طرح هایی درباره¬ی کار کودکان

کارل مارکس

برگردان: سوسن بهار

 

از زمانی که مارکس این متن را نوشته است، بیش از دو قرن می­گذرد و با تاسف و شرم­ساری از انسان این هزاره بودن، باید بگویم اگر در آن زمان مارکس در زمینه­ی کار کودکان از سن نُه سالگی به بالا حرف می­زند. در دنیای واویلای امروز، این سن حداقل در دردناک­ترین و غیرقابل­ تصورترین حالت­اش به سن دو سالگی هم رسیده است. و نه تنها این، که علی­رغم پیشرفت بی نظیر صنعت و تکنولوژی، کودکان هنوز در شرایط ماقبل سرمایه­داری به لحاظ رشد ابزار کار، با ابتدایی­ترین ابزارها و در نامناسب­ترین شرایط، جان کوچک می­کاهند.

از همه دردناک­تر اما این است که درک عمومی از این مقوله تا آن جا که به اهمیت سیاسی اجتماعی دادن به آن برمی­گردد، بسیار از نظرات داهیانه­ی مارکس در این زمینه فاصله دارد.

جدا از این، مارکس در تمامی این تقسیم بندی و بیان عقلانی بودن شرکت کودکان در امر تولید اجتماعی، به کار خلاق یا به اصطلاح سفید، کاری که به جسم و روح کودک ضربه نزند، او را به انقیاد در نیاورد و باعث رشد و بالندگی او شود، اشاره دارد.

نکته­ی جالب در رویکرد مارکس، طبقه­ی کارگر و طرح خواست به کار نکشیدن کودکان­شان است. بحثی که کمتر، به ویژه از درون طبقه­ی کارگر، به آن توجه شده است.

سوسن بهار

* * *

مارکس در دستوالعمل جلسات شواری عمومی، انجمن بین­المللی کارگران به تاریخ آگوست ۱۸۶۴ نامه­ای به بعضی از شرکت کنندگان در مجمع عمومی، از جمله انگلس و ببل، می­فرستد و بر مسایل مختلف و مهم پیش روی طبقه­ی کار گر انگشت می­گذارد، از جمله در بند چهار با سو تیتر «کودکان و جوانان کارگر از هر دو جنس» به طرح پایه­ای­ترین مسایل در مورد مقوله­ی کار کودک می­پردازد و می­گوید:

ما در این جا در مورد کودکان و کاری صحبت می­کنیم که این جامعه­ی نابرابر به انسان کارگر تحمیل کرده است و از او به مثابه ابزاری استفاده می­کند و حیثیت انسانی­اش را به وسیله­ای برای انباشت سرمایه تنزل داده است و آن­ها را به دلیل نیازمندی و آزمندی­شان، به برده داران و برده فروشان فرزندان خودشان تبدیل کرده است.

«حقوق کودکان و نوجوانان باید توجیه شود و ترویج گردد، آن­ها خود قادر به دفاع از حق خویش نیستند، این وظیفه­ی جامعه­ی بزرگ­سال است که به حق آن ها توجه کند.»

در ادامه برای فعالیت در این زمینه می­نویسد:

کار کودکان و نوجوانان از هر دو جنس:

من فکر می­کنم که صنعت مدرن گرایش به دخالت دادن کودکان و جوانان از هر دو جنس را در پروسه­ی تولید بزرگ اجتماعی دارد. شرکت کودکان و جوانان در امر اجتماعی تولید به عنوان یک صدای پیشرو و گرایش­های مشروع و رو به جلوی آنان به خودی خود امری غیرعقلانی نیست، اما در کارکرد سرمایه­داری این مساله تحریف شده و تبدیل به یک عمل شنیع می­شود.

«در یک جامعه­ی عقلانی هر کودک از هر دو جنس، از سن نُه سالگی بنا به قانون طبیعت برای ادامه­ی حیات و رشد و توان برآوردن نیازهایش، مثل هر انسان دیگری جدا از کار فکری باید به کار یدی هم بپردازد.»

به هر رو، در حال حاضر ما برای مقابله با بهره­کشی از کودکان از هر دو جنس باید آن­ها را به سه رده تقسیم کنیم. و به طور متفاوت تحت حفاظت قرار دهیم.

– رده­ی اول کودکان نه تا دوازده ساله؛

– رده­ی دوم از سیزده تا پانزده ساله؛

– رده­ی سوم از شانزده تا هفده ساله؛

ما پیشنهاد می­کنیم که استخدام گروه اول در هر گونه کارگاه یا عرصه­ی کار خانگی باید قانونا در حد مطلوب دو ساعت، برای گروه دوم چهار ساعت، و برای گروه سوم شش ساعت باشد. در همه­ی این موارد باید حداقل یک ساعت برای صرف غذا و استراحت وجود داشته باشد.

شاید حالت مطلوب این باشد که تحصیل ابتدایی قبل از سن نُه سالگی شروع شود. اما ما این جا فقط به ضروری­ترین پادزهرها در برابر گرایش جامعه ی سرمایه­داری در سوء استفاده از طبقه­ی کارگر اشاره می­کنیم. این سیستم کارگران را به شکل ابزاری صرف در خدمت خویش در آورده و آنان را به برده دارن و فروشندگان کودکان خودشان تبدیل کرده است.

حق کودکان و جوانان باید توجیه شود (به ملکه­ی ذهن تبدیل شود) آن­ها قادر به دفاع و حرکت برای خودشان نیستند. به همین دلیل وظیفه­ی جامعه است که برای آن­ها قدم بردارد.

به عقیده­ی ما در شیوه­ی تولیدی مدرن و صنعتی، کودکان و جوانان از هر دو جنس می­توانند در کار بزرگ تولید اجتماعی به مثابه یک صدا، آوای مترقی هم­کاری و نقش ایفا کنند، به شکل مشروع و مناسب. هر چند که سرمایه این تبین را به شنیع­ترین وجهی تحریف کرده است.

اگر طبقات بالا یا طبقه­ی متوسط در انجام وظایف­شان نسبت به فرزندانشان غفلت می­کنند، تقصیر خودشان است. وجه مشترک این طبقات، رنج کشیدن کودک از تعصبات و تنظیمات آن­هاست. مساله­ی طبقه ی کارگر اما کاملا متفاوت است.

مرد کارگر در بسیاری از موارد یک عامل آزاد است و در بعضی موارد او ناآگاه­ تر از این است که حتی منافع و علاقه مندی­های کودکانش را درک کند و یا حتی شرایط طیبعی رشد و شکوفایی خویش را تشخیص دهد.

به هر تقدیر، روشن شدن و آگاهی طبقه­ی کارگر در گرو رشد و افزایش این طبقه­ی اجتماعی است. آن­ها این را قبل از هر چیز می­دانند و باید بدانند که قبل از هر چیز کودکان و جوانان باید از خُرد شدن در سیستم موجود حفظ شوند، باید از آن­ها نگه­داری به عمل آید؛

به هر حال، بخش آگاه و روشن طبقه ی کارگر کاملا متوجه این موضوع هست و می­داند که آینده از آن اوست. و بنابراین آینده­ی تمامی مردم، همگی با هم، جدا از فرماسیون طبقاتی­شان، به طلوع نسل جدید طبقه­ی کارگر بسته است. کارگران باید بدانند که قبل از هر چیز کودکان و جوانان طبقه­ی کارگر باید از خُرد شدن و درهم شکسته شدن در چرخ و دنده­های سیستم موجود مصون بمانند.

راه رسیدن به این امر، تلاش برای مستحکم کردن قوانین دولتی در این زمینه نیست، بلکه دگرگون کردن این قوانین است. طبقه­ی کارگر فاقد قدرت دولتی است، بلکه ابزار وضع قوانینی شده است که اکنون علیه او به کار می­روند. برای دگرگونی این قوانین، تلاش جمعی و فردی بسیاری لازم است.

و این امر فقط از طریق تبدیل شدن مساله­ی کودکان از یک معضل اجتماعی به نیروی اجتماعی ممکن است. و امر تبدیل کردن معضل اجتماعی به نیروی اجتماعی فقط از طریق متد و راهی که در زیر آورده می­شود امکان پذیر است و راه دیگری هم نیست، جز: تصویب قوانین سراسری که توسط قدرت دولتی به اجرا در آیند. با اجرا و تصویب بعضی قوانین، طبقه­ی کارگر باعث تثبیت قدرت دولتی نمی­شود، بلکه با مخالفت با قوانین موجود یا عدم وجود قوانین لازم، و خواست تصویب قوانین عمومی، قدرتی را که هم اکنون علیه آن او به کار گرفته می­شود به نفع خودش تغییر می­دهد. آن­ها به طور جمعی و سراسری تاثیری را بنا می­گذارند که به طور فردی و در انزوا، کوششی بیهوده با صرف انرژی­ای بی پایان می­باشد.

– از این منظر و با این نقطه ی برون رفت است که ما می­گوییم: از آن­ها باید والدین بسازیم، پدر و مادر، نه کارفرما. و هیج کارفرمایی حق ندارد از نیروی کار کودکان استفاده کند، مگر این که کار هم­راه با تحصیل و آموزش و با شرایط مناسب باشد.

درباره­ی مقوله­ی آموزش ما سه چیز را می­فهمیم یا تعریف می­کنیم:

* اولا: آموزش روان؛

* دوما: آموزش جسمانی از قبیل مدارس ژیمناستیک و مدارس نظامی (در متن آلمانی از واژه­ی پلی تکنیک استفاده شده است.)؛

* سوما: مدارس آموزش تکنولوژی و تمرین (حرفه و فن) که به طور واضح از اصول عمومی برای فرایند تولید به طور هم­زمان آغاز به کار عملی برای آموزش ابتدایی می­کنند؛

یک دوره ی تدریجی و مترقی از تمرین روانی، ژیمناستیک، و تکنولوژی متناسب با طبقه­بندی­ای که قبلا در مورد کودکان و جوانان کارگر گفته شد، باید وجود داشته باشد. بخشی از مخارج این کلاس­ها باید از فروش کالاهای تولید شده توسط خود تامین شود. ترکیب دست­مزد کارگران تولیدی، آموزش روانی، تمرین­های ورزشی و پلی تکنیک، طبقه­ی کارگر را در رده­های بسیار بالاتری از طبقه­ی سرمایه دار قرار خواهد داد.

این خودآگاهی باید وجود داشته باشد که به کار گرفتن کودکان نُه تا هفده ساله در زمینه­های کار شبانه، و تمامی عرصه­هایی که به جسم آن ها ضربه وارد می­کند، باید به طور قانونی ممنوع اعلام شود.

 

منبع:

Written: by Marx at the end of August 1866; The International Workingmen’s Association, 1866 Instructions for the Delegates of the Provisional General Council  Written: by Marx at the end of August 1866; First published: in Der Vorbote Nos. 10 and 11, October and November 1866 and The International Courier Nos. 6/7, February 20, and Nos. 8/10, March 13, 1867; Translated: by Barrie Selman; Transcribed: by director@marx.org, April 1996

 

برگرفته از: دفتر بیست و هفتم «نگاه»، مه ۲۰۱۳