زندان یکی از ابزارهای مهم سرکوب طبقاتی است. رژیم های سرمایه داری میلیون ها و میلیارد پول صرف ساختن زندان های جدید می کنند. زندان ها را با مدرن ترین ابزار مراقبت و سرکوب مجهز می کنند، به جای این که آن را صرف بهبود زندگی و آموزش مردمی کنند که باید بعدا دستگیر شوند و در زندان ها بپوسند. اکنون بیش از ده میلیون نفر در سراسر جهان در زندان به سر می برند. در ایران از ۲۱۰ تا ۲۵۰.۰۰۰ نفر گفتگو می کنند و در آمریکا و چین که مقام اول و دوم جهانی را دارند، به ترتیب بیش از دو و یک میلیون نفراند. اکثریت قریب به اتفاق آن ها را فقرا تشکیل می دهند و وقتی که از فقرا صحبت باشد منظورشان طبقه ی کارگر است. درایالات متحده اکثریت زندانیان را سیاه پوستان و مردم لاتینی تبار تشکیل می دهد. و این نشان می دهد که نژاد پرستی نیز کماکان حتی در پیشرفته ترین کشورهای صنعتی ادامه دارد و سرکوب طبقاتی نژادی است.گرچه برای سرمایه همه ی کارگران از نژاد دیگرند. نژادی که باید کار کنند و سرمایه زا باشند. میلیون ها کودک خیابانی و کودکان کار که در خطر سوء استفاده جنسی و مافیای مواد مخدرند، کارتن خواب، تن فروش، فروشنده ی خیابانی، ارتشی از بیکاران که هیچ نهادی به فکر شان نیست، اما وقتی به فکرشان می افتند بیشتر آن ها را به تباهی می کشانند. در ایران آن ها را نیروهای سرکوب، ارازل و اوباش می خوانند. آفتابه به گردن شان می اندازند و در سیرک خیابانی، به تماشا می گذارند و باقی مانده ی اعتماد به نفس شان را با شلاق توهین و تحقیر نابود می کنند، سپس آن ها را به زندان های وِیژه می برند تا از این هستی سوخته و نابود شده، هیولائی بسازند. اگر موفق شوند، این انسان های سرکوب و له شده را با نام های مختلف بسیجی، گشت های مختلف، گروه های شبه نظامی و لباس شخصی و غیره دوباره به خیابان ها می فرستند. تا بلای جان مردم شوند. به طور تصاعدی شعبان بی مخ های جدید را تولید انبوه می کنند. همه و همه ی این گروه ها، طعمه ی آتی زندان ها هستند.
بزرگ ترین خطر اما برای این گروه مافیای مواد مخدر است که معمولا با قدرت سیاسی در بند و بست است. در ایران خودی های شان، آن ها را برادران قاچاقچی می خوانند. در ایتالیا برای خود تاریخ مشعشعی دارند. در مکزیک کل کشور را نا امن کرده اند و پیاده نظام آن ها را از جوانان بیکار، کودکان خیابانی و بی سرپناه ها که افقی برای آینده در جلوی راه نمی بینند تشکیل می دهند. در ایران بیش از ۴۰% زندانیان در رابطه با مواد مخدر و بیش از ۳۰% در رابطه با سرقت در زندان اند. اینان همان طور که آمد پیاده نظام اند. مهره های کوچک توزیع کننده که همه ی گروه های ذکر شده در بالا را در خود دارد. اما از وارد کنندگان و قاچاق چیان اصلی، دزدان میلیاردی و دزدانی که اصلا دزد نامیده نمی شوند اما از نان دهن مردم نیز می دزدند و آن را حق خود می دانند، در زندان ها خبری نیست یا اگر به ناچار آن ها را دستگیر کنند، در آپارتمان های ویژه که اجاره آن را می پردازند با کلیه وسایل لازم زندگی می کنند. کارفرمایان می توانند روز به سر کار خود برگردند اما شب ها را باید در زندان بگذرانند اما تعداشان اندک است. زندان ها را یا فقرا یا کسانی که علیه فقر یا علیه فساد مالی و سیاسی حاکمان می جنگند، و یا کارگرانی که برای احقاق حقوق خود مبارزه می کنند تا با دست خالی به خانه وارد نشوند و یا علیه سیستم فاسد سرمایه داری می جنگند، پر می کنند.
صدها سال است که از زندانیان یعنی قربانیان سیاست های سیستم حاکم بهره کشی می شود. آنان به عنوان کاگران بی مزد و یا فوق العاده ارزان قیمت، در صنایع زندان در خدمت حکومت یا سرمایه داران خصوصی قرار داده می شوند، بدون این که حق و حقوقی برای آن ها قایل شوند. آن ها حتی طبق مناسبات سرمایه داری، در رابطه ی کالائی هم قرار نمی گیرند که برای فروش نیروی کار خود در مقابل سرمایه دار قرار بگیرند. در هر دو سر این رابطه سرمایه قرار دارد. یکطرف دولت سرمایه داری، یا سرمایه دار مستقل و در طرف دیگر مسئولین زندان به نمایندگی از دولت سرمایه دار. خودشان می برند و می دوزند و برتن زندانی کارگر می پوشانند. زمانی نه چندان دور زندانیان بردگان دولت محسوب می شدند و از آنان برای نیازهای دولت بیگاری کشیده می شد. به طور مثال درویرجینیای آمریکا زندانیان تا سال ۱۸۷۱، برده دولت محلی محسوب می شدند در حالی که برده داری در آمریکا در سال ۱۸۶۵ لغو شده بود. درسال ۱۹۳۰ مساله کارکردن زندانیان مطرح شد و در سال ۱۹۳۴ یک شرکت دولتی فدرال برای به کار گیری زندانیان تاسیس شد که علامت اختصاری آن UNICO می باشد. گذشته از این در ۳۷ ایالت آمریکا بخش خصوصی در صنایع زندان با رغبت دو طرفه پذیرفته شده اند. زندان جایگاه امنی برای سرمایه گذاری است به همین سبب به سرعت در حال رشد است. طبق قانون تمام زندانیان به استثنای بیماران و کسانی که دارای خطر امنیتی هستند، موظف اند در صنایع یا خدمات زندان کار کنند. حق اعتصاب ندارند. مشکلات خانوادگی سبب عدم حضور آن ها در سر کار نمی شود. هرگز دیر نمی کنند. تمام وقت کار می کنند. اگر به خاطر دست مزد کم اعتراض کنند، به سلول های انفرادی ایزوله فرستاده می شوند. دست مزد ساعتی زندانیان، بین ۱۲ تا ۴۰ سنت و در اونیکو ۲۳ سنت است. اگر متوسط حداقل دست مزد ساعتی در آمریکا را ۱۵ دلار بگیریم، زندانیان تنها کمی بیشتر از یک صدم درصد آن را دریافت می کنند. در حقیقت کار زندانیان با کار بردگان چندان تفاوتی ندارد. حداقل بردگان بعد از ساعات طاقت فرسای کار می توانستند با خانواده یا دوستان خود شب را سر کنند. حداکثر دست مزد در انیکو ۱.۱۵ دلار است. که بازهم اندکی بیش از یک درصد متوسط دست مزد است. اونیکو بیش از ۱۷۵ نوع مختلف تولیدی و خدماتی را در زندان پیش می برد. یک بخش فعالیت آن ها در رابطه با کالاهای نظامی برای ارتش است. صنایع زندان، سالانه بیش از دو میلیارد دلار درآمدحاصل می کند که تنها ۶ درصد درآمد سالانه به دست مزد زندانیان کارگر اختصاص می یابد.
در اروپا طبق قانون افرادی که به سن بازنشستگی می رسند، اگر کارگر جایی نبوده باشند یا درآمد بازنشستگی شان کم باشد، مثل زنان خانه دار، افرادی که طولانی مدت بیکار بودند، یا مهاجرین از یک بازنشستگی قانونی دولتی که برابر با حداقل درآمد قانونی و نزدیک به خط فقر است برخوردار می شوند. در سال ۱۹۷۷ مقرر شد که این قانون شامل زندانیان نیز می شود، این قانون اما در آلمان تا به حال به اجرا در نیامده است. دولتمردان بعنوان دلیل مطرح می کنند، که تامین مالی آن دچار مشکل است یعنی این مشکل را بعد از ۳۹ سال هنوز نتوانسته اند حل کنند، در حالی که برای مشارکت در جنگ ها، برای جایگزینی تسلیحات مصرف شده در آن، برای مدرنیزه کردن تسلیحات و برای انواع جدید آن ها هیچ مشکل مالی پیش نمی آید و بلافاصله در پارلمان هم تصویب می شود. به همین دلیل زندانیانی به سن بازنشستگی که در آلمان ۶۷ سال است رسیده اند، مجبور به کار تمام وقت در صنایع زندان اند. دولت های محلی در عین حال که آن را نمی پردازند از قبل کاراین زندانیان سود سرشار هم می برند؛ به طور مثال دولت محلی نوردن وست فالن سالانه از کار این زندانیان کارگر، ۵۰ میلیون یورو سود می برد. در زندان های آلمان کارفرماهای متعددی دست اندر کار تولید اند: کارگاه های مربوط به صنعت اتومبیل سازی، تولیدات تکنیکی، کار دستی، صنعت پوشاک، وسایل بهداشتی مثل دستمال و حوله، تولید CD، چاپخانه و کارگاه نجاری و وسایل منزل چوبی. دستمزد ساعتی آن ها ۱.۵ یورو است و کارشان به نفع دولت محلی و کارفرما، کار سیاه محسوب می شود. زیرا کارگر پولی نمی گیرد که برایش مالیات بپردازد و کافرما نیز نه مالیات می پردازد نه پول بیمه و بازنشستگی و غیره کارگری. به این طریق کارگر زندانی بعد از سال ها کار، به هنگام خروج از زندان اندوخته ای ندارد تا بتواند مدتی روی پای خود بایستد تا کاری پیدا کند. بزرگ ترین حجم کار اجباری در اروپا در دوران فاشیسم نازی در آلمان دیده شده بود که میلیون ها زندانی زن و مرد اردوگاه ها اعم از نظامی یا غیر نظامی و یهودیان در صنایع نظامی یا غیر آن به اجبار به بیگاری کشانده شده بودند.
زندانیان کارگراما در سال های اخیر، مبارزاتی را پیش برده اند تا به سرمایه داران اعم از دولت و کارفرمایان، بقبولانند که سوا از زندانی بودن، دراین رابطه آن ها نه زندانی، که کارگرند و باید حقوق کارگری در باره ی آن ها به اجرا در آید. کارگر محسوب شوند و قانون کار، تعرفه ی مزدی و حق انعقاد قرارداد جمعی کار را داشته باشند و بتوانند برای خود به عنوان کارگر، تشکل کارگری یعنی اتحادیه تاسیس کنند. سال گذشته زندانیان آمریکا کارزاری را در این باره پیش بردند که مورد حمایت نیروهای مترقی قرار گرفت. در اول دسامبر ۲۰۱۵ زندانیان کارگر زندان بوتسباخ در ایالت هسن آلمان که زندانی قدیمی از اواخر قرن ۱۹ است. زندانی سرد که شرایط خوبی ندارد، پرسنل کافی ندارد، وسایل ورزشی کافی ندارد، برای احقاق این حقوق، که دادگاه آن ها را رد کرده بود، دست به اعتصاب غذای نامحدود زدند. آن ها هم چنین خواهان این هستند که حداقل دست مزد رسمی در رابطه با آن ها هم اجرا شود و بیمه ی بازنشستگی داشته باشند. در این زندان حداکثر دست مزد ساعتی برابر ۱.۹۰ یورو متوسط حداقل مزد روزانه طبق قانون زندان ۱۵ یورو است اما به آن ها بین ۱۰ تا ۱۵ یورو پرداخت می شود که با آن باید بخشی از مخارج زندان خود را بپردازند. در صورت بیماری به آن ها دست مزد پرداخت نمی شود. حق اعتراض ندارند، حق اجتماع برای دفاع از حقوق خود را ندارند. با اعلام اعتصاب غذا، ۲۰۰ زندانی دیگر از آن ها اعلام حمایت کردند. یک شبکه اینترنتی برای اعلام خواسته های خود ایجاد کردند. خواهان فعالیت کامل اتحادیه ای و حمایت سایر زندانیان و اعلام هم بستگی کارگری داخلی و خارجی شدند. گزارش اعتصاب غذای آن ها در روزنامه فرانکفورتر راند شاو به چاپ رسید و مورد حمایت قرار گرفتند. حمایت کننده ها تظاهراتی را جلوی درب زندان ترتیب دادند و از خواسته های آن ها اعلام حمایت کردند. این صنعت پرسود در زندان های ایران نیز رایج است. در دهه ی ۶۰ گذشته از زندانیان به اصطلاح عادی، بخشی از زندانیان سیاسی، شامل افرادی که دیگر مسایل سیاسی را کنار گذاشته و رد کرده بودند (بریده ها) و توابان نیز کار می کردند. سوا از مساله مالی وسیله ای بود که می خواستند به رژیم نشان دهند که دیگر دور مسایل سیاسی نیستند. متاسفانه آمار دقیقی از زندانیان کارگر و سطح دست مزدها در دست نیست. فوریه ۲۰۱۶