در طول این چند روز، خبر دو اعتصاب غذا به رسانه ها درز کرد. مهدی کروبی یکی از این دو اعتصاب کننده بود. او فردی از طبقه سرمایه دار، از سکان داران بسیار اثرگذار سفینه حاکمیت سرمایه و از جمله مؤثرترین مهره های قدرت یکی از درنده ترین و انسان ستیزترین رژیم های تاریخ سرمایه داری، رژیم جمهوری اسلامی بورژوازی ایران است. کروبی در زمره کسانی است که سالها پیش از استقرار دولت اسلامی سرمایه برای برپایی آن تقلا می کرده است. مثل خمینی، رفسنجانی، مؤتلفه و افراد یا محافل مشابه، از موضعی بغایت ارتجاعی و انسان ستیزانه، حتی ارتجاعی تر و انسان ستیزانه تر از رژیم درنده سلطنتی سرمایه، به آن رژیم انتقاد داشت. مدافع سرسخت ولایت فقیه و حکومت دینی قتل عام سالار بورژوازی، مدافع آهنین عزم تشدید هر چه وحشیانه تر استثمار کارگران توسط سرمایه داران، مدافع سرکوب و سلاخی هر نفس کشیدن اعتراضی توده های کارگر علیه سرمایه، ضد هر شکل حق و حقوق و آزادی زنان، پاسدار افراطی تبدیل سنگسار، حجاب، قصاص، مردسالاری و همه سنت ها و جنایت ها و سبعیت های اعصار گذشته تاریخ به راهکار اعمال حاکمیت و قدرت سرمایه در ایران و دنیا، منادی کشتار بی چون و چرای کمونیست ها و هر انسان معترض به بربریت دینی بورژوازی و نوع این توحش ها بود. مهدی کروبی با این باورها و رویکرد، در سنگر حراست از تقدس ضد انسانی ترین سنت ها و کلیشه های اسلامی ماقبل قرون وسطایی، برای تبدیل دیکتاتوری هار شاهنشاهی بورژوازی به دیکتاتوری وحشیانه تر دینی سرمایه تلاش می کرد. او در همین راستا و از همین خاکریز خواهان اسلامی شدن رژیم شاه بود. کروبی در شروع دهه ۵۰ جزء روحانیونی بود که همراه با بخش وسیعی از نمایندگان مکلا و معمم و دانشگاهی و کارخانه دار و تاجر بورژوازی برای شستشوی مغزی نسل جوان توده کارگر ایران و جهت دهی فعالیت های آنها در راستای اسلامی کردن رژیم سیاسی سرمایه تلاش می نمود. او و سایر همراهان در شورش سراسری سالهای ۵۶ و ۵۷ توده های کارگر، برای مصادره جنایت کارانه و فوق ارتجاعی این جنبش و تبدیل آن به ارتش ارتجاع دینی سرمایه ایفای نقش کرد. او برای این کار و ایفای این نقش یک سال پیش از آن، با نوشتن نوبه نامه و تقاضای بسیار وقیح عفو از شاه و ساواک، از زندان بیرون آمد. کروبی در نهایت بی شرمی، ابراز ندامت و تقاضای عفو خویش را ضرورت مبارزه اساسی و سراسری با کمونیسم و نجات سرمایه و دین از خطر کمونیست ها اعلام کرد. با استقرار رژیم اسلامی سرمایه، از صدرنشینان آن گردید. او شریک مستقیم تمامی قتل عام های دهه ۶۰ از آغاز تا فرجام است. صحه گذار هولوکاست سال ۶۷ بوده است. در لحظه، لحظه کل بربریتها، جنایتها و سبعیت های جمهوری اسلامی علیه توده های کارگر نقش اساسی داشته است. کروبی و همقطاران پس از انجام همه این کارها و تحکیم پایه های حاکمیت دینی سرمایه، پس از حمام خون و سرکوب کامل جنبش کارگری یا هر صدای مخالف دیگر، علم و کتل جنبش ارتجاعی اصلاحات افراشتند. آن ها که تا آن روز خشت، خشت برج قدرت دینی بورژوازی را با وسیع ترین کشتارها، با راه اندازی سیل خون کارگران، با تشدید ددمنشانه استثمار توده های کارگر، با سلاخی ذره، دره معیشت و خورد و خوراک و پوشاک نفرین شدگان کارگر، با زندان و شکنجه و اعدام انسان های معترض بر روی هم نهاده بودند، اینک برای چالش بحران های کوبنده اقتصادی سرمایه، برای مقابله با امواج جدید اعتراض و پیکار کارگران، برای پاسخ به نیازهای چرخه انباشت سرمایه، خود را نیازمند ورود به دور تازه ای از سیاست پردازی، برنامه ریزی، توهم آفرینی و شستشوی مغزی استثمار شوندگان دیدند. از این دوره است که کروبی در چهارچوب مناقشات درونی ساختار قدرت بورژوازی گاه نقش مسلط و گاه منتقد دارد. او و خیل شرکا در پویه این جدال ها گاه سکان دار سفینه قدرت می گردند و گاه مغلوب حریفان می شوند. در حصر بودن وی نیز فقط لحظه ای از همین روند است. حدیث گذشته و حال مهدی کروبی این است و اعتصاب غذای چند ساعته اخیر او هم شکلی از اعتراض علیه به حصر افتادن خود توسط دولتمردان رقیب است. عجالتا و برای دقایقی از کروبی چشم پوشیم و به سراغ اعتصاب غذا کننده دیگر این روزها برویم. چند کلمه ای در مورد « رضا شهابی» بر زبان آریم.
شهابی کارگر شرکت واحد اتوبوس رانی تهران است. سال ها است که در این شرکت، توسط سرمایه داران دولتی و خصوصی مؤسسه، توسط شهرداری تهران، کروبی ها، طبقه کروبی، دولتمردان شریک و رقیب کروبی، استثمار شده است. او یک مبارز رادیکال ضد سرمایه داری نیست، فعال جنبش سرمایه ستیز طبقه کارگر نمی باشد، یک کارگر معترض سندیکالیست است، خواستار ایجاد سندیکا و اتحادیه است. مثل همه سندیکالیست ها در جستجوی محو بردگی مزدی نمی باشد. به امکان زندگی مرفه انسانی در سیطره مناسبات کار مزدوری باور دارد!! و جنبش اتحادیه ای را ساز و برگ تضمین این نوع زندگی و رفاه برای کارگران می پندارد. شهابی در طول عمر خویش، به کفن و دفن جنبش ضد سرمایه داری طبقه خود در گورستان مصالح بورژوازی کمک هم کرده است و البته که این کار را با هدف و توجیه بهبود معیشت توده های کارگر انجام داده است. او به اعتبار سندیکالیست بودن خود همه این خصوصیات را دارا است اما به هر حال و در کنار و ملازم با تمامی این باورها و کارکردها، یک کارگر، یک انسان استثمار شونده، فردی از طبقه کارگر و یک فعال جنبش کارگری ایران است. با همان رویکرد و باورهای سندیکالیستی خود، برای تأمین حداقل زندگی و اشتغال توده هم زنجیر مبارزه کرده است. در پیچ و خم این پیکار آماج خشم و قهر سرمایه داران و دولت سرمایه داری، آماج قهر ارتجاعی و ضد انسانی کروبی ها و شرکا قرار گرفته است. بارها و برای سال های مدید به زندان افتاده است. توسط عوامل سرمایه و به دستور کروبی ها، طبقه کروبی و دولتمردان شریک و رقیب کروبی شکنجه شده است. زن و فرزندانش اسیر فقر و نداری و احتیاج شده اند. بارها خطر مرگ را به جان خریده است تا بر سر عهد خود برای بهبود معیشت و تأمین حقوق اولیه انسانی کارگران پا بر جا ماند. رضا شهابی در پی انجام همه این کارها و پس از تحمل بارها و سال ها زندان اکنون هم زندانی دولت اسلامی سرمایه، زندانی طبقه سرمایه دار ایران، زندانی کروبی ها و طبقه کروبی ها است. او نیز در اعتراض به اسارت خود و علیه جنایت، سبعیت و بربریت دولت سرمایه، دولت کروبی ها، دست به اعتصاب غذا زده است و خواستار خلاصی از زندان است. اعتصاب غذای او روزها پیش از اعتصاب غذای کروبی آغاز شد. وقتی که کروبی وزیر بهداشت دولت خود، دولت درنده اسلامی سرمایه داری، دولت ائتلافی اصلاح طلبان و اصول گرایان بورژوازی را مأمور ابلاغ خبر اعتصاب غذای خود به پیرموبد دژخیم سرمایه، به ولایت فقیه سرمایه داری می کرد، شهابی روزها اعتصاب غذا را پشت سر نهاده بود و با مرگ حتمی دست و پنجه نرم می کرد.
خبر این هر دو اعتصاب غذا به رسانه ها و شبکه های اجتماعی راه پیدا کرد. اما صدای اعتصاب کروبی در عرض چند ساعت سراسر دنیا را دچار غلغله و آشوب ساخت. تمامی احزاب، باندها، فرقه ها و مافیاهای بورژوازی از راست تا چپ علیه ادامه حصر او فریاد اعتراض سر دادند. تمامی « مجامع حقوق بشری» بورژوازی در ایران و دنیا به حمایت از وی برخاستند. از همه این ها مهم تر و صد البته دهشتناک تر، اینکه سنگ تمام را جمعیت بسیار کثیر دانشجویان و دانشگاهیان و درس خوانده های طبقه کارگر گذاشتند!!!. اینان بودند که پشت در بیمارستان رجایی بساط سینه زنی پهن کردند. فریاد وا کروبی ها بر سقف آسمان کوبیدند!! بورژوازی در هیأت اصلاح طلب و اعتدال گرا نغمه اعتراض این جماعت را شورش «افکار عمومی» نامید!! از خشم و قهر و نفرت « عموم» نسبت به حصر کروبی، موسوی و زهرا رهنورد سخن ها راند.!! همان عموم که ۸۰ درصد آن ها توده های کارگر هستند و قشر مومیائی شده و شستشوی مغزی گردیده و ننگ آور و ننگ آفرین دانشگاهی « یا حسین، میر حسین» گو هم جزء بسیار ناچیزی از آن است. خلاصه کنیم، در یک چشم به هم زدن یک بخش ارتجاع بورژوازی عرصه را بر شرکا و رقبای حکومتی تنگ کرد. به حساب «افکار عمومی» به حساب ۵۰ میلیون استثمار شوندگان کارگر، به حساب اعتراض کارگران، به حساب خطر شورش و خیزش « توده های وسیع ناراضی و عاصی» رقبا را مجبور به قبول این یا آن خواهش کروبی ساخت!!!
رضا شهابی روزها پیش از کروبی در اعتصاب غذا به سر می برد. در دوره های پیش نیز در اعتراض به شکنجه، زندان و سبعیت حاکمان سرمایه از جمله حاکمان اصلاح طلب و اعتدال گرای بورژوازی همین کار را کرده بود. نه آن دفعات و نه این دفعه هیچ درس خوانده، دانشگاهی طبقه کارگر، هیچ فردی از جمعیت کثیر کارگر زاده شیدای کروبی و سیه چاک « یا حسین، میر حسین»، حتی حاضر به انداختن گوشه چشمی بر خبر اعتصاب غذای او در شبکه های اینترنتی نیز نگردید. در مرام این جماعت بالیده با دستمزدهای نازل ماهها به تعویق افتاده طبقه کارگر اما شستشوی مغزی شده توسط بورژوازی، جان کروبی بود که باید کل دنیا آماده پاسداری آن می گردید. جان شهابی، جان پدران و مادران خود آنها، جان انسان های کارگر، جان استثمار شوندگان دنیا، جان تولید کنندگان کل سرمایه های جهان، جان آفریدگاران واقعی سرچشمه قدرت کروبی ها و جمهوری اسلامی ها، بسیار بی ارزش تر از آنست که لزوم دفاع از آن حتی بر سر زبان آدمها افتد!!! روزگار دهشت آوری است. تاریخ اسیر خانه اشباح گردیده است. «جنبش آزادی خواهی» تازه ای در این اسارت گاه به ضیافت تاریخ آمده است!!. جنبش جنگ در رکاب دشمن طبقاتی علیه خویش، جنبش جنگ برای تحکیم پایه های قدرت درنده ترین و جنایت کارترین وحوش سرمایه، جنبش هموارسازی راه برای ارتجاع هار بورژوازی که سرمایه داری را هر چه سبعانه تر و انسان ستیزانه تر بر توده های کارگر تحمیل کند. جنبشی که قرار است با انجام این کارها آزادی و برابری و حقوق انسانی و رفاه اجتماعی بار آرد!!! جنبش آزادی خواهی لایه دانشگاهی و درس خوانده طبقه کارگر ایران این گونه است. این جنبش در رابطه با اعتصاب غذای شهابی ها ساکت و صامت و بدون هیچ حرف است. کل رسالتش نجات جان کروبی ها و به قدرت رساندن یک بخش درنده بورژوازی به جای بخش درنده دیگر است.
مشکل ولی اصلا این قشر ننگ زا و ننگ پرور طبقه کارگر نیست، که اگر فقط این بود شاید مشکلی نبود. معضل بنیادی و سرنوشت ساز، کل طبقه کارگر و جنبش کارگری ایران است. اعتصاب غذای چند ساعته کروبی همه اپوزیسون های درون و بیرون ساختار قدرت سیاسی بورژوازی را به میدان آورد. همه آنها قدرت خود را و به ویژه ادعای حمایت «افکار عمومی» از خود را، ادعای احتمال شورش و اعتراض توده های کارگر در حمایت از کروبی را سلاح چالش رقیب کردند. آنها با این کار کوشیدند تا خواسته کروبی را بر کرسی قبول نشانند. بورژوازی چنین نمود اما صدای هیچ کارگری از هیچ گوشه جهنم گند و خون سرمایه داری بر نخاست که خواست ما نه خروج کروبی از حصر که آزادی رضا شهابی از زندان است. فاجعه اینجا است. اگر کسی در این یا آن گوشه دنیا از شهابی گفت نیز میلیون ها بار بدتر از نگفتن بود. از بیخ و بن سندیکالیستی و سرمایه سالار و رفرمیستی و چندش آور بود. خیلی ها در این یا آن کشور اروپائی روزها به سران اتحادیه های کارگری مدفون در نظم بشرستیز سرمایه آویختند و اذن ورود خواستند تا امضای ننگین این مزدوران سرمایه جهانی را پای طومار اعتراضی خود بگذارند!!! که چه شود؟ که فقط کاغذ پاره بی ارزشی بر کاغذ پاره های درون آشغالدونی دولت روحانی اضافه گردد. اینها نه فقط هیچ نشانی از هیچ سطح اعتراض ضد سرمایه داری طبقه کارگر ندارد که کوششی تمام عیار رفرمیستی برای انحلال کامل هر جنب و جوش و اعتراض و مبارزه توده های کارگر در ساختار نظم سرمایه است. مبارزه طبقاتی به صف نمودن قدرت پیکار طبقات علیه همدیگر است. طبقه کارگر تنها با آرایش و سازمان یابی و بسیج قدرت ضد سرمایه داری خویش است که می تواند این یا آن خواست خود را بر صاحبان سرمایه و دولت آنها تحمیل کند، رضا شهابی را تنها با خواباندن چرخ کار و تولید، با خشکاندن چشمه های سود، با انسداد مجاری تولید اضافه ارزش، با اختلال نظم اقتصادی و سیاسی و مدنی و حقوقی سرمایه، می توان از زندان بیرون آورد. افتادن به پای رؤسای سرمایه دار صاحب اتحادیه های کارگری، این شرکای چیره دست بزرگترین تراست های مالی و صنعتی سرمایه داری، این دلالان پلید فروشنده جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر به نظام بردگی مزدی نه کمک به شهابی ها، نه مبارزه طبقاتی که کمک به بورژوازی در کندن گور این مبارزه است.
همه آنچه این روزها رخ داد، مثل غالب رخدادهای صد و چندین سال اخیر جنبش کارگری نقش اوراق سیاه و زشت را در کارنامه طبقه و جنبش ما بازی کرد. تاریخ قرن بیستم در بند، بند خود حدیث این واقعیت تلخ است که کل قدرت پیکار طبقه ما سکوی باج خواهی یک بخش از طبقه سرمایه دار در مقابل بخش دیگر بوده است. ما به جای جنگ علیه سرمایه پشت سر جناحی از بورژوازی به جنگ جناح دیگر رفته ایم. همه جا پیاده نظام ارتش یک طیف طبقه سرمایه دار در تسویه حساب ها و بده و بستان های درونی سرمایه داران شده ایم. در این روزها نیز لایه درس خوانده و دانشگاهی طبقه ما همین کار را، آن هم در زشت ترین و خفت بارترین شکل آن، آن در نوع شرم آور «یا حسین، میر حسینی» آن انجام داد. بورژوازی با دادن آدرس خطر عروج و عصیان ما، پویه سهم خواهی خود از رقیب در ساختار قدرت سیاسی سرمایه را به پیروزی رساند و طبقه ما، طبقه ای که کلید نابودی سرمایه در دستش زنگ خورده است، در دفاع از فعال زندانی خود، دست به هیچ کاری نزد و هیچ ندایی سر نداد. چند پرسش اساسی در مقابل همه ما، در مقابل تمامی آحاد توده کارگر قرار دارد. این پرسش ها ژورنالیستی نیستند، مرامی و حزبی نمی باشند، پرسش آدمهای مریخی و مکتبی نیست. زمینی ترین سؤالات هستند. مربوط به سرنوشت روز و زندگی حی و حاضر ما، زندگی عظیم ترین بخش ساکنان این دنیا است. چرا باید اعتصاب غذای چند ساعته کروبی سرمایه دار، دولتمرد سرمایه و قافله سالار ۴۰ سال سرکوب، بربریت و جنایت سرمایه علیه ما، موج نارضائی «عموم»!! همان عموم که ما هستیم و عقب نشینی فوری رقبای حکومتی او را به دنبال آرد اما فریاد اعتراض و اعتصاب غذای رضا شهابی کارگر هم زنجیر ما در باتلاق سیاه سکوت طبقه ما گور و گم گردد، چرا صدای استمداد شهابی موج خشم ما را بر نیانگیخت، چرا هیچ رعشه ای بر اندام هیچ سرمایه دار و دولتمرد سرمایه نیأنداخت؟ چرا باید یک بخش ارتجاع هار بورژوازی احتمال اعتراض ما به حصر کروبی را ساز و کار قدرت خود در چالش رقبا سازد اما ما خود از قدرت اعتراض و پیکار خویش هیچ استفاده ای برای نجات جان شهابی و شهابی ها و دنیای خواست ها و انتظارات خود نکنیم. چرا و تحت چه شرایطی، زیر فشار کدام گمراهه رفتن ها، به این روز افتاده ایم و تا این حد سقوط کرده ایم. برای رهایی از این وضعیت چه باید بکنیم. این را نیز اضافه کنیم که ما مدافع حصر و زندان امثال کروبی نیستیم. ما خواستار زندانی شدن و اعدام هیچ کس حتی دژخیم ترین و درنده ترین سرمایه داران هم نمی باشیم. آماج جنگ و نفرت و مبارزه طبقاتی ما نظام سرمایه داری است. ما برای محو طبقات پیکار می کنیم. مبارزه ما علیه سرمایه داران، مبارزه برای رهائی آن ها از بربریت و توحش سرمایه دار بودن نیز هست.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
اوت ۲۰۱۷