرمایه داری اسلامی واقع شده است ، جنبش کارگری هنوز نتوانسته که رژیم را مجبوربه عقب نشینی ای وادارنماید ، تا احیاناً بخشی ازحاکمیت برای بقای نظام ، درعمل سیاستی مبتنی برراهکاراصلاحی به لحاظ اقتصادی ـ سیاسی اتخاذ کند . جماعت موسوم به «اصلاح طلبان» درخیزش اخیر دیماه توده مردم ستمدیده ، چهره دروغین وهویت سرکوبگرانه خود را باردیگر به نمایش گذاشتند و نیزکوس رسوایی رسانه های امپریالیستی ودغلبازان اپوزیسیون نما از خودی و «غیر خودی » را به صدا درآوردند . درهمین دو دهه گذشته ، اختلاف جناحهای به اصطلاح اصولگرا واصلاح طلب رژیم ، تماماً تحریف شده است . درصورتیکه دعوای آنها در رابطه با کسب اهرمهای قدرت سیاسی ، به چپاول ثروت اجتماعی و تصاحب سهم بیشتر ازغارت منابع اقتصادی و طبیعی برمیگردد .
درهمین خیزش دیماه ، شعارـ اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا ـ اشاره به توهم آفرینیها وفریبکاریهای جناحهای رژیم وماهیت واحد آنها در طی دو دهه گذشته دارد ، که گویا تلنگری شده است برای کسانی که سناریوی « گفتمان اصلاح طلبی » را باور داشتند وهرآینه سیاستگذاریهای جناحهای رژیم را با قطبنمای آن رصد میکردند . بعبارت دیگردرانتظار«معجزه اصلاحات» ازجانب جناح اصلاح طلب حکومت بسرمیبردند علیرغم اینکه درحرف اصلاحات دررژیم سرمایه داری اسلامی را رد میکردند. حتی اگر فرض را براین بگذاریم که بسیاری ازعناصر و جریانات سیاسی سرنگونی طلب ، که دوران «گفتمان اصلاح طلبی» را پایان یافته اعلام میکنند، مدعی باشند که از زاویه افکار و گرایش عمومی جامعه ، «گفتمان اصلاح طلبی» مطرح بوده است و از نظر آنها ربطی به جناح اصلاح طلب نداشته است . با توجه به فشارمهندسی افکار سرمایه داری توسط کل حاکمیت اسلامی در پی مغزشویی بی وقفه ، بی شک آنها به صرافت توجیه فرصت طلبانه افتاده اند . روشن است که « گفتمان اصلاح طلبی » سناریوی مردم فریبی ها و توهم آفرینی های جناح موسوم به اصلاح طلبان و حامیان آنها میباشد و نباید فراموش کرد که ، افکار مسلط هر دوره ، افکار طبقه حاکم است . بنابراین همانطورکه اشاره شد تضاد جناحهای جمهوری اسلامی دررابطه با اصلاحات اقتصادی وسیاسی هیچگونه موضوعیت نمیابد وفقط به اعمال شیوه سرکوب استثمارشوندگان برای دستیابی به سهم بیشترازغارت تمامی منابع ثروت عمومی مربوط میشود . بهرحال با نگاهی گذرا به شاخص هایی درطی همین دوره بیست ساله ظهورجریان به اصطلاح اصلاح طلبان که سه دوره چهارساله ، قوای مجریه و مقننه رژیم اسلامی راهم دراختیار داشتند ، دررابطه با قلمروهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، میتوان بوضوح مشاهده کرد که نه تنها تغییری درجهت بهبود اوضاع نسبت به گذشته صورت نگرفته است بلکه روند منطقی دولت ومجلس دوره های قبل ، وکلاً گذشته سیاه رژیم دار و شکنجه اسلامی تداوم یافته است . برای اینکه عمق سلطه نکبت بارجمهوری اسلامی یاد آوری شود ، شاید کافی باشد به اختصار چند مورد را مرورکنیم .
ـ دردوره هاشمی رفسنجانی برطبق تدابیر بانک جهانی و صندوق بین الملی پول ، سیاست خصوصی سازی در پوشش شرکتهای سپاه پاسداران به مرحله اجرا گذاشته شد . واین روند با شتاب دراکثرعرصه های اقتصادی از شرکتهای دولتی ، کشت و صنعت ها، صنایع کلیدی مثل پتروشیمی ها ، پروژه های عمرانی تا مراکزمالی وتجاری تا کنون ادامه داشته است . البته باید توجه داشت خصوصی سازیها در جمهوری اسلامی کاملا با سیاست متعارف خصوصی سازی در دیگر کشورهای سرمایه داری اساساً تفاوت میکند و درواقع غارت ثروت عمومی تحت پوشش خصوصی سازی ازطریق تصاحب و واگذاری صورت گرفته است . دررأس چپاولگران اهل و بیت خمینی ، هاشمی رفسنجانی و خامنه ای ، قوای سه گانه ، امامان جمعه ، نهادها و دیگر گماشتگان مذهبی ، کشوری و لشکری رژیم قراردارند . ضمنا یادآوری کنم که اگردررژیم شاه استفاده بلامانع وانحصاری ازامکانات برای ملزومات سرمایه توسط سرمایه داران به مجوز و شراکت دربار نیازداشت در جمهوری اسلامی از طریق «بیت» خامنه ای و زیرمجموعه های تحت کنترولش امکان پذیر میباشد . به هرحال فقط بخشی ازخسران ثروت عمومی تاراج رفته به تخریب تاسیسات ، تعطیلی مراکز تولیدی ، فروش ماشین آلات و زمینهای آنها منجر شده است . علاوه بر اینها بیکاری وعدم پرداخت دستمزدهای ناچیز چند ماهه و حتی چند ساله و در نتیجه فقر و فلاکت بیشتر برای کارگران را به دنبال داشته است .
ـ سرطان موجودیت جمهوری اسلامی به سلول های زندگی درمنطقه خاورمیانه و نیز شمال آفریقا سرایت کرده است که در پی آن به شکلگیری گروههای جهادی ، این دژخیمان وحوش اسلامی نظیر طالبان ، شاخه های القاعده ، جبهة النصره ، بوکوحرام و داعش منجر شده است و آسیب های غیرقابل جبرانی به هستی انسانها وارد نموده است . رژیم جنگ افروز جمهوری اسلامی و بازوی نظامی اش «سپاه قدس» ازعوامل اصلی جنگ های خانمانسوز منطقه میباشد . وازجیب توده های مردم ستمدیده ایران بودجه های هنگفت را برای اهداف ارتجاعی اش از جمله ماجراجویی هسته ای هزینه کرده است . هرساله فقط بخش کوچکی از این بودجه نجومی ـ حاصل کار و استثمار طبقه کارگر ـ که درعراق ، سوریه و یمن ، و نیز در لبنان برای حماس و حزب الله اختصاص می دهند ، دراقلام بودجه کشوری آورده میشود و بخش عمده آن محرمانه باقی میماند . این شیوه ایست که نه تنها در رابطه با سپاه ، بسیج و ارتش و دیگرارکان سرکوب از جمله قوه قضائیه ، دستگاه امنیتی و پلیس سیاسی بلکه دررابطه با حوزه های علمیه ، سایرنهادهای مذهبی وهرمرکز اشاعه دهنده خرافات و فروش افیون مذهب اجرا میشود .
ـ سرکوب افسارگسیخته جنبش کارگری و مبارزات زنان علیه آپارتاید جنسی ، اسارت ، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی و اقلیت های مذهبی ، کشتار و ضرب وشتم توده زحمتکش کولبران و دستفروشان ، ترورو قتل های سیاسی و سرکوب تمامی آزادیهای دمکراتیک درطی نزدیک به چهل سال ، کارنامه سیاه رژیم اسلامی را رقم زده است . همچنین هرگزنباید فراموش شود که کل حاکمیت از به اصطلاح اصولگرا واصلاح طلب درکشتارزندانیان سیاسی در دهه شصت شریک بوده اند .
ـ قاچاق مواد مخدر، دارو ودیگر کالاهای ضروری توسط باندهای رژیم چه ازطریق گمرگات کشور و چه از طریق اسکله های بنادر آزاد که بخصوص در اختیارسپاه پاسداران میباشند دائم درجریان است . رشوه واختلاس ، خالی کردن صندوق های بیمه و بازنشستگی طبقه کارگر به امری عادی و پیش پا افتاده دررژیم اسلامی تبدیل شده است . زمینخواری ازطریق تخریب جنگل ها و مراتع ، طرحها و پروژه هایی برای سوء استفاده ازدرآمد های ارزی نظیرسد سازیهای غیرضروری که فجایع زیست محیطی را باعث شده است ، از دیگرعملکرد های فاجعه آمیز کل رژیم سرمایه داری اسلامی با تمامی جناحها وباندهایش میباشند .
ـ با روی کارآمدن جمهوری اسلامی ، برمبنای احکام شرعی اسلام و آیات قرآن زندگی خصوصی توده مردم ، روابط اجتماعی و کل هستی جامعه مورد تعرض و تعدی ضد انسانی ترین قوانین قرارگرفته است . حکم قصاص ، سنگسار، قطع دست ، شکنجه (تعزیر) واعدام اجرا میشود ، پدوفیلی و تجاوز به دختران را با پائین آوردن سن ازدواج رواج داده اند ، بر گرده کارگران شلاق میزنند ، فعال کارگری را ازشکنجه گاه به تخت بیمارستان زنجیر می کنند و هزاران وحشیگری هولناک دیگر که هرروزه اتفاق میافتد « حقوق بشراسلامی » مینامند . همه این احکام شنیع واعمال جنایتکارانه مورد توافق کل حاکمیت بوده است و همواره با وقاحت تمام از انجام شان دفاع کرده اند تا رژیم سرمایه داری اسلامی صیانت شود و روند استثمار طبقه کارگر مختل نگردد .
با درنظرگرفتن نکاتی که محض یاد آوری اشاره شد ، و فقط گوشه ایست مستند ازعملکرد دژخیمان حکومت اسلامی باید به این نکته مهم توجه کرد که چرا سناریوی دروغین «گفتمان اصلاح طلبی» باب میشود و ازین دست اغوا گریها ، شاید به احتمال زیاد در پیش روی باید « گفتمان رفراندم » را نیز انتظار داشته باشیم . اپوزیسیون بورژوازی سرنگونی طلب جمهوری اسلامی مثل مجاهدین ، سلطنت طلبان و نیز احزاب ناسیونالیست کرد ، جریانات پروغربی و«رژیم چنج» هستند که به امپریالیستها ، به سرکردگی امپریالیسم آمریکا امید بسته اند تا درشرایطی ویژه بعنوان آلترناتیو ایده آل مورد حمایت واقع شوند . گرایشات بورژوا لیبرال ملی ـ مذهبی با پز اپوزیسیون ، درهر شرایط با تیله رژیم بازی میکنند ، یک روزخواستاراصلاحات سیاسی میشوند ، دگر روز ازهمین منظر به راهکار رفراندم میرسند . تمامی گرایشات و جریانات بورژوازی همانطورکه درخیزش دیماه شاهد بودیم ، روی موج اعتراضات توده های ستمدیده حساب باز میکنند تا اهداف ارتجاعی و ضد انقلابی خود را به پیش ببرند . وجه مشترک رژیم جمهوری اسلامی ، جریانات اپوزیسیون «رژیم چنج» ، دیگرگرایشات بورژوازی مخالف رژیم و نیزدول امپریالیستی از زاویه منافع حاصل از شیوه تولید سرمایه داری خط واصل آنها را علیه انقلاب توده های استثمارشونده ترسیم میکند . زیرا همگی آنها بر این امر واقفند که هر تغییر و تحول انقلابی که در ایران صورت بگیرد ، لاجرم طبقه کارگر بعنوان یک بدیل کسب قدرت سیاسی مطرح میباشد . بنابراین شناسنامه جعلی اصلاح طلبی صادر میکنند و به سناریو پردازی فریبنده متوصل میشوند تا طبق خاستگاه سرمایه ، طبقه کارگر نتواند به منافع طبقاتی خود نظر بیاندازد . به بیان دیگر با طرح راهکارهای انحرافی سعی بر این دارند تا ازارتقای آگاهی طبقاتی طبقه کارگر و نیز رادیکال شدن اعتراضات کارگری جلوگیری نمایند و درنتیجه پروسه انقلاب توده های اردوی کار را کند نمایند و یا به کژراهه بکشانند .
مارس ۲۰۱۸
بیژن شفیع