دو کارگر زن در میان شعله های آتش سرمایه در جمهوری اسلامی سرمایه داری جان باختند. شعله آتش از ژرفنای درندگی بدون هیچ مهار سودجوئی و سوداندوزی سرمایه داران مردارخوار خون آشام زبانه کشید. کارگاهی در طبقه پنجم یک ساختمان در شهر خیابان جمهوری شهر تهران، فاقد هر نوع امکانات اولیه ایمنی، با سیستم برقی ویران، بدون هیچ کنترل از سوی هیچ نهاد، بدون هیچ راه مناسب فرار از حوادث مرگبار و در یک کلام کوره ای برای ذوب کردن نیروی کار کارگران زن در سیلاب پرتعفن سود سرمایه، در یک چشم به همزدن طعمه حریق گردید. در درون کارگاه یا بیغوله سودسازی مذکور انواع پوشاک تولید می شود و دهها زن نفرین شده کارگر با نازل ترین بهای نیروی کار، از بام تا شام، برای سرمایه دار صاحب کارگاه سود و باز هم سود تولید می کنند. شرائط فرساینده، کشنده و از همه لحاظ آبستن حوادث داخل کارگاه و محیط عمیقاً جهنمی مرگ آفرینی که کارگران در آن استثمار می شوند بارها و به کرات از سوی زنان کارگر مورد استثمار، به نهادهای مختلف اختاپوسی دولت درنده اسلامی بورژوازی گزارش می گردد اما رژیم و تمامی نهادهای قتل عام سالارش همه این گزارشات را به هیچ می گیرند، شاید و به احتمال زیاد این نوع سخن گفتن ها را به این خاطر که ممکن است به کاهش ریالی از سود سرمایه داران منتهی شود، « قیام علیه امنیت ملی» تلقی کرده و مستوجب مجازات دانسته اند. از منظر وحوش اسلامی بورژوازی خاکستر شدن کارگران در آتش سوداندوزی سرمایه «مُرَ عدالت» اسلامی است و قرار نیست مورد هیچ ایراد و اعتراضی باشد. کارگاه پوشاک آتش می گیرد. کارگران برای فرار به دست و پا می افتند. دو زن کارگر از میان شعله ها سرکش آتش خود را به پنجره می رسانند. در تلاش برای گریز از مرگ حتمی، خود را به پنجره می آویزند اما طاقت آن ها پس از دقایقی تمام می شود و از ارتفاع چندین متری به کف خیابان سقوط می کنند و در دم جان می بازند. کارگران می میرند، همزنجیران آنها می سوزند و هر کدام جراحت هائی بر می دارند. کودکان کارگران مقتول و مصدوم و شاید پدران و مادران آنها بدون نان آور می گردند. همه این جنایت ها، توحش ها، بشرستیزی ها و کارگرکشی ها روی می دهد، فقط به این خاطر که هیچ سرمایه داری ملزم به هزینه هیچ ریالی برای حفظ جان بردگان مزدی سرمایه نشود. فقط به این خاطر که رود مستمراً در طغیان سود سرمایه داران هر چه پرخروش تر گردد. سرمایه، طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری چنین می کنند و قرار نیست جز این کنند. سؤال اساسی همیشه این است که کارگران و طبقه کارگر و جنبش کارگری چه خواهند کرد؟
فعالین جنبش لغو کار مزدی
ژانویه ۲۰۱۴