ماشین سودسازی سرمایه، ثانیه به ثانیاً جان آدمیزاد درو می کند. خون کارگر می نوشد، هستی کارگر را در تنور پخت سود خاکستر می سازد. سرمایه مخلوق کارگر و محصول کار اوست، کار پرداخت نشده اوست، شیرابه تاراج رفته جان اوست، سرمایه با کار کارگر هست می شود و برای بقای هستی خود، برای بالیدن و کوه شدن و کوهستان شدن خود، برای پر کردن دنیا از خود، برای تسخیر همه عالم، هستی کارگران کل دنیا را هر چه ژرف تر، هر چه سهمگین تر و هر چه فاجعه بارتر می فرساید، توده های کارگر را نیستی می بخشد تا وجود خود را عظیم تر، نیرومندتر، مخوف تر، غول آساتر و اختاپوسی تر سازد. این قانون هستی سرمایه است که برای هر چه بالیدن خود باید هر چه جنایتکارانه تر کارگر را مستهلک سازد، برای هر چه قدرتمندتر شدن خود، کارگر را ضعیف تر و فرسوده تر گرداند، برای گسترش هر چه افزون تر دامنه حکمرانی و اقتدار خود، ابراز حیات کارگران را هر چه صعب تر و ناممکن تر کند.
سرمایه در همین راستا به همه چیز کارگر، به تمامی زوایای هستی او، به هست بودنش می تازد، بهای نیروی کارش را هر چه هولناک تر می کاهد، معیشت و رفاه اجتماعی او را می فرساید، بهداشت و آموزش و سلامتی او را گلوله باران می کند، شرائط کارش را مرگبارتر می سازد. سرمایه همه این کارها را می کند تا رودهای سودش را پرخروش تر و جثه غول آسای خود را عظیم تر و بختک وارتر گرداند. سرمایه در همین راستا مدام جان توده های کارگر را می گیرد، در همه جا، در کارخانه و لای چرخ ماشین، در دریا و به گاه غرق شدن کشتی اسیر سانحه، در خودرو و وقت رانندگی درون بیابان ها و خیابان های فاقد ایمنی، در زلزله ها و کومه های محکوم به ویرانی، در کشتزارها و زمان بروز حوادث کاری، در سقوط هواپیماهای نامطمئن، در حمله بیماریها و محرومیت از وسائل پیشگیری یا درمان، در ورطه گرسنگی و نداشتن سرپناه و آب و پوشاک، در زندگی بدون امکانات بهداشتی و دارو و دکتر و در هر رابطه و شرائط و حالت دیگر، در همه جا عزرائیل انسانهاست.
معادن نیز از جمله قتلگاههای همه جا گستر و همیشه مفتوح سرمایه است. در اینجا نیز سرمایه مدام توده های کارگر را طعمه مرگ می سازد. معدن ها در زمره مراکز کار با بدترین و مرگزاترین شرائط هستند. سرمایه داران همه جای دنیا، به ویژه کشورهای فاقد جنبش کارگری نیرومند حاضر به پرداخت هزینه لازم برای امنیت جان کارگران، مخصوصاً توده کارگر شاغل در معدن ها نیستند. آن ها اگر بخواهند این هزینه را تقبل کنند باید درهم و دیناری از کوه عظیم سود خویش بکاهند. کاری که سرمایه داران حاضر به قبول و انجامش نیستند. از منظر آنها حریم سودهاست که باید پاسداری گردد. جان کارگر واجد هیچ ارزشی نیست و در یک چشم به هم زدن می تواند با جان های بیشمار دیگر جبران شود. منطق سرمایه این است و با همین منطق هر روز جان صدها کارگر را می گیرد.
صدها کارگر معدن « سوما» در غرب ترکیه، نیز مطابق همین قانون نهادین و سرشتی سرمایه حکم اعدام گرفتند و تسلیم جوخه مرگ شدند. بر اساس گزارش ها تا صبح امروز ۲۰۱ جسد سوخته را از دل این معدن بیرون کشیده اند. شمار کشتگان به طور قطع بسیار بیشتر از اینهاست. صدها کارگر هنوز در عمق خاک اسیرند.حتی منابع بیشرم دولتی تصریح کرده اند که از ۷۸۷ کارگر درون معدن، سوای سوختگان و مردگان تنها ۱۶۲ کارگر موفق به خروج شده اند. از این تعداد نیز خیلی ها به شدت مصدوم و در خطر مرگ قرار دارند. ۲۲ سال پیش نیز در همین شهر بیش از ۲۵۰ کارگر معدن در عید خون فزونی سود سرمایه ها، قربانی گردیدند. دولت بورژوازی، محافل قدرت سرمایه و نهادهای نظم سرمایه داری، موسوم به کارگری!! بسیار ساده، بدون تکان هیچ آبی در دل یا داشتن هیچ چروکی بر جبین زحمت کشیده اند و اعلام داشته اند که علت بروز حادثه اتصال سیم های برق و آتش سوزی بوده است. ظاهراً همین اندازه توضیح برای از دست رفتن جان چند صد کارگر، زخمی و مصدوم و معلول شدن چند صد کارگر دیگر، گرسنه شدن هزاران بازمانده آنها کافی است!! معلوم نیست چرا خانه هیچ سرمایه داری، کاخ ریاست جمهوری هیچ کشوری، پارلمان بورژوازی، هیچ جامعه ای، بیت رهبری هیچ قداره بند جنایکار سرمایه، مراکز پلیسی و نظامی هیچ نقطه ای و در یک کلام کاخ مالکیت و قدرت و سود و شکوه و جلال سرمایه در هیچ کجا اسیر این نوع اتصال کابل های برق و آتش سوزی ها نمی گردد.
یک نکته در این میان مهم و بسیار مهم تر از مهم است. سرمایه داری این است و جز این نمی تواند باشد. سرمایه، طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری، نهادهای نظم سرمایه موسوم به کارگری قرار نیست به فکر جان کارگر و جلوگیری از مرگ وی یا مظطرب گرسنگی و بی سرپناهی فرزندان او باشد. اگر بناست میلیاردها برده مزدی جهان از این وضع، از مرگ ناشی از گرسنگی، بی بهداشتی، بی درمانی، بی آبی، بی سرپناهی، مرگ ناشی از جنگهای جهانی و محلی، مرگ مولود بی خانمانی و هولوکاست ها و بالاخره مرگ حاصل ریزش معدن ها و تصادفات جاده ها و سوانح محیط کار نجات یابند باید دست به کار نابودی سرمایه داری گردند. هیچ راه دیگری نیست
فعالین جنبش لغو کار مزدی
مه ۲۰۱۴