گزارشی از عسلویه و آنچه بر کارگران در اینجا می گذرد

 

آخرین به روز رسانی در ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳

در تجربيات زندگي خود و آنچه كه راجع به وقايع اردوگاههاي كار اجباري خوانده و شنيده ام تنها ميتوانم بگويم اردوگاههاي كارگري منطقه وي‍‍ژه پارس جنوبي چيزي بيشتر از آشويتس و اردوگاههاي كار اجباري هيتلر نداشته باشد قطعا كمتر از آن هم نيست. كساني كه از كلنگ آغازين منطقه گازي پارس جنوبي در احداث و بهره برداري از اين پالايشگاهها و پتروشيمي ها بنحوي از انحاء نقش داشته اند؛ از عسلويه تا نخل تقي و بندر كنگان بخوبي واقفند كه اين گزارش تا چه حد سنديت دارد. فقط كارگراني كه سوله هاي خوابگاهي كمپ كرمانشاهان را حداقل يكروز تجربه كرده باشند؛ ژرفناي تلخ اين گزارش برايشان ملموس است. براستي چرا هيچكس تاكنون آنطور كه بايد حامي حقوق بردگان غير رسمي اين منطقه به اصطلاح “ويژه”  نبوده و نيست؟ مثلا چرا نشت گاز در فازهاي ۶-۷-۸ كه منجر به مرگ دسته جمعي ۳۳ نفر از كارگران شد و يا خودكشي جمعي سه كارگر سال گذشته در فاز ۱۹ (شركت بلند طبقه) و موارد بيشماري ازين دست، اينگونه غير انساني و بيشرمانه در سكوت خبري مانده است؟!

گزارش زير از منظر وضعيت وخيم  بهداشتي و شرايط فلاكت بار كار و محیط کاری، در پروژه در دست ساخت فازهاي ۲۴-۲۳-۲۲ پالايشگاه گاز كنگان ارائه ميگردد. اردوگاهي كارگري شامل چندين هزار انسان كه در اينجا با وحشيانه ترين شيوه هاي استثمار به كار گرفته شده اند. اميد است اين گزارش تلنگري باشد هرچند ناچيز بر پيله اين خفقان خبري.

وضعيت بهداشتی

         ۱.رسيدگي پزشكي: بدون اغراق ميتوان گفت در سراسر اين پروژه (بغير از يك پزشك عمومي مستقر در كمپ خوابگاهي) در واحدهاي بهداري همه شركت ها از پتروسينا آريا بعنوان كارفرما گرفته تا شركت هاي تابع همچون محمديان، چاد-پتونيا، پايندان، تنانير، درياساحل و پيمانكاري هاي خرد وابسته به آنها پزشك تمام وقت (وحتي پاره وقت) استخدام نشده است. البته همه اين شركتها نام يك پزشك عمومي را بعنوان پزشك قر اردادي آنهم فقط روي كاغذ؛ جهت حفظ ظاهر در چنته دارند. پزشكي كه هفته اي يك ساعت نيز در محل كار خود حضور ندارد.

در مورد دارو و نحوه توزيع آن نيز بايد گفت بغير از وسايل ابتدايي پانسمان و چند بسته مسكن، داروي ديگري حتي در بهداري ظاهرا مجهز كمپ خوابگاهي موجود نمي باشد و معمولا بيماران ميبايست نسخه هايي را كه پزشك كمپ براي آنها تجويز ميكند از داروخانه هاي بندر سيراف و كنگان دريافت كنند.

رسيدگي و نحوه برطرف كردن سوانح و حوادث در اين پروژه بسيار سهل انگارانه ميباشد بطوريكه اكثر حوادثي كه رخ ميدهد بدليل كمبود تعداد آمبولانسها (كارفرما تعداد ۲ دستگاه آمبولانس در اختيار دارد كه بدليل آمار بالاي سوانح معمولا كفاف امداد رساني به موقع را نمي دهند.) مصدوم با وسايل نقليه استيجاري شركت ها كه فاقد هرگونه تجهيزات پزشكي است نه به بهداري كارفرما بلكه مستقيما به بيمارستان شهرستان كنگان منتقل ميشود و از آنجاييكه تا كنگان حدود ۵۰ كيلومتر مسافت وجود دارد، معمولا يا حال مصدوم بسيار وخيم ميشود و يا فردي كه دچار سانحه شده جان ميبازد.

 ۲.سهل انگاري و كم كاري در واحد HSE پتروسينا آريا و شركت هاي تابعه:  در هر پروژه و محدوده كاري پيشگيري از خطر و ايمن سازي محيط و همچنين بهداشت و نظافت محيط كاري بر عهده اين واحد است. بدون غلو تقريبا تمامي كانالهايي كه در محدوده سايت حفاري شده فاقد نوار خطر، تابلو و گارد فلزي محافظ ميباشد. سقوط هاي پي در پي كارگران و بويژه كارگراني كه در شيفت شب مشغول بكار هستند و همچنين نگهبانان حراست در اين كانالها و گودالها در پروژه۲۴-۲۳-۲۲ اتفاقي شايع است. سقوط هايي كه گاه به جراحات شديد و مرگ كارگران نيز منجر شده است. واحدهاي HSE شركت هاي تابعه همچون محمديان و آبادراهان كه بيشترين سهم را در حفاري كانالها دارند؛ نه خود الزامي به ايمن سازي ميبينند و نه از طرف كارفرما نظارتي بر كار آنها صورت ميگيرد. براي مثال مهندس يعقوبي سرپرست HSE يكي از شركت ها با طعنه و تمسخر اظهار ميدارد ” يكسال است كه در واحد ما نوار خطر نخريده ايم!!!!” (تصوير بسياري از كانالهايي كه ايمن سازي نشده اند ارسال خواهد شد.)

مسأله بعدي وجود گودالهاي مملو از فاضلاب در يونيت هاي اين پالايشگاه است كه ميبايست توسط پرسنل HSE تخليه و امحاء شود كه البته اين مورد نيز همچون بيشمار موارد ديگر انگار كه از شرح وظايف اين واحد خارج است. اين گودالها كه متاسفانه تعداد زيادي هم از آنها در اين محدوده موجود است به محلي براي تجمع انواع حشرات موذي از پشه مالاريا و مگس گرفته تا انواع حشرات و جانوران خزنده تبديل شده است. (عكس اين گودالها قبلا ارسال شده است.)

            ۳ . کمپ هاي خوابگاهي كارگران: هرچند داستان فاجعه بار اين اقامتگاههاي كارگري بسادگي قابل وصف نيست اما شرح خلاصه اي از آن چنين است: بدليل كيفيت بد آب مصرفي كه از لوله هاي دستگاه آب شيرين كن خارج ميشود و نيز بدليل موجود بودن بيش از اندازه كلر و ديگر تركيبات شيميايي در اين آب؛ استفاده مداوم و روزانه از آن سبب ايجاد عارضه هاي پوستي و ريزش موي سر ميشود. (قارچ هاي پوستي زير بغل، پا و… و ريزش موي سر در اين خوابگاهها بسيار شايع است.)

در اين خوابگاهها در هر اتاق سه در چهار، بطور ميانگين ۸-۷ كارگر ساكن هستند. در مورد كارگران بلوچ بعلت فشار بیشتر بر آنان و نیاز شدید به کار و مطيع بودن بيشتر و كم سوادي، اين رقم به هر اتاق ۱۲-۱۰ نفر نيز افزايش پيدا ميكند.

هر سوله خوابگاهي تنها يك ماشين لباسشويي دوقلوي كوچك دارد كه در آشپزخانه گذاشته شده و معمولا پس از اتمام تايم كاري هر سوله ميزبان صف هاي طولاني كارگران جهت استفاده از همين يك ماشين ميباشد. البته از آنجائيكه استفاده از ماشين لباسشويي (به بهانه ايجاد سروصدا) بعد از ساعت ده شب از طرف مديريت كمپ قدغن شده، بسياري از كارگران مجبور به پوشيدن همان لباسهاي مملو از آلودگي روز قبل هستند. (تصوير دستورالعمل مديريت كمپ براي استفاده از لباسشويي و سالن تلويزيون ارسال خواهد شد.)

اتاقها در اين سوله ها فاقد امكانات اوليه اي همچون يخچال هستند و در هر سوله فقط يك عدد يخچال عمومي در آشپزخانه قرارداده شده است. گذشته از همه اين موارد كيفيت بسيار بد وعده هاي غذايي كه به كارگران داده ميشود برهمه مشكلات فوق ميفزايد؛ كشف روده و شكمبه گاو در غذا ، وجود بقاياي حشرات در خورشت ها و همچنين وجود فضله موش و نخ گوني در برنج از موارد بسيار شايع در وعده هاي غذايي اين اقامتگاههاي كارگري ميباشد.

در اين سوله ها هر كارگر براي ورود به كمپ يك تشك به همراه يك بالش و پتو از انبار كمپ دريافت ميكند و پس از اتمام كار و تسويه حساب؛  كارگران اين وسايل را به انبار تحويل ميدهند. اين پتو و تشك ها بصورت فله اي در انبار كمپ دپو ميشوند و سالانه فقط يكبار مورد شستشو قرار ميگيرند. بهمين علت متاسفانه ساس و شپش به شكلي بسيار گسترده در اين سوله ها شيوع پيدا كرده است.

لازم بذكر است كمپ هاي مهندسي و كارگري از يكديگر تفكيك شده و سوله هاي مهندسي تقريبا مجهز به تمامي امكانات رفاهي از قبيل سالن هاي ورزشي و بدنسازي، زمين چمن طبيعي و مصنوعي، آبشار مصنوعي، پارك تفريحي، رستوران  و ديگر امكانات رفاهي هستند كه اين سوله ها با نصب فنس از سوله هاي كارگري جدا شده و توسط حراست كارفرما بصورت شبانه روزي (به همراه چند افسر گشت حراست) تحت حفاظت ميباشد. (تصاوير مربوط به كمپ مهندسي بزودي ارسال خواهد شد.)

شرايط كار

معمولا پيمانكاران شيوه جذب نيروي كار مورد نيازشان بدين صورت است كه از بين افرادي كه پشت درب ورودي سايت هر روز صبح تجمع كرده اند؛ با وعده پرداخت بموقع دستمزدها ( با نوسان مبلغ بيشتر يا كمتر از يك ميليون در ماه) و همچنين گفتن اينكه هر كارگر در ماه پس از ۲۲ روز كار مداوم (حتي با احتساب روزهاي تعطيل و جمعه) حق دارد ۸ روز مرخصي بگيرد و وعده هاي ديگر، كارگران را جذب ميكنند. اما پس از چند ماه پيمانكار با گفتن اينكه هروقت شركت كارفرما به حسابم واريز كرد حقوقتان را ميدهم بصورت ميانگين هر ۶-۴ ماه يكبار حقوق كارگران را پرداخت ميكند. (آنهم بصورت علي الحساب و نه يكجا.)

لازم بذكر است قراردادي رسمي في مابين اين كارگران و پيمانكار مربوطه موجود نمي باشد و كارگران در صورت اخراج هيچگونه مدركي دال بر مدت زماني كه در اختيارآن  پيمانكاري بوده ندارند.

در مورد نحوه استفاده از مرخصي نيز براساس روالي كه در جريان است معمولا پيمانكاران با گفتن اينكه كارمان پيشرفتي نداشته و يا فعلا كمبود نيرو داريم و بهانه هاي ديگر؛ و همچنين با تهديد به اخراج، كارگران را در اغلب موارد بيش از دو يا سه ماه نيز مجبور به ماندن در سركار خود ميكنند.

پيش از تعطيلات نوروز كارگران شركت مارون پرتو دقيقا بخاطر دلايلي كه در بالا به آنها اشاره شد در جلوي درب ورودي شركت كارفرما (پتروسينا آريا) حدود ۲ ساعت اعتصابي آرام داشتند. در مقابل کارفرما دو كارگري كه بعنوان دعوت كننده ساير كارگران به اعتصاب شناسايي شدند توسط گشت ويژه حراست كارفرما بازداشت و پس از ۲۴ ساعت حبس در بازداشتگاه حراست پتروسينا با اخذ گيت پاس از آنها، براي هميشه از كار در منطقه ويژه محروم شدند. بقيه كارگران نيز با دريافت ۵۰۰ هزار تومان بصورت علي الحساب به محل كار خود بازگشتند.

– پس از گران شدن بنزين و الزام شركت هاي كارفرما جهت بالابردن دستمزدها توسط پيمانكاران، بسياري از شركت هاي پيمانكاري تعداد كارگران خود را به نصف يا كمتر كاهش داده اند. مثلا شركت تنانير كه سابق بر اين جهت كابل كشي (كه ميبايست حتما توسط ابزار مخصوص انجام شود و نه انسان) از پنج كارگر در يك كانال استفاده ميكرد در حال حاضر با توجه به افزايش ۳۰-۲۰ درصدي دستمزد كارگران؛ از بين كارگران بجا مانده و اخراج نشده در هر كانال تنها از يك كارگر استفاده ميكند.

لازم بذكر است متأسفانه كارگران بلوچ بعلت فقر شديد مالي و محروميت، بالاجبار در ازاي روزی بین ۳۵-۵۰ هزار تومان دستمزد، كارهاي طاقت فرساي اينچنيني را بعهده ميگيرند.

فریدون رضائی

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.