تاریخ سرمایه داری تاریخ عید خون های روز به روز صاحبان سرمایه با کشتار فوج فوج بردگان مزدی است. عید سرمایه عید افزایش اضافه ارزش ها، عید خروش هر چه بیشتر رودهای سود، عید استثمار دهشتبارتر کارگران، عید سرمایه های افزون تر و غول آساتر، عید قربانی انسان و قربان سازی انسان های کارگر در آستان عروج موج سودهاست. استثمار کارگر بنگالی با دستمزدهای ماهی ۵۰ دلار و کمتر با روزانه کار ۱۲ ساعت و بیشتر، با شرائط کار بی هیچ هزینه برای سرمایه داران، با ارقام کهکشانی اضافه ارزش ها و نرخ سودهای طلائی آن هم در دل طوفان بحران های سرمایه داری نه فقط عید که عید همه اعیاد برای سرمایه داران و متولیان و حاکمان جهنم گند و خون سرمایه است. سرمایه داران سراسر دنیا این عید را پاس می دارند و در بزرگداشت قداستش هر روز جوی خون جاری می سازند. جوی خون توده های کارگر، هر ماه چند صدتا، هر سال چند هزارتا و گاه بسیار بیشتر. جوی خونی که مدام در بنگلادش جاری است و صاحبان عظیم ترین تراست های بین المللی سرمایه داری، صاحبان غولهای صنعتی از نوع مارکس اسپنسر ( Marks Spencer)، تسکو (Tesco)، جی سی (JC )، هنس و موریس (H M)، کارفور (Carrefour )، کیک و والمارت (KIK and Walmart)، پنی پری مارک (PennyPrimark) و فراوان شرکت های دیگر بر کرانه های این شط جاری خون به رقص و پایکوبی مشغولند. شط خونی که از میان شعله های آتش کارخانه های مشتعل با ده ها هزار کارگر، از زیر آوار ساختمان های فرو ریخته این کارخانه ها و از همه مراکز دیگر کار و استثمار کارگران بنگالی عبور می کند. سرمایه داران سراسر دنیا در این جا دست در دست هم با قربانی کردن صد، صد و هزار، هزار کارگر عید خون می گیرند و دریا دریا خون می نوشند. آخرین عید خون آن ها همین دیروز در جریان فروریزی یک ساختمان ۸ طبقه با چند کارخانه نساجی در داکا برگزار شد که شمار کارگران قربانی از ۳۰۰ متجاوز بود. همه این کارگران جان باختند صرفاً به این دلیل که سرمایه داران حاضر به هزینه درهم و دیناری برای حفظ جان این آدم ها از طریق ترمیم محل کار نبودند. دستمزد یک کارگر بنگالی به طور تقریب ۲ سنت در هر ساعت است. نرخ استثمار کارگرانی که در برخی گوشه های این جهان احیاناً ۲۰ دلار درساعت یعنی هزار برابر همزنجیران نفرین شده بنگالی خود مزد می گیرند از ۸۰۰ درصد کمتر نیست. نرخ استثمار کارگر بنگالی هوش ربا و عقل فرسا است. این کارگران از هر میلیون دلار ارزشی که تولید می کنند یک دلار هم بابت بازتولید بهای نیروی کارشان نمی گیرند. برای اینکه کارگر بنگالی یا کارگر هر کجای دیگر این جهان چنین نرخ اضافه ارزش هائی نصیب سرمایه سازد باید اینسان که می بینیم ۱۲ ساعت در روز با مزد ماهی ۵۰ دلار کار کند و شرائط کار و محل استثمارش ساختمان های در حال فروریزی و بناهای دستخوش آتش سوزی های روز به روز باشد. سرمایه داری این است و در روزهای آتی آنچه با کارگر بنگالی می کند بر سر همه کارگران دنیا خواهد آورد. اگر کارگران جهان نمی پسندند، این گوی و این میدان. باید به پا خیزند، باید علیه موجودیت سرمایه وارد جنگ شوند. باید پیش از هر چیز این را خوب بدانند که آویختن به سندیکا و تبدیل شدن به خدم و حشم احزاب بالای سر خود راه جنگیدن علیه نظام سرمایه داری نیست. آنان باید در شوراهای سراسری ضد سرمایه داری خود متشکل و متحد گردند.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
آوریل ۲۰۱۳