روز سه شنبه دوازدهم اسفند کارگران ایران خودرو (قسمت شاتل آغازگراعتصاب بودند) در اعتراض به پرداخت ۲۰۰ هزار تومان پاداش عبور تولید از مرز ششصد هزارخودرو دست از کار کشیدند. این در حالی است که این رقم از مبلغی که هر ساله بدین منظور پرداخت می شد کمتر است. همچنین مدیر عامل این شرکت در اعتصاب غذای زنجیره ای کارگران خودروساز که در ماه گذشته به وقوع پیوست، برای جلوگیری از گسترش دامنه اعتراضات قول پرداحت ۵۰۰ هزار تومان پاداش را داده بود. با شروع اعتراض کارگران و بازداشتن چرخه تولید ارزش اضافی در قسمت شاتل، مدیرانی که تولید ارزش اضافی را مهندسی می کنند به میان کارگران آمدند و برای جلوگیری از گسترش این اعتراض که به واقع می توان گفت هر آن ممکن بود کل کارخانه را در بر بگیرد، و به دیگرحلقه ها ی جنبش کارگری وازجمله کارگران مزدی آموزش وپرورش که خود درگیر تجمع اعتراضی برای افزایش پایه حقوق بودند سرایت کند،از در مجیز گویی وارد شدند. یکی از مدیران گفت که دویست هزار تومان پاداش کوچکی است تصمیم داریم پاداشی درخور به کارگران بدهیم، مدیران که هوا را پس دیده بودند با قول پاداشی شایسته توانستند آبی بر خشم کارگران بریزند و از گسترش اعتصاب جلوگیری کنند،البته اگر این اعتصاب در ایران خودرو بطورموقت با ترفند مدیران سرمایه متوقف شد،ازجای دیگری از پهن دشت جنبش کارگری سر باز می کند، این اعتصاب ها واعتراضات به اشکال مختلف ریشه درشرایط معیشتی کارگران دارد، که مورد هجوم سرمایه قرارگرفته است. این وضیعت مملواز فقر و نداری است که کارگران را وادار به مبارزه می کند، هرچند خودپوی و بی افق، تعطل بردارنیست. بودند کارگران خودروسازی که بعد از فروکش شدن اعتراضات از موضوع اعتصاب دو ساعته کارگران با خبر شدند. شاید به جا باشد همین جا به این نکته اشاره کنیم، در چنین مواقعی از هر وسیله ای برای رساندن خبر اعتصاب، اعتراض ، تجمع و … در اسرع وقت به گوش کارگران دیگر قسمت های کارخانه بهره ببریم. و این مهم را کارگران پیشرو می توانند با بدنه کارگری در میان بگذارند. کارگران پیشرو در ایران خودرو نبایستی واکاوی نقاط قوت و ضعف این اعتصاب را نادیده بگیرند. هر چند در نوشته ای به خوبی به بعضی از نقاط قوت و ضعف مبارزات کارگری و ضرورت ایجاد شورای کارگری اشاره شده اما کافی نیست. با توجه به گسترده بودن محیط کار خودروسازی ها می باید در ده ها نوشته به تجزیه و تحلیل اعتصاب می پرداختند. با تمام قوتی که اعتصاب دو ساعته در ایران خودرو داشت به حمایت از جنبش سراسری کارگران مزدی (معلمان و دیگر کارگران) توجه نکرد. این واقعیت را نادیده گرفتند که افزایش پایه دستمزد یک خواست سراسری است و سرمایه داران به سادگی تمکین نمی کنند. با همبستگی با دیگر حلقه های جنبش کارگری است که می توانیم سرمایه را به عقب نشینی وادار کنیم. صاحبان و مدیران سرمایه درنبود یک شورای سرمایه ستیزو دخالت گر توانستند کارگران را به سر کار بازگردانند.
این اتفاقات در حالی رخ داد که کارگران بسیاری از خیل عظیم فروشندگان نیروی کار در شهرهای مختلف، به روش های متعددی اعتراض هایی را به منظور افزایش دستمزد به راه انداخته بودند. معلمان که جمعیت بزرگی از فروشندگان نیروی کار را تشکیل می دهند در همان روز در سراسر ایران تجمعات اعتراضی خودشان را برای افزایش دستمزد سازمان داده بودند. گفته می شود که این بخش از کارگران مزدی (فکری) در شهرستان های مشهد و خوزستان و کردستان برای گرفتن مطالباتشان سر پرشوری داشته اند. مدیران آموزش و پرورش مشهد برای متفرق کردن کارگران و دور کردن آنها از دید عابرین، عوامل خود را به میان کارگران فرستاده بودند تا با حیله و نیرنگ آنها را متفرق کنند یا به درون ساختمان آموزش و پرورش بکشانند تا از تماس با عابرینی که کنجکاو بودند بدانند اعتراضشان برای چیست، دور کنند، معترضین در مقابل ترفندهای این افراد ایستادگی می کنند و به صحبت و پاسخگویی با عابرین که آنها هم عمدتا از فروشندگان نیروی کار بودند ادامه می دهند. در کردستان هم معترضین تجمع های سرمایه ستیزخودرا برگذار کردند و بعضی معلمان برای حاضرین سخن رانی کردند.
اینکه ما به عنوان بخشی از خیل عظیم کارگران مزدی از هم طبقه ای هایمان در ایران خودرو انتظار داشته باشیم که از دیگر بخش های جنبش کارگری که برای احقاق مطالباتی که خواست همه کارگران است دست به اعتراض زده اند، حمایت کنند، انتظار زیادی نیست.
معلم ها و پرستاران و دیگر کارگرانی که از راه فروش نیروی فکری خود زندگی می کنند، مانند دیگر کارگران، سرمایه چیزی جز نیروی کارشان ندارند و به واقع عمر و زندگیشان از راه فروش تنها کالایشان که نیروی کارشان است می گذرد. فارغ از تمام آنچه در این رابطه بر سر کارگر فرو میریزد که هم از کار و هم محصول کارش بیگانه می شود و کمترین دخالتش در امر تولید از او سلب می شود، همین مقدار پولی که به عنوان مزد به او پرداخت می شود، کفاف امرار معاش خود و خانواده اش را هم نمی دهد. صاحب سرمایه این کالا را با قیمتی هر چه کمتر می خرد تا آنطور که اراده می کند، آن را به کار گیرد و از این طریق سرمایه اش را افزایش دهد. شرایط بی حقوقی که کارگران ایران خودرو و معلمان و کارگران پتروشیمی (که همان روز اعتصاب کرده بودند) و دیگر کارگران مزدی اعم از فکری و یدی با آن دست به گریبانند. به این خاطر است که ما همگی زندگیمان وابسته به فروش همین نیروی کار است. صاحبان سرمایه با بالابردن بارآوری نیروی کار که از طریق استفاده از تجهیزات اتوماتیک ( به روز )ساخته می شوند اخراج بخشی از کارگران و البته به جیب زدن سودهای کلان تر را فراهم می کنند. خیل عظیم کارگران بیکار بر خاسته از سرشت نظام کارمزدی است . درزمان بحران سرمایه که این هم از ذات و بنیان سرما یه نشات می گیرد بی حقوقی، فقر و بیکاری هم شدت می یابد وبرخیل عظیم کارگران بیکار که بخشی از جنبش کارگری می باشند افزوده میشود. جالب است که همین ابزار تولید جدید را نیز ما کارگران خلق می کنیم. ارتش کارگران بیکار و اخراج موضوع گریز ناپذیر نظام کارمزدی است. این ارتش اهرمی است در دست صاحبان سرمایه برای کاهش دست مزدها تا از همان مبلغ ناچیز دستمزد که اگر پرداخت کنند! کفاف یک زندگی بخور و نمیر راهم نمی دهد، بکاهند. در حالی که ما کارگران خالق تمامی سرمایه ها هستیم و سزاوار یک زندگی مرفه و آزاد می باشیم
دولت و حاکمیت سرمایه برای حفظ سلطه مناسبات مزدی و حمایت از صاحبان سرمایه با تمام امکانات مالی و نظامی رو در روی کارگران ایستاده اند. تمامی نهادهای ضد کارگری در راستای تحمیل بی حقوقی و فقر به کارگران از هیچ کاری فروگذار نمی کنند. تنها نیروی ما کارگران برای مقابله با سرمایه، تعداد عظیم مان است که در شرکت هایی چون ایران خودرو، آموزش و پرورش، پتروشیمی، معادن، بخش ساختمان و … نیروی کارمان را به فروش می رسانیم. حمایت هر بخش از کارگران از کارگران دیگر حوزه های تولید ارزش اضافی، دفاع از مطالبات خودشان است. اگر می گوییم کارگران خودروساز می بایست از اعتراضات سراسری معلمان حمایت می کردند، به واقع حمایت از همان خواستی بود که خودشان برای آن مبارزه می کردند. افزایش پایه دستمزد خواست کلیه کارگران مزدی است و چیزی نیست که بتوان از آن گذشت.
فروشندگان نیروی کار به همراه اعضای خانواده هایشان بیش از ۵۰ میلیون نفر از جمعیت کل کشور را در خود جای داده است. بسیاری از کارگران به این نکته کمتر توجه می کنند که فرزندان خانواده های کارگری و زنان خانه دار نیز بخش قابل توجه ای از این توده فروشنده نیروی کار را تشکیل می دهند و لازم است در جریان اعتراضات شکل گرفته در محیط های کار قرار گیرند. ما کارگران باید از هر فرصت و امکانی برای رساندن اخبار اعتراضاتمان به گوش دیگر کارگران بهره بگیریم و یکی از این امکانات و شاید مهم ترین آن همین محافل و جمع های خانوادگی است که باید فرصتی شمرده شود تا در این زمینه ها صحبت و گفتگویی به میان آورده شود.
خواست و مطالبه افزایش دستمزد مربوط به این یا آن بخش از حوزه های کارگری نیست. حاکمیت سرمایه نیز به این قضیه آگاه است. این خواست کارگری چون بخش عظیمی از کارگران را تحت پوشش خود قرار می دهد، مدیران سرمایه و حاکمیت سرمایه نیز برای آنکه این اعتراضات گسترده نشود و به طور جدی یک مبارزه ضد سرمایه آگاه وافق دار شکل نگیرد، به طوری که در ابتدای این متن به آن اشاره شد، با دستپاچگی در مقابل کارگران ایران خودروعقب نشینی می کند یا در مقابل اعتراضات معلمان بودجه ای برای اختصاص دادن به این بخش تصویب می کند و در موارد دیگری نیز مشابه چنین اقداماتی انجام می دهد. اگر حاکمان سرمایه مقابل کارگران عقب نشینی می کنند به خاطرمبارزات کارگران است که با روحیه مبارزاتی شان سرسختانه ایستادگی می کنند. مدیران سرمایه و حاکمان سرمایه این همبستگی کارگری را در اعتصاب غذای کارگران خودروساز کارخانه های ایران خودرو و پارس خودرو و … تجربه کرده بودند و در برخورد با اعتراضات سراسری کارگران مزدی آموزش و پرورش و بسیاری از کارگران دیگر از جمله پرستاران و کارگران پروژه ای عسلویه و … راه عقب نشینی را انتخاب کردند. مدیران پارس خودرو که آمادگی کارگران را برای به راه انداختن یک اعتصاب سراسری می دیدند، گفته می شود ۱۵% یا۱۸% به پایه دستمزد کارگران اضافه کردند تا از شکل گیری یک خیزش کارگری جلوگیری کنند.
گرایش های رفرمیستی در جنبش کارگری (چپ و راست) با کشاندن کارگران به حمایت و همسویی با بخش ها و جناح هایی از سرمایه یا بردن عریضه و تقاضا به مجلس و دولت، آنها را از اتکا به نیروی خود باز می دارند. در میان کارگرانی (معلم هایی) که در مقابل مجلس تجمع کرده بودند، تعداد بسیاری از زنان که سرتاسر شمال ساختمان مجلس به ردیف ایستاده بودند کاغذهایی را که بر رویش نوشته شده بود «درد ما درد شماست» به سوی دیگر کارگران گرفته بود و آنان را به حمایت و همبستگی از جنبش کارگری دعوت می کردند. این حرکت که می توان آن را به عنوان نمودی از همبستگی کارگری در عرصه پیکار خودپوی علیه سرمایه دانست، زنان دراین تجمع اعتراضی نه به عنوان زایده جنبش دمکراتیک در نظام سرما یه داری بلکه به عنوان کارگرن مزدی حضورفعالتری ازدیگرهم زنجیران خود داشتند، آمده بودند تا برای رهایی از بند اسارت سرمایه مبارزه کنند، وبه دیگرکارگران بگویند، ما همه کارگران مزدی سرنوشت همسانی داریم و برای برخودار شدن از دستمزدی درخور یک زندگی انسانی باید متحدانه مقابل سرمایه صف آرایی کنیم .واین موضوع را به نما یش گذاشتند، قبل ازهرچیزما کارگریم چه در خانه کار کنیم چه درمزرعه چه درکارخانه و چه کارگرمزدی اموزش وپرورش باشیم، و بار ستم زن بودن را نیزدر نظام کار مزدی بردوش می کشیم وووووو این هشدار را به پیشروان کارگری می دهد که برای راه انداختن تشکل سراسری نمی توان از ایجاد هسته های شورایی غافل شد.
این که مدیران سرمایه پیشاپیش عقب نشینی کردند و بخش ناچیزی از مطالبات کارگران را پرداخت کردند، برای جلوگیری از طرح مطالبات انبوه کارگران است که اگر این جنبش با این قد و قواره به صحنه می آمد، مطالبات بسیاری از کارگران مطرح می شد و بخش های دیگر کارگری مثلا کارگران ساختمانی که در بدترین شرایط زندگی می کنند و یا زنان خانه دار که در بی حقوقی کامل با فقر دست و پپنجه نرم می کنند، معدنکاران و … و در یک کلام کلیه کارگران مزدی به صحنه می آمدند و خشم فروخورده ای را که سالهاست با خود دارند، سر باز می کرد. پیشروان کارگری در ایران خودرو با آن گستردگی می بایست قبل از اینکه عوامل سرمایه خبر اعتصاب کارگران را که ابتدا در شاتل شعله ور شد به گوش مدیران سرمایه برسانند، کارگران دیگر قسمت ها را در جریان می گذاشتند. متاسفانه ما کارگران، خانواده های خود را در جریان اعتراضات کارگری قرار نمی دهیم. زنان کارگر به عنوان بخشی از جنبش کارگری می توانند پیک جنبش کارگری علیه سرمایه باشند. فرزندانمان، می توانند پیک اخبار کارگری در میان دیگران و به طور خاص معلمان، این بخش عظیم کارگران مزدی باشند. زمانی که خود از گفتن اخبار محیط کارمان خودداری می کنیم طبیعی است که زن و فرزندانمان هم چنین کنند. چرا زمانی که کل کارگران مزدی خواستار افزایش پایه حقوق می باشند و بخش عمده آن به صحنه پیکار اجتماعی آمده اند، چرا نباید این خبر نقل مجالس هر کوی و برزن باشد. این درک ضد کارگری از سوی نظام سرمایه داری و گرایش های رفرمیستی چپ و راست سالها چون شمشیری بر پیکر جنبش کارگری زده می شود. در این عرصه هم کارگرافتاده است. شقه شقه کردن جنبش کارگری به مولد، غیر مولد، جنبش زنان، زنان خانه دار، معلمان ، کارگر صنعتی و … . هر کسی از راه فروش نیروی کارش امرار معاش می کند چه یدی و چه فکری، چه مولد و چه خدماتی، همه جزء لایتجزای جنبش کارگری هستند. طبیعی است مدیران سرمایه ایران خودرو که چگونگی بهره کشی از نیروی کار را برنامه ریزی می کنند جزء طبقه کارگر نیستند. زمانی که دیگر هم زنجیرانمان را در جریان اعتراضات خود نمی گذاریم، عوامل جناح های مختلف سرمایه به عنوان نمایندگان کارگران از «ایستادگی» و دفاع نمایندگان مجلس از خواست کارگران داد سخن می دهند. نمایندگان مجلس برای جلوگیری از خیزش کارگران در مقابل بخش ناچیزی از مطالبات کارگران عقب نشینی کردند . اینان تمام همشان تصویب قوانین ضد کارگری است. و متاسفانه گرایش هم سو با سرمایه در جنبش کارگری نیز آتش بیار این معرکه شده اند. با درخواست از دولت و مجلس این درک ضد کارگری را دامن می زنند که گویی می توان با دخیل بستن به نهادهای سرمایه، خواست کارگران را متحقق کرد. دولت، مجلس و قوه قضائیه همگی برای حفظ این مناسبات ضد کارگری از هیچ کاری در سیه روزی کارگران مزدی کوتاهی نمی کنند. نمایندگان همان کاری را کردند که مدیران سرمایه در ایران خودرو کردند. یعنی برای جلوگیری از گسترش مبارزات کارگری موقتا عقب نشینی کردند. آنان می خواهند زمان بخرند. این حرکتشان برای زمین گیر کردن جنبش کارگری است و نه چیز دیگری.
مدیران سرمایه در ایران خودرو برای اینکه اعتصاب کارگران شاتل به کل کارخانه سرایت نکند و با اعتراضات دیگر کارگران همبسته نشود، عقب نشینی کردند. کارگران مزدی به کارگران صنعتی محدود نمی شوند. کارگران مزدی هر کسی را که از راه فروش نیروی کارش در بخش های مختلف کار می کند، اعم از یدی و فکری، تولیدی و خدماتی را، در بر می گیرد.
باز هم تاکید می کنیم اگر بخشی از کارگران توانستند بخش بسیار ناچیزی از خواست هایشان را محقق کنند در حالیکه در صحنه بودن کارگران دیگر بخش ها را نادیده بگیرند (مانند کارگران ایران خودرو) مدیران سرمایه با دادن این مبالغ ناچیز خودش را از جنبش سراسری برای افزایش دستمزد که احتمال آن می رفت، رها ساخت. حتی اگر مدیران ایران خودرو کل پاداش پانصد هزار تومان را به کارگران بدهد باز خواست افزایش دستمزد که خواست کلیه کارگران و خودروسازان می باشد، جنبش سراسری کارگران در مقابل سرمایه داران را طلب می کند.
در آخر؛ جنبش کارگری از کارگران ایران خودرو گرفته تا کارگران مزدی آموزش و پرورش (معلمان) و دیگر کارگران و از جمله آنانی که هم اکنون درحال اعتصاب اعتراض می باشند (کارگران پارسیان، فولاد البرز، پلی اکریل و…) ویژگی این مبارزات خود بخودی تدافعی وپراکندگی است که ما کارگران نمی توانیم نسبت به آنها بی تفاوت باشیم. این جنبش بطورخودپوی سرمایه ستیزاست ، ازبیرون به آن القا نشده است. خمیرمایه اش سرمایه ستیزی است. واین شرایط به تازگی برای جنبش کارگری به خاطر«افزایش کارگران تحصیل کرده» به وجود نیامده است. بلکه از هستی کارمزدی جوشیده است (شرایط زیستش و…که نظا م کار مزدی به او تحمیل کرده است ) چاره ای جز مبارزه ندارد. برای آن که مبارزاتش را آگاهانه تر و متشکل تر با افق نفی سرمایه سازمان دهی کند. بایستی خود دست به کار شود. با هم جوشی پیشروان کارگری با بدنه کارگری و دخالت گری آن ها از پس این مهم برمی آیند. قرار نیست نخبگان طبقه سرمایه برای سامان دهی آگاهی طبقه کارگر کاری بکنند. آن ها اگر بیل زن باشند برای خود بیل می زنند و در راستای بی راهه بردن جنبش سرمایه ستیز کارگری است. خود پویی مبارزات کارگری ستایش بر انگیز نیست. نبایستی در برابرش کرنش کرد، بایستی آگاهانه مبارزاتش را پی گیرد. در پراتیک مبارزه با سیاست بازیها و فریب کاری های سرمایه داران به آگاهی معنی و مفهوم واقعی دهند. ما نیروی عظیمی با توانمندی های گوناگون هستیم . ازهر نظر می توانیم برای برون رفت از این شرایط خود بخودی چاره سازی کنیم. مبارزه برای مطالبات روزمان را با افق نفی سرمایه در راستای زندگی مرفه انسانی وآزاد گره بزنیم. قرار نیست دستی ازغیب بیاید و برای ما راه کار ارائه دهد. باید خود آستین بالا بزنیم. در بالا اشاره شد یکی از چاره جویی ها در رابطه با جنبش خودپوی تدارک برپایی شوراهای کارگری است. این خواست ومطالبه کارگری از سوی کارگران ایران خودرو درتجمع اعتصا ب کارگران در اعتراض به کشته شدن پنج کارگر خورو ساز مطرح شد و در اعتصاب غذای خوروسازان نیز به آن پرداخته شد.
ضرورت شوراهای سرمایه ستیز از سوی دیگر پیشروان کارگری نیز گفته شده است. اما این مطالبه کارگری تا کنون نتوانسته است به بار بنشیند و برای برون رفتن و گذر از جنبش خودبه خودی چاره گر باشد. اگر جنبش کارگری از این شرایط (دارای شوراهای دخالت گر) برخوردار بود، از این جنبش که هم اکنون برای افزایش دستمزد مبارزه می کند، مثلا در ایران خودرو با قول پرداخت پاداش از خیر افزایش پایه حقوق به طور موقت هم نمی گذشت. از منافع جنبش کارگری که منافع خودش نیز می باشد، حرکت می کرد. شوراهای کارگری که بتواند همه کارگران در آن حضور فعال داشته باشند، با درخواست از دولت به سرانجام نمی رسد. اصولا ذات سرمایه داری، شورای سرمایه ستیز را بر نمی تابد. این خواست بایستی به همت و اتکای نیروی کارگران بر بستر همین مبارزات رشد و نمو کند، ببالد و به بار نشیند. پیشروان دیگر حلقه های جنبش کارگری ضرورت جنبش سراسری شورایی کارگران درمقابله با سرمایه را با با دیگر بخش های کارگری در میان گذارند. برای گره گشایی از تجارب توده های کارگری پیشروان کارگری نوشته های پیشروان سرشناس کارگری کمک بگیریم. جنبش کارگری برای اینکه بتواند افزایش دستمزد که خواست و مطالبه همه کارگران است بایستی بخش های مختلف جنبش کارگری با نگاه دخالت گری توده های کارگری و چاره جو ظاهر شوند. برای پیوند با یکدیگر از هر امکانی استفاده کنیم. منوط به آنکه نیروی خود را باور کنیم. تجارب همین یک ماه پیش با همه کمبودهایی که داشت حکایت از قدرتمندی جنبش کارگری می کرد، هر چند گسسته و بدون ارتباط ارگانیک با دیگر بخش ها ظاهر شد. نقاط ضعف و قوت آن بایستی با کارگران در میان گذاشته شود. این بحث ها خود می تواند ضرورت ایجاد تشکل شورایی سراسری را به میان کشد.
اگر سرمایه عقب نشینی کرد با وجود گسستگی جنبش کارگری، پراکندگی اش به این علت بود که همه ما کارگر مزدی هستیم و برای خواست مشترکی مبارزه کردیم. مبارزه هر بخش از جنبش کارگری روی بخش های دیگر اثرگذار است. پیوند آگاهانه این بخش های کارگری معضل پیش روی جنبش کارگری است که نمی توان از آن غافل شد.