شاهرخ زمانی کارگر مبارز نقاش و فعال جنبش سندیکائی در سیاهچال های مرگزای دولت اسلامی بورژوازی جان داد. گفتگو در باره اینکه شاهرخ سکته مغزی کرده است، سکته وی قلبی بوده است، مسموم شده است یا به هر شکل دیگری جان باخته است، صرفاً کفن و دفن یک جنایت موحش جمهوری اسلامی در گورستان لفظ بازی های رسانه ای، اداری و «حقوقی» سرمایه است. او در سیاهچال دولت درنده بورژوازی، در شکنجه سرای نظام بشرستیز و کارگر کش سرمایه داری و در زنجیر اسارت نظام بردگی مزدی جانش را از دست داده است. همه اینها بسیار صریح و شفاف متضمن این معنایند که «زمانی» توسط سرمایه و با دست قوای قهر و سرکوب دولت بورژوازی به قتل رسیده است. شاهرخ زمانی به جرم اعتراض علیه تشدید بی مهار استثمار همزنجیران خویش زندانی شد. او خواستار متشکل شدن کارگران در سندیکاها بود، علیه فقر و گرسنگی و ستمکشی و بی مسکنی و بی داروئی و آوارگی توده های کارگر مبارزه می کرد، بر بهبود شرائط کار و زندگی همزنجیرانش اصرار می ورزید. او به خاطر اعتراض علیه جنایات سرمایه و مبارزه برای تحقق مطالبات اولیه کارگران به زندان افتاد. دولت درنده اسلامی بورژوازی وی را زندانی کرد تا حق زنده بودن توأم با اعتراض و مبارزه علیه سبعیت های سرمایه را از وی سلب نماید، خیلی ها سخن از محکوم کردن این جنایت می گویند، با صدور این احکام نمی توان سرمایه را از تداوم کشتارها و هولوکاست ها باز داشت. باید در طبل مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داری و برای محو بردگی مزدی کوبید. باید با عزم استوار دست به کار برپائی شوراهای سرمایه ستیز توده های وسیع طبقه کارگر شد، باید جنبش شورائی سراسری ضد کار مزدی توده های کارگر را نیرو داد. قتل شاهرخ بسان قتل هر کارگر مبارز دیگر باید زمینه ای برای پیکار مصمم تر و آگاه تر و استوارتر ما در راستای ایفای این نقش اساسی و حیاتی باشد.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
سپتامبر ۲۰۱۵