ارتقای جنبش کارگری در گرو دفاع از سندیکای کارگران شرکت واحد است!!!
کارگر پیشرو در سرمقاله شماره ۶ به چگونگی تحولات کارکری در ایران با نگاهی ویژه به اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه میپردازد. به نکاتی اشاره میکند که بخشا کاملا درست است. از جمله آنها شدت یافتن تقابل کار و سرمایه در ایران است. اما از این مساله کلیدی جنبش کارگری به سرعت رد میشود و هم خود را معطوف به سندیکا میکند، گویی که مساله نه کارگران و حرکت آنها که نفس سندیکا عامل این تغییر و تحول بوده است. آیا واقعا تمام شور و شعف کارگران در سایر مراکز کارگری ایران و در بین مردم تهران و ایران و فعالان جنبش کارگری آن گونه که سرمقاله بیان میکند وبدرستی که چنین است تنها به خاطر تشکیل سندیکای کارگران شرکت واحد بود یا از خیزش دوباره حرکات کارگری – گرچه هیچ گاه نخوابید و در همین چند سال حرکات موفقی چون اعتصاب کارگران ایران خود رو را در کارنامه اعتصابات کارگری ایران داریم- تشدید تقابل سرمایه و کار یعنی درک این رابطه و حرکت در جهت گسستن آن. سرمایه یک رابطه اجتماعی و یک نیروی اجتماعی است، پس براین اساس سرمایه دار یک مقام اجتماعی را اشغال میکند تا در درون این رابطه به ایفای نقش بپردازد. رابطه ای که در سر دیگرش کار قرار دارد که بدون وجود آن سرمایه و سرمایه دار مفهوم خود را بدست نمی آورند. کار یعنی وجود انسان هایی که در این رابطه با فروش نیروی خود به سرمایه داران پول را سرمایه و صاحب پول را سرمایه دار می کنند . همین رابطه اجتماعی که بر کار جمعی و مالکیت خصوصی متکی است تضاد سرمایه و کارمزدوری نام دارد بنا براین حل این تضاد به از بین رفتن این رابطه یعنی تبدیل شدن مالکیت خصوصی به مالکیت اجتماعی نیازمند است و این یعنی ضدیت با سرمایه داری در جهت برانداختن این رابطه یعنی حذف و لغو استثمار نیروی کار یا به بیان ساده تر لغو شیوه ای از تولید و کار که منجر به استثمار و ایجاد ارزش اضافی میشود یعنی لغو کار مزدوری. این تنها راه رهایی از سرمایه داری و از استثمار است و کمونیست ها باید برای آن فعالیت، تبلیغ ومبارزه کنند. این امری تعطیل بردار نیست. در آن ملاحظه این و آن را کردن جایز نیست زیرا منجر به رفرمیسم، فرصت طلبی و پسیفیسم میشود. کمونیست ها از بیان مقاصد و نظریات خویش شرمنده نمی شوند و در همه حال آن را مقدم می دارند. آن ها در این راه برای اهداف فوری طبقه کارگر مبارزه می کنند یا از مبارزات شان در این راه حمایت می کنند اما هدف نهایی را فراموش نمی کنند. سعی میکنند همواره پلی بین اهداف فوری و آتی ایجاد کنند. به همین دلیل وظیفه دارند مسائل را ازین دید بررسی و تحلیل کنند. اما کارگر پیشرو به این امر معترض میشود می نویسد: « در این وضعیت غم انگیز!! گرایشی با نوشتن نامه هایی به کارگران شرکت واحد موجودیت سندیکا را به علت ساختار سندیکایی اش به زیر سئوال می برد . . . ، به انتخاب کارگران وقعی ننهاده در این آشفته بازار خواست خود را پیش میبرد » ، در این جا گویی کارگر پیشرو با بقول خودش « گرایشی » خلق الساعه مواجه است که تاکنون وجود نداشته یکباره فرصت طلبانه سربلند کرده واز« آشفته بازار» موجود سوء استفاده کرده تنها مساله اش مطرح کردن خود و پیش بردن خواست خود است. گویی که این « گرایش» کارگران شرکت واحد را به خاطر حرکت شان مورد شماتت قرار داده و ازسایر هم طبقه ای ها خواسته از آن ها حمایت نکنند. گویی افشای سازمان های کارگری وابسته به بورژوازی، چرائی ایجاد آن ها و نقشی که در واسطه گری بازی می کنند، جنگیدن با کارگران است. گویی نشان دادن مقاطع درست و نادرست و ضعف و قدرت یک حرکت، ضدیت با حرکت است و به جایش باید فقط به تعریف و تمجید پرداخت و از معایب چشم پوشی کرد. گویی نباید به کارگران گفت آن چه که منجر به تقویت جنبش کارگری جهانی و تشدید مبارزه طبقاتی و حرکت ضد سرمایه داری می شود اتحاد کارگران جهان و حمایت آن ها از جنبشهای کارگری وحرکت های ضد سرمایه داری در پهنهی جهان سرمایه داری است نه اتحاد سازمان های بورژوایی کار- نه کارگری- و اتحادیهها و سندیکاهای رفرمیست موجود است. گویی نباید به کارگران شرکت واحد گفت که اطلاعیه سندیکای شما (در تاریخ ۱۶.۰۲.۲۰۰۶) که از مجامع بین المللی و اتحادیه های کارگری جهان – نه کارگران- می خواهد که آن هم از دولت و وزیر کار جمهوری اسلامی بخواهند نسبت به به رسمیت شناختن حقوق سندیکایی از طریق اصلاح قانون کار جمهوری اسلامی اقدامات جدی به عمل آورند و باز خواهش از همهی اتحادیه های کارگری که صدای اعتراض خود را علیه اقدامات ضد سندیکایی در ایران به گوش مسئولان جمهوری اسلامی برسانند، با بوروکراسی اتحادیه ای دردی از شما درمان نمی شود و جمهوری اسلامی برای نامه آن ها تره هم خورد نمی کند بلکه هم بستگی کارگری حتی در همان ایران و البته در سطح جهانی است که خواب سردمداران سرمایه را پریشان می کند و دیدیم که وقتی کارگران به عمل انقلابی کارگری روی آوردند البته نه آسان اما به هرحال به جلو رفتند و شاهد موفقیت نسبی بودند. بی گمان از تاثیر انتقادهای به جا در تصحیح حرکتهای بعدی کارگران شرکت واحد نمیتوان چشم پوشید، اما جای تعجب است که در همین شرایط خطیر که باید فقط از سندیکای شرکت واحد حمایت کرد تا جنبش کارگری دچار تشتت نشود! نوک حمله در طیف های مختلف معطوف به فعالین جنبش لغو کار مزدی در داخل و خارج و میشود. گویی به شناسایی دشمن شماره یک جنبش کارگری نایل آمده اند. از تطویل مطلب خود داری می کنم ودوستان کارگر و خواننده را به بازبینی دوباره نامه فعالین جنبش لغو کار مزدی به رانندگان شرکت واحد و سایر نوشته های آن ها رجوع می دهم.