بنا بر اخباری که به تازگی از ایران خودرو منتشر شد، جمعی ٢٠٠ نفری از کارگران در شرف بازنشستگی، در اعتراض به کاهش پرداخت حق سنوات از سالی سه ماه به یک ماه، در مقابل دفتر نجم الدین، مدیرعامل کارخانه تجمع کردند. در ادامه اعتراض، ٣٠ نفر از کارگران به نمایندگی از بقیه معترضین به دفتر مشعلچیان (یکی از مدیران کارخانه) مراجعه نمودند. این در حالیست که مدیران سرمایه در ایران خودرو می خواهند بدون سر و صدا و بر خلاف عرف مرسوم در کارخانه، پرداخت حق سنوات را به یک ماه کاهش دهند. در این برخورد کارگران با مدیران ایران خودرو به وضوح شاهد دو نگاه متفاوت، برخواسته از دو پایگاه طبقاتی متفاوت هستیم. مدیران ؛ از منظر هستی منافع طبقه ای که نیروی کارگران را در جهت تولید ارزش اضافی به کار می گیرد، و کارگران؛ که حامل هستی اجتماعی طبقه ایست که تولید کننده ارزش اضافی و فروشنده نیروی کار است. مدیران که تولید ارزش اضافی را مهندسی می کنند در توجیه اقدام خود ابتدا بحران و تورم و وضع خراب کارخانه را بهانه می کنند و چون در برابر نقل قول کارگران از نجم الدین که در کارامد از شرایط خوب تولید صحبت کرده بود و بر ملا شدن تناقض گویی خود قرار می گیرند ، در جواب کارگران مدعی می شوند که “همه می دانید که این صحبت ها برای حفظ آبرو بوده است و وضع تولید خراب است.” اما، از آنجا که دیگر پاسخی در برابر میلیاردها سرمایه ی انباشت شده حاصل از سالها استثمار کارگران ندارند، بلافاصله، به قدرت و نیروهای سرکوب دولت سرمایه در قالب «اگر تجمع کنید طرف حساب شما کسان دیگری هستند» متوصل می شوند و در واقع قدرت حاکمیت سرمایه را به رخ کارگران می کشند. در مقابل، کارگران که سلاحی جز تعداد زیادشان ندارند در پاسخ به تهدید مشعلچیان می گویند که ما زخمی شدن و کشتار را بارها در جنگ به چشم دیده ایم و از آن هراسی نداریم. در پایان کارگران می خواهند در شماره بعدی نشریه کارآمد، نظر نجم الدین به طور شفاف در مورد کارگران در شرف بازنشستگی منتشر شود و در غیر این صورت، با نیروی بیشتری دست به تجمع خواهند زد.
با وجودی که در گذشته سالی ٢ ماه و در بعضی موارد سالی٣ ماه به کارگران در شرف بازنشستگی پرداخت می شده است، اکنون مدیریت به کارگران مراجعه کننده، پرداخت سالی یک ماه را اعلام نموده است، بدون اینکه در این رابطه خبررسانی عمومی کند. مدیران ایران خودرو قصد دارند، با زیرکی تمام، کاهش حق سنوات را به مسئله ای فردی تبدیل نمایند. بدیهی است این مسئله، از چاره اندیشی برای مقابله با حرکات جمعی قدرتمند کارگران آسان تر خواهد بود. مدیران با مطرح کردن موضوع حذف بخش قابل توجهی از حق سنوات کارگران ، تنها به افراد مراجعه کننده در این خیال باطل هستند که این تغییر رویه را بدون هیچ هزینه ای در کارخانه جا بیاندازند. هراس مدیران سرمایه در ایران خودرو، مشخصا از این است که کلیه ی کارگران در شرف بازنشستگی، همانند روز سه شنبه و چهار شنبه، دست به تجمع بزنند و امید آن ها نیز دقیقا در آگاهی شان نسبت به وضع اسفناک معیشت کارگران است، که خود از همه سو به آن هجوم برده اند و اکنون به این دل بسته اند که بتوانند با وعده و وعید های کوچکی نظیر تسریع بازنشستگی و پرداخت سریع حق سنوات، از پرداخت سالی دو ماه، به کارگران سر باز زنند.
شرایط معیشتی کارگران بر اثر تورم بالا که ناشی از بحران های سرمایه ی جهانی و سیاست گذاری های سرمایه ی داخلی است، روز به روز بدتر شده است. اگر قیمت سبد کالاهای ضروری خانواده های کارگری را با یکی دو سال قبل قیاس کنیم، با یک حساب سر انگشتی به این نتیجه می رسیم که قدرت خرید کارگران ۴٠% افت داشته است. حال در شرایطی که بحران و تورمی که محصول مستقیم نظام سرمایه داری است، با بی اعتبار شدن پول، و کاهش قدرت خرید کارگران، در واقع مدام از ارزش واقعی نیروی کار میکاهد، شرکت ایران خودرو نیز در صدد است که همان ارزش اکنون به شدت کاسته شده ی نیروی کار را نیز، تا آنجا که می تواند، پرداخت نکند. و اگر خدعه و نیرنگ کارگر نیفتد، به نیروی قهر حکومتی متوصل خواهد شد. و نقطه ی اوج این رشته این جاست که بخشی از همین ارزش اضافه ای که کارگران تا کنون طی سالها کار، و با افول روز افزون وضع معیشتشان تولید کرده اند، صرف ایجاد نیروهای سرکوبی شده است که برای حفاظت از سرمایه ها و دولت سرمایه و مقابله ی مستقیم با کارگران به کار گرفته می شوند. اکنون رشته ی استثمار کامل است و در واقع هزینه ی نیروهای به اصطلاح ضد شورش نیز، که در اینجا مشعلچیان از آنان با اسم رمز “کسان دیگری” یاد می کند، بر دوش خود کارگران است.
اعمال فشار وحشتناک به سطح معیشت زندگی کارگران از یک طرف و استفاده از تمام ابزارهای مبارزه با تشکل یابی کارگران از سوی دیگر، دو سر رشته ای هستند که سرمایه بی محابا از دو طرف می کشد تا استثمار هرچه شدید تری را بر نیروی کار اعمال کند و در لحظه هایی که تنش ناشی از این کشش در مقاومت کارگران، به سرحد انفجار می رسد، یک سر این رشته را کمی، و تنها کمی شل می کند و یا حتی در صدد برنامه ریزی توطئه ی جدیدی بر می خیزد.
از طرف دیگر، کارگران که پس از سالها کار کردن، هیچ چیزی عایدشان نشده است، جز اینکه در بهترین شرایط، به سختی توانسته اند هزینه های امرار معاش خود و خانواده شان را تامین کنند، و در مقابل هر روزه، افزوده شدن سرمایه های موجود در کارخانه را بر اثر دسترنج خود، در قالب خطوط تولید جدید، گسترش تولید، و افزایش سرمایه ی صاحبان سرمایه، به چشم دیده اند، تضاد کار و سرمایه در زندگیشان رخنه کرده و درونی شده است. بنابرین به درستی و به صورت غریزی، با هر دو سوی این رشته به مقابله بر می خیزند، و مستقیما مطالباتی را پیش روی مدیران سرمایه می گذارند، که با این هر دو راهکار به مقابله بر می خیزد. اول، آنکه سرمایه حق ندارد با کارگران به صورت فردی به مذاکره بنشیند، و مطالبه ی نخست، آن است که مواضع خود را در خصوص پرداخت حق سنوات کارگران به صورت عمومی منتشر کنند. این مطالبه مستقیما، حاکی از آن است که کارگران به نیروی جمعی خود متکی شده اند، هراس سرمایه را از نیروی جمعیشان دریافته اند، و خود را به عنوان بخشی از یک طبقه رویاروی سرمایه قرار می دهند. دوم، آنکه با هجوم مستقیم سرمایه به وضع معیشتشان به مقابله بر می خیزند، و خواهان پرداخت حق خود توسط سرمایه می شوند. هرچند که با در نظر گرفتن کاهش ارزش پول، در واقع کارگران خواهان پرداخت اسمی سالی دو ماه هستند که ارزشش اکنون به نصف یا کمتر کاهش یافته است. با توجه به اعمال فشار روز افزون سرمایه به سطح معیشت کارگران، افزایش مبارزات کوچک و بزرگ و پراکنده ی کارگری، امری اجتناب ناپذیر بوده و آنگاه هر گام از این مبارزه گامی به سوی هرچه آگاهانه تر شدن حرکت آنان خواهد بود.
از نشانه های این حرکت به سوی آگاهی، چهارچوب بروز فعالیت جمعی کارگران در این اعتراض است. در این گردهمایی کارگران ایران خودرو دیدیم که آنان برای طرح مطالبات خود به شکل شورایی تصمیم گرفتند، چگونه و به چه نحوی نامه ی خود را تنظیم کنند، برخلاف دستور مدیران و حراست که تاکید داشتند تنها دو نفر پیگیر مطالباتشان باشند با شور و مشورت به این نتیجه رسیدند که حدود ٣٠ نفر به عنوان نماینده به دفتر مشعلچیان بروند، و بعد از خارج شدن از دفتر وی، باز به طور شورایی تصمیم می گیرند حرکت بعدیشان چگونه باشد و چگونه خبر رسانی کنند. اگر نظام سلسله مراتب سلطه را که سرمایه در پروسه ی تولید اجتماعی به کارگران تحمیل نموده و به عنوان بزرگترین ابزار علیه اتحاد آنان مورد استفاده قرار می دهد، در نظر بگیریم، در می یابیم که این حرکت خود انگیخته ی کارگران از این چهارچوب فراروی کرده و نطفه های ساختار شورایی را در پیش گرفته است.
مبارزات کارگران در راستای تحقق مطالباتشان تنها در صورتی می تواند بر خلاف نظم حاکم بر چهارچوب نظام سرمایه داری حرکت کند که از قواعد بازی آن (که پذیرش مناسبات سلطه، اعم از سلطه ی سرمایه بر کارگر، سلطه ی ابزار بر کارگر، و سلطه ی سلسله مراتبی کارگران بر کارگران است) فراروی کند و از همین روست که مدیران کارخانه، چنین حرکتهایی را نمی پذیرند، و تلاش می کنند حتی اعتراضات و تجمعات اجتناب ناپذیر کارگری را نیز به قیود قوانین خود درآورند. تشکل یابی کارگران باید در ساختاری صورت پذیرد، که گنجایش این ماهیت طبیعی و بی واسطه ی مبارزات کارگران را که در بالا به عنوان نمونه ای به آن پرداخته شد، داشته باشد.
با توجه به این مسائل ، کارگران در ایران خودرو، نورد لوله ی صفا و دیگر مکان های کارگری، راهی جز متشکل شدن در شوراهای ضد سرمایه داری ندارند، و این چیزی نیست که کسی بخواهد به کارگران بقبولاند، بلکه این امری زائیده ی مناسبات سرمایه و کار مزدی است که کارگران را به صورت خودانگیخته به رویارویی با سرمایه می کشاند و نطفه های آن در این حرکت جمعی کارگران ایران خودرو به خوبی قابل رویت است.
در حالیکه این نوشته در حال اتمام بود، خبر جدیدی از جانب کارگران ایران خودرو منتشر شد، با این مضمون که علاوه بر تجمعات کوچکتری که در طول دو هفته ی اخیر در راستای پیگیری این مطالبات، صورت گرفته بود، پس از انتشار نشریه ی کارآمد در روز شنبه ٢١ اردیبهشت، که بر خلاف درخواست کارگران، هیچ اشاره ای به موضوع پرداخت حق سنوات نشده بود، کارگران در شرف بازنشستگی، مجددا در روز یکشنبه، ٢٩ اردیبهشت، در یک جمع ٢٠٠-٣٠٠ نفری در مقابل دفتر نجم الدین تجمع کردند. مطابق این گزارش، در این تجمع بین کارگران، اختلاف نظری میان ماندن در مقابل دفتر نجم الدین، و یا فرستادن چند نماینده به دفتر مشعلچیان، پیش آمد که نهایتا با رفتن ١٠ نفر نماینده به دفتر مشعلچیان به پایان رسید. این حرکت و تصمیم گیریهای متعاقب آن، ضرورت فعالیت مستمر و آگاهانه ی یک تشکل را بیش از پیش آشکار می سازد. در عین حال طبق پاسخهای مشعلچیان، هر چند که به صورت شفاهی با پرداخت ۴٠ تا ۴۵ روز حق سنوات سالیانه موافقت گردیده است، اما مدیران به هیچ وجه حاضر به اعلام مکتوب آن نشده اند.
با توجه به قول و قرارهای نجم الدین، پس از حادثه ی خونین ایران خودرو، که هیچگاه متحقق نشد، کارگران اعتمادی به این پاسخهای شفاهی که عموما فریب هایی برای متفرق کردن و خاموش کردن اعتراضات کارگری هستند ندارند و همچنانکه در گزارش کارگران ایران خودرو قید شده است، ” آتش اعتراض هنوز روشن است”.
برای مبارزه با مناسباتی که هر کجا روش تحمیق و فریب کارگر نشد، به نیروی سرکوب متوسل می شود، ضرورت آگاهی از مناسبات سرمایه و ایجاد تشکلهای منسجم و آگاه و رسته از قوانین و چهارچوبهای سرمایه داری و برقراری اتحاد و همبستگی با دیگر حلقه های جنبش کارگری است که می تواند، مدیران و نظام سرمایه داری را وادار به تحقق مطالبات کارگری کند. تشکلهای شورایی ضد سرمایه داری بر خلاف آنچه که تصور می شود، به هیچ وجه امری دور از دسترس کارگران نیست بلکه نطفه های آن در تمام مبارزات خود انگیخته ی کارگران مشهود است. ما نیز با این نگاه، به این حرکت اعتراضی پرداختیم که معتقدیم تمام مبارزات روزمره ی کارگری در مقیاس خود، عرصه ی مبارزه ی کار و سرمایه اند و تنها لازم است نسبت به ماهیت آنها آگاهی کسب شود، تا از مرحله ی رویدادگی و واکنش به فشارها، به حرکتی آگاهانه و متشکل و مستمر ارتقا یابند.
چند کارگر
پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹٢