بنگلادش همیشه آبستن حوادث کارگری است. نبض جنبش کارگری در بنگلادش در صنعت پوشاک با اکثریتی از کارگران زن می تپد. دلیل داشتن این اکثریت از دید کارفرمایان، سربه فرمان بودن، اطاعت، قابلیت استثمار بیشتر با دستمزدهای ناچیزتر زنان از مردان و نیاز حیاتی آنها به کار برای اداره خانواده می دانند و به همین سبب با اشتیاق از ورود زنان به به ویژه در صنعت پوشاک یا تکستیل استقبال می کنند. زنان اما خواب خوش آن ها را مختل می کنند و برای احقاق حقوق خود، رعایت حقوق کارگری، و برای یک زندگی بهتر می جنگند. آن ها راه مبارزات کارگری را در بنگلادش هموار کرده اند.
در تب و تاب جام جهانی فوتبال سوپرمارکت زنجیره ای لیدل Lidl آلمان برای مشتریان فقیر خود به ویژه جوانان و نوجوانان و بخش هائی از کودکان که در تب فوتبال می سوختند با گروه توبا Tubaدر بنگلادش که به دلوار حسین تعلق دارد و زنجیره ای از کارخانه های پوشاک و سوپرمارکت را در تملک دارد وارد معامله می شوند تا اقلام مختلف ورزشی از لباس، شال گردن، کلاه، حوله، پرچم آلمان، حلقه گل پرچمی و…. را در اسرع وقت تولید و ارسال دارند. کارگران مجبور به اضافه کاری های طولانی مدت، حذف تعطیلات رسمی، و کار با سرعت طاقت فرسا بدون توجه به خستگی و بیماری می شوند تا باجه های فروش لیدل و حساب بانکی زنجیره سرمایه داران پربار شود. سه ماه کار طاقت فرسا ادامه می یابد اما در پایان ماه ها از دستمزد خبری نیست و کارگران مجبور می شوند با قرض و خرید نسیه چرخ زندگی خود را بگذرانند زیرا با این دستمزدهای ناچیز پس اندازی هم ندارند تا در چنین مواقعی سبب سرشکستگی شان در مقابل بقال و نانوا و … نشود.
در این زمان کارفرما، دلوار حسین در زندان است. وی در آتش سوزی یکی از کارخانه هایش بنام تسارین فشن در آوریل ۲۰۱۲ که منجر به کشته شدن ۱۱۲ کارگر و سوختگی شدید ۲۰۰ کارگر دیگر می شود، مقصر شناخته شده و به دنبال راه های دور زدن آن و فرار از زندان است.
کارگران با خواست پرداخت فوری سه ماه دستمزد و اضافه کاری های عقب افتاده، پرداخت حق عید به خاطر پایان ماه رمضان، رعایت حقوق کارگری در ۲۷ ماه جولای به خیابان می آیند و ساختمان ۱۲ طبقه یک سوپرمارکت کارفرمای مربوطه را در تصرف خود می گیرند و اعلام اعتصاب غذا می کنند. در مجموع ۱۳۰۰ کارگر زن و ۳۰۰ کارگر مرد در اعتصاب غذا شرکت می نمایند. ششم آگوست پلیس سرمایه که در روز اول شروع راهپیمائی به طور وحشیانه یعنی شیوه برخورد همیشگی اش با کارگران، به تجمع و کارگران شرکت کننده با باتوم و گاز اشک آور حمله می کند تا آن ها را از طرح خواست خود باز دارد و متفرق سازد اما موفق نمی شود. پلیس در تمام مدت اعتصاب کارگران را زیر نظر و در محاصره داشته است فعالانه وارد عمل می شود. از ورود پزشک و خبرنگاران به جمع کارگران جلوگیری می کند و جریان آب کارخانه را قطع می کند و به این طریق کارگران مجبور به اعتصاب خشک می شوند. در این زمان ۲۸۰ کارگر اعتصابی بدحال بودند و به مراقبت پزشکی نیاز داشتند که موجود نبود. روز چهارشنبه ششم آگوست پلیس به دستور مقامات سرمایه به کارگران اعتصابی حمله می برد در حالی که آن ها در یازدهمین روز اعتصاب غذای خود هستند و توان دفاع از خود را ندارند. با وجود این شرایط کارگران در مقابل پلیس دست به مقاومت می زنند.
مشرفه میشو نماینده کارگران اعتصابی در مصاحبه تلفنی با مدیکو اینترناسیونال می گوید آن ها از ورود پزشک و خبرنگاران وسایل ارتباط جمعی به جمع ما جلو گیری کردند و یه این طریق راه مراقبت های پزشکی و ارتباط با جامعه را از ما گرفتند. روز جمعه کارفرما اعلام می کند که حاضر به مذاکره است و می پذیرد که دو ماه دستمزد های عقب مانده را می پردازد اما برای این کار، کارفرما باید از زندان رها شود چون او باید اعتبار این کار را تامین کند. اتحادیه کارگری بنگلادش که با کارفرما همکاری می کند از طرف کارفرما به نزد کارگران فرستاده می شود. آن ها سعی می کنند کارگران را به پذیرش پیشنهاد کارفرما راضی کنند یا حد اقل در اتحاد کارگران شکاف ایجاد نمایند. یک سوم اعتصاب کنندگان تحت تاثیر آن ها شرایط را می پذیرند و به اعتصاب غذای خود پایان می دهند و با اتوبوس هایی که همراه اتحادیه به محل فرستاده شده بود سوار می شوند تا به دفتر شرکت رفته دستمزد دو ماه خود را دریافت کنند. اندکی بعد از رفتن آن ها پلیس به بقیه کارگران که خواهان ادامه اعتصاب برای رسیدن به همه ی خواسته های شان بودند حمله کرد. با اسپری فلفل محل تجمع را غیرقابل تحمل کرد و با باتوم به جان کارگران افتاد و با گلوله های پلاستیکی به سمت شان شلیک کرد. و با ماشین آتش نشانی آب داغ بر روی شان ریخت. ۵۰ نفر شدیدا زخمی شدند که در بین شان از خبرنگاران و حمایت کنندگان اعتصاب هم بودند. پلیس طبقه به طبقه کارخانه را روبید و کارگران را با شتم و ضرب به طبقه هم کف فرستاد. کارگران دوباره در طبقه هم کف گرد هم آمدند. چون اکثریت را زنان کارگر داشتند فرمانده پلیس تهدید کرد که به زنان تجاوز خواهند کرد. آن ها ۱۵ نفر از جمله مصاحبه کننده را دستگیر کردند و به مرکز پلیس فرستادند. در آن جا خبردار می شوند که کارفرما همه خواسته های آن ها را پذیرفته است، در نتیجه دستگیر شدگان آزاد می شوند.
مشرفه می گوید گرچه اعتصاب کارگران با حمله وحشیانه پلیس مواجه شد اما اعتصاب موفقی بود. در این اعتصاب بسیاری از همکاران کارگر سایر کارخانه ها، هم چنین دانشجویان و استادان دانشگاه داکا، روزنامه نگاران و پزشکان از ما حمایت کردند. او ادامه می دهد که ما باید مبارزه را ادامه بدهیم. حمایت های کارگری باید گسترش یابد. ما با شدت و سختی زیاد کار کردیم. هزارها تی شرت را در رابطه با جام جهانی فوتبال دوختیم، اما حقوق ما را نپرداختند. اضافه کاری های ما را نپرداختند. بن های ما را نپرداختند برای این که با این کار می خواستند رئیس گروه توبا را که در زندان بود با فشار ما آزاد کنند او مسئول مرگ کارگران تسارین است و باید مجازات شود. اکنون ما خواسته های جدیدی هم داریم. ما خواهان دستگیری مجدد و محاکمه و مجازات او هستیم. گروه توبا هنوز ۵ کارخانه دیگر را که در اعتصاب شرکت داشتند باز نکرده است تا کارگران اعتصاب کننده را مجازات و تهدید به از دست دادن شغل و کارشان کند. ما این کار را حمله به ادامه زندگی کارگران می دانیم و خواهان بازگشایی این ۵ کارخانه و رعایت حقوق کار از طرف کارفرما هستیم.
زمانی طولانی است که ما برای احقاق حقوق مان مبارزه می کنیم. اولین بار در ماه مه به خاطر پرداخت نشدن دستمزدمان چهاربار دفتر کارفرما را اشغال کردیم. دوبار طومار نوشتیم، مصاحبه های مطبوعاتی کردیم. تظاهرات صلح آمز فراوان انجام دادیم. با کارگران کارخانه های دیگر، با روزنامه نگاران، فعالین اجتماعی و سیاسی، افراد و گروه های حمایت کننده بسیاری گفتگو و بحث کردیم. هنرمندان به جمع ما آمدند. شعر خواندند. ما تاتر بازی کردیم. سرود خواندیم. یک کمیته عمل در گروه توبا تاسیس کردیم که باید ببینیم بعد چه کارهایی می توانیم انجام دهیم. در این کمیته کارگران، فعالین اتحادی ای که در اعتصاب بودند، انجمن های دانشجوئی و گروه های چپ شرکت دارند.
کارگران در مبارزه کوچک شان برای ادامه بقا پیروز شدند. این مبارزه موفق و راه کارهایی که آزمودند باید مورد توجه سایر کارگران به ویژه کارگران ایران قرار گیرد تا بتوانند با ایجاد روابط گسترده در زمان اعتصاب و ادامه آن بعد ا زموفقیت راه را برای مبارزه بزرگ کارگری یعنی مبارزه با سرمایه داری که عامل اصلی همه این مصائب و نابسامانی هاست باز کنند. مبارزات کوچک اگر با مبارزه بزرگ برای لغو کارمزدی تداوم نیابد خفه خواهد شد و مصیبت باز و بازهم تکرار خواهد شد. نمونه آن را به خوبی در کارخانه نیشکر هفت تپه، و … می بینیم.
آگوست ۲۰۱۴