اینکه شاهرخ زمانی، این کارگر مبارز، سکته کرد یا مسمومش کردند، در حین کار جرعه مرگ را نوشید و یا در زندان تسلیم مرگ شد، فرقی نمی کند. مرگ شاهرخ زمانی جنایت دیگری است که به پای سرمایه و به پای این نظام کارگر ستیز نوشته شده است. او حتی هنگامی که در زندان تحت بیرحمانه ترین فشارها قرار داشت، دفاع از مبارزات همزنجیرانش را برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط زندگی و کار از یاد نبرد. در حالیکه از همه طرف مورد تعرض وحشیانه ترین هجوم ها قرار داشت، از هیچ کوششی برای کمک به هم طبقه ای هایش کوتاهی نکرد. این در ذات نظام کارمزدوری است که برای خاموش کردن صدای هر کارگر مبارزی به هر جنایتی دست می زند. امروز شاهرخ زمانی را که عضوی از سندیکای نقاشان و جنبش سندیکایی بود به قتل رساند و مدتی پیش، محمود صالحی را تا یک قدمی مرگ کشاند. این حکایتی است که هر صفحه تاریخ این نظام سرمایه سالار، گوشه هایی از آن را بازگو می کند. قتل، زندان، بی خانمانی، گرسنگی و انواع بی حقوقی ها وثیقه استمرار بردگی ما میلیاردها کارگر جهان در زندان سرمایه و بهره مندی صاحبان و متولیان سرمایه از ارزش اضافی تولید شده توسط ما کارگران است. برای پایان دادن به این شرایط، باید پیکاری بی امان و سراسری را علیه سرمایه آغاز کرد. پیکاری که با اتکا به حداکثر آحاد این طبقه، آگاهانه و با سر ضد سرمایه، نابودی بنیان های نظام ارزش اضافی را هدف خود قرار دهد