چشم سندیکالیست ها و عشاق سینه چاک جنبش سندیکائی روشن!
سایت های اینترنتی بسیاری از گروه ها و محافل چپ ایرانی مالامال دفاع از رضا رخشان ها و هر فرد یا رویکرد راست سندیکالیستی کارگر فروش، با هدف دفاع از سندیکالیسم و تخطئه و سلاخی هر جنب و جوش ضد سرمایه داری درون طبقه کارگر است.
سال های زیادی است که فرقه های چپ و کمیته های دروغین کارگری نما هر آروغ هر سندیکالیست راست ایرانی را با آب و تاب تمام در بوق و کرنا کرده و به عنوان صدای واقعی طبقه کارگر ایران و آوای تلاش کارگران برای سازمانیابی جنبش کارگری در تریبون های خود فریاد زده اند. در طول این مدت بسیار نادر و استثنائی دیده شده است که گروهی از چپ واقعیت کریه سرمایه سالارانه کوشش عده ای سندیکالیست و تقلای زشت آنان برای گشایش گمراهه های سندیکالیستی در برابر توده های طبقه کارگر را مورد انتقاد قرار دهد و ضربات این ترفندهای زشت بر جهتگیری ضد سرمایه داری کارگران را سرزنش کند. در جامعه ای که دیکتاتوری هار و درنده سرمایه به نمایندگان و دولتمردان قتل عام سالار دیروزی خود هم رحم نمی کند پیداست که سندیکالیست ها حتی راست ترین آن ها هم از این رژیم مدال نمی گیرند و کمیته های دروغین کارگردستار و چپ همنواز آنان نیز همواره صرف سبعیت دولت اسلامی علیه چند سندیکالیست را سکوی تاخت و تاز خویش برای دفاع از سندیکالیست ها و در واقع تقدیس و تکریم سندیکالیسم ساخته اند. آنان همه این کارها را کرده اند به این خاطر که راه هر گام پیشروی رویکرد ضد کار مزدی را سد سازند و به این دلیل عریان که سندیکالیسم جزء کاملاً لاینفک و ارگانیک فرقه سازی بالای سر جنبش کارگری است. رفرمیسم راست و چپ چنین کرده است. در مدح و منقبت رضا رخشان ها کتاب ها سیاه کرده است و اینک ببینید و بخوانید که این سوگلی حرم رفرمیسم سندیکائی برای صدمین بار چه گل های جدیدی به آب داده است.
« با این همه فرصت را غنیمت دانسته و به اطلاع شما میرسانم که یکی از دلایل مهم مشکلات کنونی طبقه کارگر ایران فقدان تشکلهای تودهای کارگران در ایران و تبلیغات شدید ضد سندیکائی است که از جانب بسیاری از دوستداران ظاهری طبقه کارگر اعمال می شود. بسیاری از کسانی که با ارسال پیام به شما سندیکاهای فرانسه با شما اظهار دوستی می نمایند، در داخل ایران خود نه تنها در ایجاد سندیکاها و اتحادیه های محیط کار فعال نیستند، بلکه در حد توانشان در مقابل سندیکاهای موجود به کارشکنی نیز می پردازند. حتماً برای شما نیز روشن است که کارگران ایران باید با توان و نیروی تشکلهای خود مشکلاتشان را حل نمایند و برای تحقق مطالباتشان که همانا دستیابی به یک زندگی انسانیست، بکوشند. بسیار از شما سپاسگزار خواهیم بود اگر که در کنار محکوم نمودن سیاستهای ضد کارگری در ایران، نفوذ معنوی خود را برای تقویت تشکلهای درون محیط کار به کار بگیرید و ضرورت ایجاد سندیکاها و اتحادیه های مستقل را نیز به دوستان ایرانی خود گوشزد کنی» ( نقل از سایت جنبش در تبعید)
رضا رخشان در طول سال های اخیر مدافع سرسخت طرح ضد کارگری و بسیار جنایتکارانه « حذف یارانه ها» ی دولت اسلامی سرمایه بوده است. او از هیچ تلاشی برای دفاع ار تعرض طبقه سرمایه دار و دولت این طبقه به سفره خالی توده های کارگر که در قالب طرح مذکور صورت گرفته است دریغ نورزیده و از هیچ عوامفریبی چشم نپوشیده است. رخشان از چهره های مؤثر و کارساز و فعال در تأسیس سندیکای کارگران کشت و صنعت هفت تپه است و هدف صریح وی از ایجاد این سندیکا بنا به گفته خودش در هم کوبیدن موج اعتراض و خشم و قهر ۴۰۰۰ هزار کارگر عاصی این واحد بزرگ صنعتی و رفع خطر مبارزات کارگران از سر سرمایه بوده است. رضا رخشان خود یک ماه پس از اعلام موجودیت این سندیکا با سرافرازی تمام و با ابراز شرم آورترین و نفرت بارترین نوع چاپلوسی در مقابل دولت هار و درنده احمدی نژاد اعلام داشت که سندیکا تأسیس شد و طومار اعتصابات و مبارزات گسترده خیابانی کارگران بسیار سریع منطوی گردید. بیش از ۴۰۰۰ کارگر کشت و صنعت هفت تپه در روزها و هفته های پیش از پیدایش سندیکا به طور مدام در حال جنگ و ستیز علیه سرمایه داران و دولت سرمایه داری بودند. بخشی از خوزستان میدان نمایش قدرت و جنگ و ستیز و قهر و خشم آنان بود. جنبش آنان نقش یک کانون جوشان برای همدلی، همراهی و همرزمی همزنجیرانشان در مراکز کار و تولید دیگر را ایفاء می کرد. توده های کارگر در عظیم ترین واحدهای صنعتی خوزستان دست همراهی و حمایت آنان را فشار می دادند. ده ها هزار نفوس کارگری ساکن شهرهای خوزستان از کودکان خردسال تا پیران و سالمندان، از زن تا مرد به صفوف مقاومت آن ها ملحق شده بودند و آژیر خطری وسیع را در گوش حاکمان دژخیم سرمایه به صدا در می آوردند. کارگران هفت تپه در چنین موقعیتی از مبارزه به سر می بردند و درست در چنین وضعی بود که دست قهر و خشم و سبعیت سرمایه از آستین سندیکالیسم و چپ سندیکاپرست ایران بیرون آمد. سندیکای هفت تپه ساخته شد تا شعله سرکش مبارزات کارگران از همه سو خاموش گردد و رضا رخشان بسیار سرفراز به دولت درنده جمهوری اسلامیسرمایه و رئیس جهمور هار این دولت نوید داد که کارگران دیگر اعتصاب نخواهند کرد، چرخ تولید را از کار باز نخواهند داشت. دیگر ۴۰۰۰ کارگر هفته تپه خطوط مواصلاتی چرخه بازتولید سرمایه را مسدود نخواهند ساخت. دیگر آنان راهپیمائی نخواهند کرد. دیگر ده ها هزار نفوس کارگری سکنه شهرها دلیلی برای صف آرائی و همپیوندی با کارگران نخواهند داشت. دیگر زبان کارگران لوله سازی اهواز و ایران خودرو و کارگران سایر کارخانه ها برای حمایت از مبارزات همزنجیرانشان در هفت تپه در کام خواهد شد. رضا رخشان تأسیس سندیکا و دستاوردها و فتوحات این کار را به حاکمان دژخیم سرمایه داری ایران گزارش کرد و البته پیداست که دولت درنده اسلامی سرمایه بسیار هارتر و جنایتکارانه تر از آن بود که حتی برای این همه سرسپردگی سندیکالیستی امثال رخشان ها هم تره خرد کند و این کارگرفروشی ها و کارگرستیزی ها را حتی به درهم و دیناری خریدار گردد. رژیم زیاد تحویل نگرفت زیرا دنیای زرادخانه های نظامی و میلیون ها عمله و اکره قتل عام، میلیون ها سپاهی و بسیجی و لباس شخصی و گشت زینب و ثارلله و ارتشی همواره او را از خودفروشان مفلوکی مانند رضا رخشان بی نیاز ساخته است، اما احزاب و فرقه های طیف رفرمیسم چپ و سندیکالیست های راست خارج کشوری بسیار خوب تحویل گرفتند. آنان به کار رخشان کاملاً نیاز داشتند تا از این طریق دنیای خشم و کینه و نفرت خود را بر سر هر نوع تحرک رویکرد لغو کار مزدی آوار کنند. رضا رخشان چندی بعد در نوشته ای تصریح کرد که شرائط کار و معیشت و دستمزد و همه چیز کارگران ایران در زمان زمامداری احمدی نژاد بسیار خوب شده است!! او تمامی این کثیف ترین و شنیع ترین و پلیدترین کارت های بازی سندیکالیستی را علیه توده های کارگر ایران و در خدمت سرمایه بازی کرد اما محافل چپ علی العموم و سوای موارد استثنائی در وسیع ترین سطح به ستایش وی پرداختند و این کار را به این دلیل کردند که اولاً خود تا مغز استخوان رفرمیست بودند و ثانیاً حمایت از او را لازمه زمینگیر ساختن رویکرد ضد کار مزدی طبقه کارگر می دیدند.
کارنامه رضا رخشان به همین جا ختم نمی شود. او در صبح روزی که عوامل قهر و سرکوب دولت سرمایه داری، یکی از فعالین جنبش کارگری ایران را به جرم شرکت در مراسم اول ماه مه چندین سال پیش راهی سلول های انفرادی اوین می ساخت. با همه قوا به یاری قوای قهر و سرکوب سرمایه شتافت. رخشان هماهنگ و همصدا با برخی همپالکی های سندیکالیست در یکی از کمیته های کارگردستار و محافل چپ مدافع خویش کیفرخواست بسیار مطولی را علیه فعال کارگری مذکور صادر نمود و لیست بسیار طولانی از جرائم کمونیست بودن و ضد سرمایه داری بودن و ضد دولت سرمایه داری بودن وی را بر روی تمامی سایت های اینترنتی از جمله سایت های فرقه های همکیش و همآواز در اختیار دولت هار اسلامی سرمایه قرار داد.
آنچه رضا رخشان اخیراً انجام داده است تداوم مستقیم همان سرسپردگی های سندیکالیستی گذشته اوست. او در نامه ای به سران اتحادیه های کارگری فرانسه به گونه ای بسیار وقیح و نفرت بار اعلام داشته است. که دشمنان واقعی متشکل شدن کارگران در ایران نه دولت جمهوری اسلامی سرمایه که نیروهای منتقد سندیکالیسم و خواهان تشکل های کارگری شورائی و ضد سرمایه داری هستند. او این نامه را در آستانه تشکیل اجلاس سازمان جهانی کار در ژنو و در شرائطی می نویسد که اتحادیه های کارگری فرانسه با صدور اطلاعیه ای خواستار به رسمیت شناسی حق تشکل برای توده های طبقه کارگر ایران از سوی دولت اسلامی شده اند. ماهیت جنبش اتحادیه ای کلاً و از جمله اقدام روز اتحادیه های فرانسه برای ما مثل روز روشن است. جنبش اتحادیه ای ساز و کار قتل عام و خاکسپاری هر بارقه پیکار ضد کار مزدی و سوسیالیستی طبقه کارگر است. کار اتحادیه ها از هر جنس و قماش و در هر نقطه دنیا این بوده و این است که جنبش کارگری را در چهارچوب نظم تولیدی، سیاسی، مدنی و قالب ریزی های قانونی نظام بردگی مزدی میخکوب کنند و از هر شکل جهتگیری ضد سرمایه داری باز دارند. جنبش اتحادیه ای جنبش خواستار حق اعتصاب در مدار نظم سرمایه با هدف منکوب کردن و سلاخی حق پیکار ضد کار مزدی است، خواستار اعمال قدرت سندیکالیستی کارگران، با هدف حمام خون اعمال قدرت ضد کار مزدی طبقه کارگر است، خواستار تشکل سندیکائی کارگران با هدف بستن سد بر سر راه سازمانیابی شورائی ضد کار مزدی توده های کارگر است. خواستار متشکل شدن سندیکالیستی بردگان مزدی با هدف مهار هر جنب و جوش آنان در چهارچوب مصالح و منویات و انتظارات سرمایه و ملزومات ماندگاری این نظام است. تکلیف جنبش اتحادیه ای روشن است و ما در این گذر، در طول سال های دراز بحث کرده ایم. آنچه اتحادیه های کارگری فرانسه در شرائط روز در رابطه با طبقه کارگر ایران دنبال می کنند نیز نهایتاً در همین راستاست و از هیچ خصوصیت همبستگی انترناسیونالیستی ضد سرمایه داری طبقه کارگر برخوردار نمی باشد. آن ها از امامزاده مجعول دست ساخت سرمایه جهانی زیر نام سازمان جهانی کار می خواهند که حق تشکل سندیکائی برای کارگران ایران را به رسمیت بشناسد، همان نوع تشکل که ساز و کار کفن و دفن جنبش کارگری در گورستان سازش با سرمایه و ابزار انصراف کارگران از سازمانیابی شورائی ضد سرمایه داری است.
رضا رخشان حتی از همین اقدام سندیکالیستی اتحادیه های کارگری فرانسه دچار وحشت شده است. دیکتاتوری درنده اسلامی سرمایه حتی سایه هر جنب و جوش رفرمیستی و سندیکائی کارگران را هم با تیر می زند. رخشان نیز اصرار دارد تا آن کند که وحوش سرمایه می خواهند و اربابان وی در ساختار قدرت سیاسی سرمایه حکم می کنند. او خطاب به اتحادیه ها می گوید که مانع سر راه سازماینابی کارگران ایران جریانات کارگری ضد سرمایه هستند. این فقط بورژوازی، دولتمردان و نمایندگان فکری این طبقه نیستند که در وقاحت و بیشرمی و ددصفتی هیچ مرزی برای خود قائل نیستند. کارگری که طوق نوکری سرمایه بر گردن می بندد هم به همان اندازه وقیح و رسوا و فاقد هر میزان آبرو می گردد. رخشان چنین می کند. او در نامه اش حتی یک کلمه نمی گوید که تاریخ جنبش کارگری ایران تاریخ وحشیانه ترین سرکوب ها و حمام خون های دولت های سرمایه است. او نمی گوید که جمهوری اسلامی هر ندای هر کارگری برای هماوائی با هر همزنجیر بغل دستی خود را به رگبار می بندد. رخشان نمی گوید که دولت سرمایه حتی سندیکالیست های مطیع و رام و گوش به فرمان و قانون سالار و اهل تمکین به تمامی قرارها و قراردایت سرمایه از نوع منصور اسالو را پنج سال، پنج سال، در موحش ترین شکنجه گاه ها به صلابه می کشد و آنان را از هر نوع دارو و درمان و ابتدائی ترین حق مسلم زندگی به طور کامل محروم می سازد. رخشان اصلاً قبول ندارد که دیکتاتوری درنده سرمایه راه هر نوع متحد شدن و متشکل شدن کارگران را سد ساخته است. او همدل و همزبان با حاکمان دژخیم جهنم گند و خون و وحشت سرمایه داری ایران می گوید که مانع سازمانیابی جنبش کارگری فعالان ضد سرمایه داری و ضد کار مزدی خود این جنبش هستند!!! رضا رخشان و سایر همانندانش تا حال از این کارهای زشت و نفرت بار بسیار کرده اند و هر بار نیز از سوی بسیاریمحافل چپ خارج از مدار ضد کار مزدی طبقه کارگر و دوستدار سندیکالیسم تشویق نامه ها و طومارهای حمایتی فراوان دریافت داشته اند. اینکه آنان این بار هم همان خواهند کرد یا نه دقیقاً معلوم نیست. اما مخاطب ما نه آنان که توده های کارگر ایران است. شما توده بردگان مزدی سرمایه همگی خوب می دانید که سد راه سازمانیابی و پیکار شما در تمامی طول تاریخ در وهله نخست دولت های هار حمام خون سالار سرمایه داری بوده است. خوب می دانید که دولت اسلامی سرمایه در این ۳۳ سال چه بر سر شما آورده است و چگونه هر نوع امکان متشکل شدن شما را قلع و قمع کرده است. سرمایه داری صد البته که اهرم ها، راهکارها و ساز و کارهای مؤثر دیگری هم برای جلوگیری از سازمانیابی شورائی ضد کار مزدی شما در اختیار داشته است. رضا رخشان ها و کل رفرمیسم راست سندیکالیستی و رفرمیسم چپ نمای فرقه ای و سندیکاسالار هم از جمله عصاهای مؤثر دست سرمایه بوده اند. آنچه رخشان در این نامه کریه بر قلم رانده است سند بسیار روشنی بر ماهیت رویکرد سندیکالیستی است. کار زشت او درس عبرتی برای همه ماست. این کار زشت در عین حال گواه بسیار بارز و شفاف دیگری بر صحت همه حرف هائی است که ما از سال ها پیش تا امروز در افشاء ماهیت سرمایه سالار جنبش اتحادیه ای گفته ایم و نوشته ایم. همه این ها گواه درستی این حرف است که باید با هوشیاری و درایت کامل از غلطیدن به ورطه رفرمیسم سندیکالیستی دور ماند و راه سازمانیابی شورائی سراسری و ضد سرمایه داری توده های طبقه خود و جنبش طبقاتی خود را پیش گیریم.
امید زارعیان
ژوئن ۲۰۱۱