روز سه شنبه اول ماه ژوئن، اتحادیه سراسری کارگران آمریکا FAL- CIO که مدعی داشتن بیش از ۱۰ میلیون عضو کارگر است اقدام به صدور یک بیانیه مهم!! مطبوعاتی کرد. اتحادیه مذکور با صدور این بیانیه اعلام داشت که یک کمپین بزرگ و سراسری و طولانی مدت را در حمایت از کاندیداتوری آقای « باراک اوباما» نامزد حزب دموکرات امریکا برای ریاست جمهوری آینده این کشور سازمان خواهد داد. هزینه این کمپین بر اساس آنچه سران اتحادیه تصریح کرده اند حدود ۵۳ میلیون دلار امریکا است. با انتشار این اطلاعیه بلادرنگ کلوب ها و سازمان های FAL-CIO در مناطق مختلف ایالات متحده خاطر نشان کردند که مبلغ ۲۰۰ ملیون دلار تا روز چهارم نوامبر برای هزینه های کمپین انتخاباتی بارک اوباما به شماره حساب مربوطه واریز خواهند نمود.
اتحادیه سراسری کارگران آمریکا FAL-CIO بیش از ۲۵۰ هزار از اعضای خود را برای پیشبرد امور این کمپین بسیج کرده است. خانم آنا بورگر ANNA BURGER رئیس اتحادیه از کلیه کارگران آمریکایی خواسته است تا به بارک اوباما رأی دهند و همگان را متقاعد سازند که با شرکت در انتخابات موجبات جلوس ایشان بر تخت صدارت ریاست جمهوری بزرگترین، دژخیم ترین و هارترین قطب جهان سرمایه داری را فراهم سازند.Burger Annaدر بخشی از سخنانش خطاب به کارگران گفته است که با کسب کرسی ریاست جمهوری توسط اوباما مشکلات بهداشت و بیمه و درمان و محیط زیست کارگران حل خواهد گردید!!!
آنچه FAL-CIO انجام داده است نه هیچ تازگی دارد، نه برای هیچ فعال ضد کار مزدی طبقه کارگر در هیچ کجای جهان با هیچ دانه خردلی تعجب همراه می شود و نه اساساً موضوعی است که حتی ارزش هیچ نوع افشاگری داشته باشد. صدور این بیانیه حدیث سرشت اتحادیه های کارگری و لحظه ای از تاریخ شرارت و توطئه و جنایت آن ها علیه کل توده های طبقه کارگر بین المللی به نفع نظام بشرستیز سرمایه داری است. اتحادیه ها ابزار کفن و دفن هر جنب و جوش ضد کار مزدی طبقه کارگر، نهاد اعمال قدرت سرمایه علیه کارگران دنیا، ابزار خلع سلاح کامل طبقه کارگر در مقابل تمامی توحش ها و بربرمنشی های سرمایه داری، سازمان های شریک در کودتاگری ها و حمام خون های سرمایه جهانی علیه بشریت، شریک انحصارات عظیم سرمایه داری در استثمار هر چه سفاکانه تر کارگران و کودکان خردسال کارگر دنیا و جزء لایتجزای نظم سیاسی، مدنی و پلیسی نظام سرمایه داری علیه کارگرانند. این ها واقعیت هائی است که تاریخ اتحادیه های کارگری جهان در بند بند خود بر صحت آنها گواهی می دهد. اقدام کنونی FAL-CIO صرفاً حلقه بسیار ناپیدائی در زنجیره طولانی و تاریخی سرمایه سالاری جنبش اتحادیه ای علیه کارگران امریکا و همه کارگران دنیا است. بارک اوباما نامزد انتخاباتی طبقه سرمایه دار امریکا است. او توسط این طبقه به ریاست جمهوری منصوب می شود تا در تشدید هر چه سبعانه تر استثمار توده های کارگر جهان توسط سرمایه های بین المللی، سهیم شدن هر چه غول پیکرتر انحصارات عظیم امریکائی در استثمار بی عنان کل طبقه کارگر، جنگ افروزی نظام بردگی مزدی علیه بشریت کارگر و فرودست و تحمیل گرسنگی، فقر و فلاکت، بیکاری، آوارگی و بی خانمانی، دیکتاتوری و ددمنشی و تمامی اشکال بی حقوقی و توحش سرمایه علیه توده های کارگر دنیا نقش رؤسای جمهور سلف خود را دنبال کند. بارک اوباما پست ریاست جمهوری هارترین و دردنده ترین قطب سرمایه جهانی را احراز می کند تا برای پاسخ به نیازهای ماندگاری سرمایه داری، مردم کارگر دنیا را در باتلاق عراق ها، افغانستان ها، بالکان های تازه از هستی ساقط سازد. اتحادیه های کارگری امریکا با یقین قاطع به همه این واقعیت ها و اساساً به خاطر تحقق تمامی این انسان ستیزهای ذاتی سرمایه جهانی، دست به تشکیل کمپین برای عروج اوباما به پست ریاست جمهوری امریکا می زند.
کمپین FAL-CIO و تقدیم مزدورمنشانه چند صد میلیون دلار دستمزد کارگران امریکا به بورژوازی این کشور برای تدارک مقدمات جلوس رئیس جمهور جدید به عرش قدرت سرمایه هیچ نکته جدیدی نیست و مراد ما از بیان آن همان گونه که تصریح کردیم حتی افشاگری هم نمی باشد. توضیح این نکات برای کارگران آگاه حتی نیمه آگاه، حتی ناآگاه اما شرافتمند و متنفر از مزدورمنشی سرمایه در حقیقت « زیره به کرمان بردن» است. نکته مورد بحث ما نه این ها که چیز دیگری است.
در طول سال های اخیر وسیع ترین بخش احزاب و گروههای موسوم به چپ ایران زمین و زمان را از ضرورت توسل فعالین کارگری ایران به این نوع اتحادیه ها آکندند. آنان در ورطه یک ستیز هیستریک با هر جنب و جوش ضد کار مزدی طبقه کارگر ایران تلاش کردند تا از اتحادیه های کارگری، این ضلع سوم مثلث « اب و ابن و روح القدس» سرمایه جهانی، تصویری کارگر پسند و مدافع حقوق کارگر ارائه کنند، کوشیدند تا این تصویر دروغ و سرمایه پسند را در مغز افراد انگشت شماری از فعالین کارگری ایران فرو نمایند. بحث ما بر سر آنچه سکت های چپ انجام دادند هم نیست. « از کوزه همان برون تراود که در اوست» سخن از تأثیر پذیری عناصر بسیار معدودی ناآگاه در جنبش کارگری ایران از این توهم پردازی ها و دروغ بافی ها است. این عناصر انگشت شمار کارگری در طی این مدت عملاً کاروانسالار وسیع ترین توهم بافی ها در روابط پیرامونی خویش در حاشیه جنبش کارگری ایران گردیدند. اینان بدون هیچ تعارف با این اقدام خویش عملاً به صف سندیکالیسم درون جنبش کارگری و از این طریق به پادوان رفرمیسم علیه رویکرد ضد سرمایه داری طبقه کارگر پیوستند، کمر ضدیت با جهتگیری رادیکال و ضد کار مزدی توده های کارگر بستند، آستانبوس گای رایدرها و سایر مزدوران سرمایه جهانی شدند. شب و روز به کارگران ایران دروغ گفتند. اجتماع چند هوادار حرفه ای این یا آن سکت بی هیچ نام و نشان چپ در یکی، دو کشور اروپائی را حمایت عظیم و سراسری اتحادیه های کارگری جهان و طبقه کارگر بین المللی از مطالبات طبقه کارگر ایران جار زدند!!! با وقاحت تمام اینجا و آنجا به هر کارگر ایرانی که دسترسی پیدا کردند القاء نمودند که گویا کلید رهائی طبقه آنها در دست گای رایدرها، آنابیوندی ها، سران اتحادیه جهانی حمل و نقل یا کنفدراسیون اتحادیه های آزاد کارگری و نوع این ها است!!!
آنچه این تعداد انگشت شمار کارگران انجام دادند به رغم تمامی شعاع محدود تأثیراتش، به هر حال برای مبارزات روز طبقه کارگران ایران عوارض منفی معینی به دنبال داشته است. اگر مبارزات گسترده و پرشور کارگران شرکت واحد به باتلاق نسخه پیچی های مخرب سندیکالیستی شماری سندیکالیست فرو نمی غلطید به طور قطع به جنبش کارگری ایران نیرو و اقتدار زیادی می بخشید. تلاش فعالین اندرونی طبقه کارگر برای سازمانیابی ضد سرمایه داری جنبش این طبقه اگر با توطئه ها و دسیسه پردازی های شوم مشتی سندیکالیست راست فرقه باف تصادم نمی نمود، حتماً بسیار نیرومندتر و پرشتاب تر از امروز به پیش می تاخت. در جنبش عظیم کارگران هفت تپه اگر سندیکالیست های راست دوم خردادی شیپور فروش این جنبش به یک سندیکای نیم وجبی را ساز نمی کردند، چه بسا سنگرهای قابل توجهی توسط کارگران تسخیر می گردید. این ها همگی واقعیت دارند. مبارزه طبقاتی توده های کارگر همواره و در تمامی طول تاریخ حیات خود با کارکرد این نوع تندنس های مخرب و وجود عناصر دوستدار ماندگاری سرمایه داری و خواستار سازش با سرمایه مواجه بوده است. شناخت این رویکردها و نمایندگان آنها برای طبقه کارگر از بیشترین اهمیت برخوردار است. جنبش کارگری بدون طرد این عناصر و گرایشات نمی تواند مسیر پیکار خود برای رهائی از استثمار، جنایات و مظالم سرمایه و کل موجودیت نظام سرمایه داری را در مقابل خطر حملات مهلک دشمن طبقاتی به درستی مین گذاری کند. جنبش سندیکالیستی و سندیکالیست ها در همه دنیا همان را کرده اند و می کنند که امروز FAL-CIO در امریکا برای بردن باراک اوباما به کاخ سفید انجام می دهد و درست به همین دلیل وظیفه هر کارگر ایرانی و هر فعال جنبش این طبقه است که در مواجه با سندیکاپرستان و نسخه پیچان سندیکا با بیشترین صلابت و قاطعیت بر سینه تمام راه حلها و راهکارپردازی های آنها دست رد فرو کوبد. سندیکاپرستان در شرائط روز جامعه ایران بیشتر از همیشه در جنب و جوش سندیکاسازی هستند. دلیل این امر اوجگیری مبارزات ضد سرمایه داری طبقه کارگر ایران از یکسوی و ابراز وجود رویکرد ضد سرمایه داری در درون این جنبش است. واقعیت این است که برای اولین بار در تاریخ مبارزات طبقه کارگر نوعی صف بندی واقعی شفاف بر بستر مبارزه روز کارگران علیه سرمایه پدید آمده است و در حال قوام گرفتن است. بنیاد این صف بندی بر نوع نگاه به سازمانیابی جنبش کارگری استوار است. یک سوی میدان رویکرد ضد سرمایه داری با افق لغو کار مزدی ایستاده است و در سوی دیگر میدان کل مخالفان این رویکرد قرار گرفته اند. در صف دوم همه چیز دیده می شود و چه بسا هر کدام برای جنبش سندیکالیستی نام و عنوانی خاص هم در جیب داشته باشند. دولت هار و دژخیم و کارگر کش اسلامی سرمایه، دوم خردادی ها، توده ای ها، سازمان جهانی کار، اتحادیه های کارگری دنیا، کل بورژوازی بشرکش ایالات متحده امریکا و همه دولت های سرمایه داری دنیا، سندیکالیست های راست فرقه باز خارج کشوری، احزاب جپ بورژوازی با اسم و رسم دروغین کمونیسم، همه و هم علیه سازمانیابی ضد سرمایه داری طبقه کارگر تلاش می کنند. رویکرد اول با همه این ها در عمیق ترین جنگ و ستیزها قرار دارد. صف دوم متکی به سرمایه است و صف اول به قدرت پیکار ضد کار مزدی لایزال توده های کارگر دنیا اتکاء دارد. آینده تاریخ از آن رویکرد نخست است. طبقه کارگر بین المللی با این رویکرد نظام سرمایه داری را از تاریخ جاروب و در ژرفنای گورستان ها دفن خواهد کرد. سرود رهائی انسان را در سراسر کهکشان زندگی وی پرطنین خواهد ساخت و کمونیسم راستین لغو کار مزدی را بر ویرانه های جهنم بردگی مزدی بر پای خواهد داشت.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
ژوئیه ۲۰۰۸