آنچه این روزها در خیابان های شهرهای ایران جاری است استمرار مستقیم و طغیان آسای جنبشی است که در همه این سالها در عمق کارخانه ها، کارگاهها، شبکه های حمل و نقل، شهرداری ها، مدارس، بیمارستان ها، کشت و صنعت ها یا سایر مراکز کار و تولید، آموزش و درمان جریان داشته است. توده وسیع کارگری که تا دیروز در هفت تپه، فولاد، هپکو، آذراب، عسلویه، شرکت نفت، صدرا، ذوب آهن، راه آهن، مدرسه ها و جاهای دیگر، علیه شدت رعب انگیز استثمار سرمایه و جنایات، آزادی کشی ها، معیشت سوزی ها و سبعیت های سرمایه داری، دست به اعتصاب، راهبندان، تعطیل حمل و نقل سراسری می زد، اینک با غیرقابل تحمل شدن فشار استثمار و فلاکت، به خیابان ریخته است. شعله قیام را توده وسیع کارگری افزوخته است که از فشار فقر، فلاکت، گرسنگی، آوارگی، خانه خرابی، بی داروئی، بی آموزشی، تبعیضات جنایتکارانه جنسی و آلودگیهای زیست محیطی مولود سرمایه داری به ستوه آمده است. این شورش اینک از شش جهت، ازهمه منافذ و مجاری آماج تعرض وحشیانه طبقه سرمایه دار است. هر کدام از بخشهای بورژوازی به شکلی دست به کار نابودسازی اش هستند. حاکمان اسلامی سرمایه آن را آماج سبعانه ترین سرکوب ها و گلوله باران ها قرار داده اند، در وجب به وجب جهنم بردگی مزدی قتل عام راه انداخته و جوی خون جاری نموده اند، در کشتار معترضان روی ارتش نازی را سفید کرده اند، تا امروز بر اساس آمار کم یا بیش موثق بیشتر از ۵۰۰ کارگر را به قتل رسانده اند، هزاران نفر را زخمی یا معلول مادام العمر کرده اند، چندین هزار نفر را در سیاهچال های مرگبار زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داده اند. کهریزک پشت سر کهریزک بر پای داشته اند. کل اینها فقط برگ معینی از کارنامه درندگی بورژوازی است، برگی است که توسط رژیم هار اسلامی نوشته و اعمال شده است. سایر باندها، احزاب و مافیاهای بورژوازی نیز هر کدام با رجوع به موقعیت، امکانات و سیره و سلوک خود درحال جنگ علیه این شورش عظیم، شورش بردگان مزدی گرسنه و عاصی سرمایه اند. همه می کوشند تا خود را صاحب، قائم، قائد، رهبر، منجی و ولی فقیه کارگران در حال طغیان سازند. همه از آلترناتیو بودن سکت و مافیای خود برای جنبش جاری می گویند. از «چپ» تا راست بازار فروش آلترناتیو راه انداخته اند. برخی از دموکراسی می گویند، عده ای عربده جمهوری خواهی سر می دهند، جمعیتی بر طبل تخصص برای گذار از بحران می کوبند، فرقه ای شیهه ایران، ایران می کشند، در این میان نفیر شوم جغدهای سلطنت طلب از همه پرهیاهوتر است. قیام توده های کارگر درگورستان این گرازان درنده، درقبور کهنه وارثان و جیره خواران اختاپوس شاهنشاهی هم زلزله افکنده است. خفتگان گورها به بیرون پرتاب شده اند، به شیار زدن حافظه مالامال از خون و بشرکشی خود پرداخته اند، سودای شراکت مجدد در سهام سود، مالکیت، قدرت و حاکمیت سرمایه آن ها را مصروع کرده است. از یاد برده اند که اقیانوس قهر و خشم توده های کارگرعلیه آنها به همان اندازه پرموج و طوفانی است که علیه حاکمان روز سرمایه مواج و پرخروش است. کارگران خوب می دانند که فقر، گرسنگی، بی بهداشتی بی آموزشی، آزادی کشی، زندان، شکنجه، اعدام، شستشوی مغری، مهندسی افکار و کل سبعیت های اعمال شده بر طبقه آنان درعهد حاکمیت وحوش شاهنشاهی سرمایه از دوران سیاه زمامداری حاکمان اسلامی آن هیچ کمتر نبوده است. اما رسم ارتجاع بورژوازی است که همواره و در همه جا خود را قادر به فریب توده های کارگر و سوار شدن بر موج نارضائی آن ها بیند، باید با تمامی قدرت بر سینه این مردارخواران دست رد کوبید. بحث فقط بر سر آنها نیست. هر مدعی رهبری و بدیل سازی، هر منادی منجی گری، هر داعیه دار سکانداری سفینه رهائی را باید با قدرت به زباله دادن تاریخ انداخت. این کار البته هیچ ساده نیست، همان گونه که هرمیزان پیروزی بر بورژوازی حاکم، هر اندازه عقب راندن سرمایه و نظام سرمایه داری از تسلط اختاپوسی بشرستیزانه بر پروسه تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی ما هیچ آسان نیست. جنگ جاری ما در همان حال که طغیان قهر پرخروش طبقاتی ما است اما حاوی نقاط ضعف بسیار بنیادی، مهلک و شکست آفرین است. با مجرد حمله به این و آن بانک، آتش زدن این یا آن ساختمان دولتی، تظاهرات و کوبیدن شعار بر سقف آسمان موفقیتی به دست نمی آید. قیام ما باید در قدرت سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری ما متجلی و اعمال گردد. جنگ ما باید جنگ واقعی زمینی ما علیه اساس موجودیت کار مزدی گردد. باید چنان جنگی گردد که کلیه مافیاهای منحط بورژوازی خواب نفوذ یا حتی نزدیک شدن به آن را از سر خود خارج سازند، جنگی که لحظه، لحظه اش گواه سرکشی پیروزمندانه تر قدرت متحد ضد کار مزدی طبقه ما در یک سوی و فرسایش، فروپاشی و تضعیف فزاینده تر قدرت سرمایه در سوی دیگر گردد. تنها در این صورت است که توان تداوم پیکار را پیدا می کنیم، گسترش می دهیم و به سوی پیروزی پیش می تازیم. برای این کار و به عنوان خطوط اولیه و عاجل کارزار میدانی چند پیشنهاد اساسی داریم.
- خود را شورائی سازمان دهیم، شوراها را به هم پیوند زنیم و یک جنبش شورائی سراسری ضد سرمایه بر پای داریم.
- کلیه کارخانه ها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، فروشگاههای بزرگ، حمل و نقل، مزارع، بنادر و سایر مراکز کار و تولید را از دست سرمایه داران و دولت سرمایه خارج سازیم. چرخ تولید سود را از چرخش باز داریم، در همه این مؤسسات، برنامه ریزی کار و تولید را به دست گیریم، به مشق قدرت در تعیین سرنوشت کار و تولید و زندگی خود پردازیم.
- با سازمانیابی سراسری شورائی سرمایه ستیز، با همیاری و همپیوندی طبقاتی در کلیه قلمروهای تولید و کار، قادر به تضمین تداوم کار درهمه این مراکز خواهیم شد. کل مواد خام، کمکی، قطعات نیم ساخته، ماشین آلات، آب، برق و همه چیز پروسه تولید را در سراسر جهنم سرمایه داری می توانیم به تصرف آریم. تخصص ها و کاردانی ها را بیش از حد وفور داریم، همه جا، در نقطه، نقطه چرخه کار و تولید حاضر هستیم، جنبش شورائی ما می تواند این چرخه را برنامه ریزی کند و برنامه ها و تصمیماتش را لباس اجرا پوشاند.
- در شبکه های سراسری آب، برق، گاز، راه هر گونه برق رسانی، آبرسانی و توزیع گاز به مراکز قدرت دولتی، به نهادهای نظامی و پلیسی و اطلاعاتی را مسدود سازیم.
- کلیه خانه های خالی را به تصرف در آوریم و محل سکونت رایگان اجاره نشینان و بی خانمان ها و کارتن خوابها و گورخوابها کنیم.
- بیمارستانها و کلیه مؤسسات درمانی را به مراکز دارو و درمان تمام رایگان توده های کارگر تبدیل نمائیم.
- هیچ ریال از هزینه اب و برق و گاز را نپردازیم.
- فروشگاههای بزرگ و متوسط را تصرف و مرکز توزیع رایگان مایحتاج معیشتی توده های طبقه خود سازیم.
- حجاب اجباری را به دور اندازیم.
جنگ جاری خود را به این سنگرها، این میدان ها، این حوزه ها منتقل کنیم. در این خاکریزها یک کارزار سراسری شورائی ضد سرمایه داری راه اندازیم. هر چه بیشتر متحد و همرزم و همسنگر شویم. قدرت شورائی سرمایه ستیز خود را استخواندارتر و شکست ناپذیرتر کنیم، اگر چنین نمائیم جنگ ما یک جنگ واقعی طبقاتی خواهد شد و هر اندازه پیشبردش سنگی بر روی سنگ برای نبردهای طوفانی آتی خواهد بود.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
آبان ۱۳۹۸