وقوع جنایت اخیر سرمایه و کشته و زخمی شدن عده کثیری از کارگران کارخانه ایران خودرو، طغیان موج اعتراض و خشم توده های وسیع کارگر را به دنبال آورد. سی هزار کارگر این واحد عظیم صنعتی در جریان تظاهراتی گسترده و خشماگین خواستار تحقق فوری خواسته های خویش شدند. کارگران لیست مطالباتشان را در ۲۶ بند تنظیم کردند و به نجم الدین سرمایه دار دولتی مدیر شرکت اخطار نمودند که خواستار حصول فوری آن ها هستند.
نجم الدین با مشاهده اوضاع و احساس وحشت از قدرت عصیان، اتحاد و پیکار توده های کارگر مجبور شد که با شماری از این مطالبات موافقت کند. همه جنایتکاران، استثمارگران، دیکتاتورها و صدرنشینان سفینه قدرت سرمایه وقتی که آوار قهر و مبارزه و نفرت کارگران را بر سر خود خراب می بینند، علاج کار را در عقب نشینی های تاکتیکی و تن دادن به وعده های توخالی جستجو می نمایند. اینکه این جنایتکاران در چه موقعیتی قرار گرفته اند و با کدام سطح از مبارزه یا خیزش توده کارگر رو به رو شده باشند، مؤلفه مهمی است که سرنوشت کارائی و برد تأثیر خدعه ها و دروغ های آنان را به صورت جدی تحت تأثیر قرار می دهد. ترفند شاه ایران، بن علی در تونس، حسنی مبارک در مصر یا جلادان مشابه آن ها در اعلام « شنیدن صدای انقلاب توده ها» بسیار فرسوده تر و مبتذل تر از آن بود که بتواند هیچ معادله ای را تغییر دهد، این ترفند اما برای سرمایه دار دولتی جنایتکاری مانند نجم الدین در جهنم گند و خون و دهشت سرمایه داری ایران و در فضای بسته یک واحد معین صنعتی می تواند اسیر چنان سرنوشتی نشود، می تواند واقعاً کارا و مؤثر از کار در آید. در دل وضعیتی حساس، روزی که ۳۰ هزار کارگر ایران خودرو با کوله بار عظیم خشم ناشی از کشته شدن همزنجیران خویش و دنیائی نفرت و عصیان و نارضائی تلنبار شده در طول سالیان دراز و آماده آتشفشان، چرخ تولید اضافه ارزش را از کار می اندازند، اعلام توافق صوری با چند خواسته کارگران ساده ترین راهی است که یک سرمایه دار می تواند برای ختم ماجرا در پیش گیرد. نجم الدین در اتخاذ این تصمیم شاید حتی این شعور را هم داشته است که اخبار صبح تلویزیون دولتی و رسانه های جمعی در مورد رویدادهای روز تونس و مصر و اردن و یمن و الجزایر را به یاد آرد و پایان دادن هر چه فوری تر و در همان حال هر چه مسالمت آمیزتر یک طغیان کارگری در جهنم سرمایه داری مستعد احتراق ایران را بسیار مهم تشخیص دهد. آری او به همه این دلائل دست به کاری می زند که هر سرمایه دار همتای وی در هر کجای دیگر دنیا در چنین وضعی انجام می دهد. مدیرعامل سرمایه دار که چند سال است بر روی هر خواست و هر اعتراض ۳۰ هزار کارگر شمشیر کشیده است اینک با درک موقعیت، بسیار سنجیده و پخته وارد میدان می شود و یکراست اعلام می دارد که با چندتا از مطالبات کارگران و از جمله ایجاد تشکل کارگری موافق است. نجم الدین از این هم فراتر می رود و به محض مواجهه با اصرار توده های کارگر برای برپائی تشکل شورائی پاسخ موافق خود را به گوش همگان می رساند. تا اینجا همه چیز آشناست. سرمایه دار مدیرعامل مطابق نقشه حاضر و آماده موجود در آرشیو نظام سرمایه داری تاکتیک دادن وعده ها، حتی یک وعده بسیار نادر و استثنائی یعنی توافق با متشکل شدن شورائی کارگران را پیش می کشد، تا عجالتاً موج قهر بردگان مزدی را به عقب راند، تا ثبات و آرامش چرخه تولید سود را بازسازی و تأمین کند، تا چرخ تولید اضافه ارزش ها حتی با سرعتی بیشتر از سابق راه افتد و بالاخره تا پس از تحقق همه این ها، هیچ یک از خواسته های کارگران را هم در هیچ سطحی جامه عمل نپوشاند. این سیاست بسیار رایج و متعارف سرمایه و همه سرمایه داران دنیاست. بحث واقعی از این به بعد است که آغاز می گردد.
با وقوع این رویدادها و انتشار وعده های نجم الدین، برخی از فعالین کارگری با صدور اطلاعیه ای از کارگران شرکت ایران خودرو خواسته اند تا فرصت حاصل از مبارزات خود را غنیمت بشمارند و شورای کارگری خویش را تشکیل دهند. اینان به دنبال طرح این موضوع درست نکات بسیار نادرست دیگری را هم با کارگران در میان گذاشته اند. نکاتی که به زعم ما گمراه کننده، رفرمیستی و فاجعه آفرین است. ماحصل سخن آنان این است که کارگران « شورا» را تشکیل دهند و از اینکه اسم و رسم و عنوان آن چه باشد هیچ دغدغه ای به دل راه ندهند!! صادر کنندگان اطلاعیه تأکید می کنند که مراد نجم الدین و صاحبان سرمایه از تشکل کارگری شورائی، به طور قطع تشکلی از نوع شوراهای اسلامی کار است اما کارگران نباید از نام اسلامی شورا و از اینکه سرمایه داران چه می خواهند، رم کنند یا از خیر تشکیل آن بگذرند!!! فعالین نویسنده متن مذکور یادآوری می نمایند که قبلاً نیز اینجا و آنجا و از جمله در همین ایران خودرو شوراهائی وجود داشته است که نام اسلامی بر چهره آن ها حک بوده است اما در درون آن ها، کارهائی به نفع کارگران انجام گرفته است. اطلاعیه، توصیه مؤکدی است به کارگران که حتی به تشکیل شورائی با نام و عنوان اسلامی رضایت دهند و در دل آن با همه امکانات و مقدورات خود علیه سرمایه داری مبارزه نمایند!!!
ما به کرات توضیح داده ایم که جدال رویکرد ضد کار مزدی با رفرمیسم راست و چپ تا جائی که به سازمانیابی جنبش کارگری مربوط می شود، مطلقاً بر سر نام و عنوان تشکل نیست، اما درست در دل همین توضیحات، قدم به قدم و سطر به سطر این واقعیت را هم به اندازه کافی تشریح نموده ایم که تشکل کارگری باید ظرف اعمال قدرت متحد توده های کارگر علیه سرمایه و بنیاد نظام سرمایه داری باشد. همه جا توضیح داده ایم که این تشکل در هر سطح و با هر ابعادی باید سنگر آرایش قوای طبقاتی ضد بردگی مزدی را به نمایش گذارد، قدرت متشکل کارگران را علیه سرمایه در تیر کند و به قلب سرمایه شلیک نماید، ظرف دخالتگری مؤثر، خلاق و هشیار همه آحاد توده های کارگر باشد، مدرسه آناتومی شرائط کار و استثمار طبقه کارگر و انتقال حاصل این آناتومی به هستی آگاه ضد کار مزدی کارگران گردد، بستر بلوغ آگاهی، شعور و شناخت کارگران و مشعلدار پیکار سراسری بردگان مزدی برای نابودی سرمایه داری و رسیدن به افق زندگی سوسیالیستی و محو کار مزدوری باشد. ما این ها را توضیح داده ایم و در دل این توضیحات، به گونه ای شفاف و مدلل بیان نموده ایم که چنین تشکلی نمی تواند خود را به دار قانون و حقوق و نظم سرمایه حلق آویز سازد. نمی تواند بر سردر خود نام سندیکا و شورای اسلامی کار و خانه کارگر و هر اسم و رسم کریه دیگر مشابه این ها را نصب کند. دلیل این امر را هم توضیح داده ایم. برپائی چنین شوراهائی نیازمند اعمال قدرت مؤثر توده های کارگر است. وقتی کارگران در فرایند مبارزات خود چنین موقعیتی احراز می کنند،، چرا باید در معماری سنگر این قدرت و ظرفیت بنای به کارگیری آن به شرط و شروط صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری تمکین کنند؟!!! چرا باید ملاط و مصالح این سنگر را به جای آهن و سیمان و سنگ ضد سرمایه داری با خس و خاشاک مذهب و گل و لای باورهای رفرمیستی پر سازند. این نوع توصیه ها به کارگران که حتی زیر نام شورای اسلامی کار متشکل شوند تا در درون این تشکل ها علیه سرمایه مبارزه کنند، راستش یادآور همان سیاست بافی های سرمایه پسند طیف « توده ای» در دوره های مختلف است. هر چند که توصیه کنندگان مدعی بیشترین خصومت ها با حزب توده باشند. وقتی کارگران نام شورای خود را شورای اسلامی می گذارند، در بهترین حالت و با فرض اینکه حتی زیر فشار توهم به دولت اسلامی سرمایه داری نباشند باز هم معنایش این است که خود را مجبور به مماشات و سازش با دولت هار سرمایه دیده اند، باز هم گویای تن دادن به ساختن تشکلی است که دولت درنده سرمایه آن را تأیید می کند، باز هم گواه توافقی از موضع فروماندگی و ضعف است. مشکل اما به همین جا محدود نمی ماند. زمانی که کارگران به قبول نام اسلامی برای تشکل خود رضایت می دهند عملاً جا را برای هر دخالت عمال سرمایه در این تشکل باز می گذارند. باز هم خود رابه درون ورطه ای می رانند که هر لحظه به هر بهانه ای آماج بازپرسی و داد و خواست سرمایه داران و دولت آن ها قرار خواهند داشت. دقیق تر و بسیار سرراست تر بگوئیم باز هم طومار مبارزه قانونی را امضاء کرده اند و بر گردن جنبش خویش آویخته اند. صادر کنندگان اطلاعیه عمیقاً خود را به کوچه علی چپ می زنند وقتی که تصور می کنند برپائی این نوع تشکل ها در خارج از مدار قانونیت و قانونسالاری سرمایه خواهد بود!! تعیین شرط از سوی نظام بردگی مزدی یعنی تحمیل نظم و قانون سرمایه بر کارگران و تشکلی که به این ترتیب پدید می آید، بخواهد یا نخواهد زنجیر نظم سرمایه را بر دست و پای خود قفل زده است. یک وارونه پرداری عمیق در این راستا این است که توصیه کنندگان داعیه تعلق به رویکردی را دارند که همواره با هر نوع تمکین توده های کارگر به قانون مداری سرمایه به صورت بسیار جدی پیکار کرده است. آنچه اینان در رابطه با کارگران ایران خودرو در این اطلاعیه معین به زبان آورده اند، دقیقاً همان نسخه پیچی های سندیکالیستی زیر نام و عنوان ضد سرمایه داری و سازمانیابی سرمایه ستیز و خارج از دائره قانون سرمایه است و این سوای همه مسائل اساسی که گفتیم تحریف عمیقاً سرمایه دارانه مبارزه ضد سرمایه داری و آتش زدن به اعتبار جنبش ضد کار مزدی طبقه کارگر نیز هست. وقتی که مدیرعامل سرمایه دار شرکت نام اسلامی بودن را بر شورای کارگران تحمیل می کند، در گام بعدی تنظیم و تصویب یک اساسنامه اسلامی، سرمایه پسند و باب طبع سرمایه داران و دولت برای این تشکل را نیز بر کارگران دیکته می نماید. در چنین وضعی اینکه لفظ خالی شورا در داربست اسلام زده و سرمایه سالار این تشکل چه خواهد کرد و چه نقشی ایفاء خواهد نمود، پرسشی است که پاسخ آن ساده است. شورای اسلامی کار تازه ای که این بار الگوی آن را نه دولت اسلامی سرمایه که مدعیان مبارزه برای سازمانیابی سرمایه ستیز کارگران کشف و ابداع نموده اند!!!
قبول عنوان اسلامی یا عناوین مشابه برای تشکل کارگری سوای آنچه گفتیم دادن تیغی تیز به دست سرمایه داران و دولت برای حداکثر بهره داری از ناهمگونی های درون این تشکل به نفع خویش است. همه کارگران از سطح شناخت و آگاهی واحدی برخوردار نیستد، همه آن ها از تدارک و آمادگی همسانی برای مبارزه علیه سرمایه داری و دفع مخاطرات ناشی از توطئه های سرمایه داران برخوردار نمی باشند. نام اسلامی بر روی تشکل کارگری به مدیرعامل سرمایه دار شرکت و دولت وی این امکان را می دهد که هر آن، تزلزل و نقاط ضعف و توهم و بی دانشی بخشی از کارگران را به سلاحی علیه کارگران آگاه تر و مصصم تر و فعال تر تبدیل کند. عده ای متوهم، فرومانده و چه بسا مزدور را وادارد تا هر نشست کارگران برای اتخاذ هر تصمیم و تدارک هر اعتراض کارگری به مجلس قرائت قرآن و خواندن حدیث و سر دادن مرثیه « آل اطهار» مبدل سازد!!! محل برگزاری اجلاس تشکل را نمازخانه کند و از این طریق به تمامی کارشکنی های لازم برای مقابله با مبارزات کارگران دست زند.
خلاصه کنیم. کارگران ایران خودرو در پرتو مبارزات طولانی خود و به بهای خون همزنجیران خویش در موقعیتی قرار گرفته اند که می توانند دست به کار سازمانیابی ضد سرمایه داری خود شوند. آنان تا اینجا پیش آمده اند و اکنون مدیرعامل سرمایه دار شرکت را مجبور ساخته اند که به برپائی تشکل آن ها حتی با نام تشکل شورائی تن دهد. هدف مدیرعامل و همه مزدوران سرمایه و کل طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری از تن دادن به خواست کارگران در شرائط خاص بسیار روشن است. آنان این کار را انجام می دهند تا در اولین فرصت مناسب علیه هر گام دستاورد مبارزه کارگران حمام خون راه اندازند و توده های کارگر را فرسنگ ها حتی از گذشته های دور و نزدیک خود هم عقب تر رانند. آن ها در جریان این عقب نشینی همه مصالح و ملزومات و فاکتورهای لازم را نیز به نفع اجرای برنامه های بعدی بسیار دقیق مورد نظر قرار می دهند. نجم الدین با ایجاد تشکل کارگری و نام شورائی آن موافقت می کند اما در همان حال می خواهد که این تشکل سوای یک شورای اسلامی کار تازه هیچ چیز دیگری نباشد. او با اینکه زیر فشار قدرت کارگران در موضع عقب نشینی است اما این خواست کثیف و نفرت بار ضد کارگری خود را چه بسا لباس شرط و شروط هم بپوشاند. در چنین وضعی هر نوع قید و بند و شرط و معیار گذاری و ملاک پردازی سرمایه داران صرفاً و صرفاً سرنیزه تیزی است که در زیر چانه کارگران گذاشته می شود تا با هر آری توده های کارگر با سرعت و قدرت هر چه بیشتر و هر چه دردناک تر و مرگبارتر در گوشت و پوست و استخوان آن ها فرو رود. باید مصمم و استوار از قبول هر نوع شرط و شروط سرمایه داران برای برپائی تشکل شورائی خود اجتناب کنیم. تن دادن کارفرما به تشکیل شورای کارگری محصول اعمال قدرت ما بر سرمایه و سرمایه داران. است. استمرار این اعمال قدرت باید از طریق تمرد کامل در مقابل هر نوع پیش شرط و معیارگذاری مدیرعامل تضمین گردد. باید شورای واقعی ضد سرمایه داری خود را بر پا داریم، این شورا را سنگر جنگ علیه سرمایه کنیم، از درون این شورا و به نام آن راه افتیم، به سراغ همزنجیران خود در همه جای جامعه و در همه مراکز کار و تولید رویم. از همگان بخواهیم که دست به کار تشکیل شوراهای ضد سرمایه داری خود شوند. با تمامی توان از مبارزات آنان و سازمانیابی شورائی آنان حمایت نمائیم. شوراها را به هم پیوند زنیم و جنبش سراسری شورائی خود را در مقابل سرمایه وارد میدان کارزار سازیم. باید در همین راستا و از تریبون جنبش شورائی سراسری ضد سرمایه داری کارگران ایران با همه توده همزنجیر خود در سراسر جهان وارد گفتگو و هموارسازی راه پیکار متحد و بین المللی ضد کار مزدی شویم. در همین راستا و از همین تریبون باید دست همدلی، همپیوندی و هم سرنوشتی با جنگ روز کارگران تونس، الجزایر، فلسطین، یمن، مصر، اردن و لبنان و همه جای جهان را بسیار گرم فشار دهیم.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
ژانویه ۲۰۱۱