چند سالی است که ساحل نشین های پیرامون پارس جنوبی و مردم نواحی پسکرانه ای خلیج فارس اضافه بر گرمای وحشتناک و هجوم بی امان ریزگردها که جبر طبیعت است و بر آن چاره ای نیست، میهمان بدنام دیگری هم دارند؛ سرطان.
تولید مواد و پسماندهای شیمیایی و هدایت این مواد آلوده کننده به سمت مشعل هایی که آسمان عسلویه را نشانه رفته اند خطر ابتلا به بیماری های تنفسی و ریوی را افزایش داده است تا جایی که مدیر گروه بیولوژی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد، میزان آلودگی هوای عسلویه را صد برابر تهران می داند. بدون اینکه کسی پاسخگوی مردم شده یا حداقل در این زمینه بازخواست شود.
بر اثر خروج بدون تصفیه گازهای آلاینده و ذرات معلق مواد شیمیایی مانند اوره و آمونیاک که در آسمان منطقه جولان می دهند، خون ساکنان و کارکنان پارس جنوبی آلوده شده و خود به خود غلظت می یابد. میزان آلاینده های گوگردی به حدی زیاد است که برای پوشاندن صورت مسأله، روزانه مقداری گاز شیرین به همراه گازهای حاوی گوگرد در مشعل ها سوزانده می شود.
فعل و انفعال حاصل از واکنش اکسیدهای سولفور و نیتروژن با رطوبت هوا در هنگام بارش باران باعث ایجاد باران خطرناک اسیدی می شود که ضرر آن برای سلامت اهالی و کارکنان پارس جنوبی غیرقابل برگشت است.
ابتلا به بیمارهای تنفسی و سرطان ریه در بین کسانی که در این محیط آلوده مشغول به کار و زندگی هستند از سوغاتی های صنعتی شدن شتابزده ی عسلویه بود. وزارت نفت در سکوت و بی تفاوتی نمایندگان مجلس، وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست، در خفا و خاموشی از مردم نجیب جنوب قربانی می گیرد. گویا گرفتن جان و ریختن خون ما برای وزارت نفت مباح است.