اعتراض کارگران ایران خودرو که با اعتصاب غدای کارگران پارس خودرو کلید خورد و به ایران کاوه، بخش هایی از سایپا و زامیاد گره خورد، کافرمایان تولید سود و انباشت را وادار کرد بخشی از دستمزد کارگران را در قالب پاداش، افزایش آکورد و غیره پرداخت کند. همبستگی و اتحاد کارگران در ایران خودرو تا آنجا پیش رفت که تنها توانستند بخشی از دستمزدهاشان را بگیرند.
اما چرا مطالبه اساسی کارگران یعنی افزایش پایه حقوق ها به بار ننشست. اینکه تمامی مسئولین رده بالای حاکمیت سرمایه با افزایش دستمزد پایه مخالف بودند و وزیر کار رسما از سرمایه داران دفاع کرد جای تعجب ندارد؛ دفاع از تولید ارزش اضافی و استثمار کارگران و حفظ نظام کارمزدی از اوجب واجبات کارگزاران سرمایه است. اگر به بودجه دولت نگاه کنیم خواهیم دید بخش بزرگی از تولید ارزش اضافه حاصل از کار اضافی کارگران صرف نیروهای امنیتی، سرکوب، تبلیغات، حوزه علمیه، بسیج و غیره می شود. وزیر کار نیز در جهت قانون مند کردن فروش نیروی کار و جلوگیری از مبارزات کارگری عمل می کند، از حاکمیت انتظاری بیش از این نیست. اما به ضعف ها و کم و کاستی های مبارزات کارگری برگردیم، بارها از ایستادگی کارگران و لزوم گره خوردن مبارزات کارگری خورو سازان گفته شد؛ اما چرا کارگران ایران خورو نتوانستند به افزایش دستمزد پایه دست پیدا کنند؟ فارغ از مخالفت حاکمان سرمایه، کارگران ایران خودرو فاقد سازمان دهی شورایی در بخش های مختلف کارخانه بودند، خواستی که بارها آن را مطرح کرده بودند و از شورایی صحبت کرده بودند که فرق ماهوی با شوراهای اسلامی دست ساز حکومتی داشت، شوراهایی سرمایه ستیز، شورایی که اکثریت کارگران بتوانند در آن دخالت گر باشند، شورایی که بتواند آگاهانه تصمیم گیری کند، شورایی که بتواند جنبش کارگری را از پیله خود پویی به در آورد. این ضعف تنها به کارگران خودرو ساز محدود نمی شود بلکه کل جنبش کارگری را در بر می گیرد. به عنوان مثال این ضعف در مبارزات ستودنی کارگران لوله و نورد صفا هم دیده می شود. زمانی که کارفرمایان سرمایه برای عقب نشینی کارگران از اعتصاب شکنان استفاده می کنند و دو کارگر مهندس برق چرخ تولید را از حرکت باز می دارند، نبود شوراهایی ضد سرمایه که در این مواقع بتواند آگاهانه دست به کار شوند احساس می شود؛ اگر این ضعف ها برطرف می شدند، خواست افزایش دستمزد پایه که خواست اکثریت کارگران مزدی است می توانست پا بگیرد. اما از آنجا که پایه مادی افزایش دستمزد، سراسری است و بسیاری از کارگران هم اکنون خواستار آن می باشند می شود با درس گیری از کمبودهای گذشته، بهره گیری از مبارزات جهانی طبقه کارگر و هم جوشی کارگران پیشرو و بدنه کارگری این نقصان ها را برطرف کرد. اصولا جنبش کارگری در سیر مبارزاتش به آگاهی بیشتر نیاز دارد، یک جنبش کارگری متکی به نیروی خود نمی تواند خود را از آگاهی منفک کند بلکه برای مبارزه با گرایش های ضد کارگری دولتی و انواع رفورمیست ها که مبارزات کارگران را در نظام سرمایه داری میخکوب می کنند و برای پیگیری مبارزات علیه سرمایه به آگاهی و تشکل یابی سرمایه ستیز نیاز است و نمی توان از آن غافل بود. واقعیت آن است که ویژگی جنبش کارگری خود پویی و تدافعی بودن آن است و عدم پیوستگی بین حلقه های کارگری از دیگر ضعف های آن است. هم اکنون ده ها کارخانه کوچک و بزرگ در حال اعتراض و اعتصاب و تجمع می باشند. معدن کاران، کارگران تبریزی، اهوازی، قزوینی، معلمان، بازنشستگان، پرستاران به اشکال مختلف دست به اعتراض زده اند. اما بین این حلقه های جنبش اعتراضی هیچ همبستگی وجود ندارد. در حالی که اکثریت کارگران مزدی به واقع حقوقی در حد شبه رایگان دریافت می کنند و بسیاری از آن ها مجبورند کودکان خود را برای تامین معیشت از درس خواندن باز دارند و روانه بازار کار کنند و خوانواده هایی با چند نفر شاغل باز هم از پس هزینه زندگی بر نمی آیند. ما کارگران در این شرایط اسفناک قرار گرفته ایم و از داشتن یک زندگی انسانی و شرافتمند و حق آزادی محروم شده ایم؛ آزادی ما قبل از ورد به کار، کارگاه و کارخانه قبض روح می شود. نمی توان سرمایه داران را به طور خود به خود و یا با توسل به قوانین ضد کارگری و در خواست از مجلس و دیگر ارگان های سرمایه به عقب راند بلکه همبستگی و پیوند حلقه های جنبش کارگری حول خواست ها و مطالبات روز کارگری و تشکل به سر انجام می رسد. ما قدرت عظیمی هستیم که در حال حاضر پراکنده و غیر متشکل می باشیم، اما تشکل یابی شورایی و سرمایه ستیز نیز در بستر مبارزات کارگری محقق می شود، با اساسنامه نوشتن و جمع شدن چند فعال کارگری کار به سرانجام نمی رسد. برای مقابله با هجوم سرمایه یک نیروی مادی لازم است، این نیرو هم اکنون در صحنه است و بسیاری از کارگران از شمال گرفته تا جنوب و از غرب تا شرق، با تمام ضعف ها، دست به کار پیکار اجتماعی علیه سرمایه می زنند. خواست افزایش دستمزد سر زبان هاست، تا با همبستگی حول این خواست به میدان نیاییم سرمایه از پراکندگی ما بهره مند می شود و ما را به عقب نشینی وادار می کند، اما اگر حلقه های جنبش کارگری به هم پیوند بخورند بدون شک می توانیم سرمایه را به تمکین وادار کنیم. در بستر همین مبارزات، جنبش سراسری شورایی علیه سرمایه کلید می خورد. برای شروع کار بایستی حول خواست و مطالبه کارگران مزدی اعم از کارگران یدی و فکری بازنشسته و شاغل و در جهت تماس گرفتن بخش های مختلف کارگری برای همبستگی کارگران دست به کار شد. باید گفت پیشروان کارگری در بخش های مختلف وظیف مهمی بر دوش دارند. اینان به اشکال مختلفی که خود به آن واقف هستند ابتدا در محل کار خود در رابطه با افزایش دستمزد و همبستگی صحبت کنند و سپس با دیگر کارکران تماس بگیرند. می خواهم بگویم صرف اطلاعیه برای افزایش دستمزد هرچند لازم است اما کافی نیست. ما کارگران حتی از اعتصاب و اعتراضی که با آن دست و پنجه نرم می کنیم با خانواده صحبت نمی کنیم. مبارزه علیه سرمایه جمعی و طبقاتی به پیش ببریم
احمد شریفی
۳۰/۱۱/۹۳