موج بحران جاری سرمایۀ جهانی به فنلاند نیز رسیده است. فنلاند نه به شدت یونان اما بویژه در مقایسه با کشورهای اسکاندیناوی هم جوار و نزدیکش حلقۀ ضعیف تری از زنجیرۀ اقتصاد های سرمایه داری اروپا را تشکیل می دهد. بدیهی است که بحران سرمایه هم کشورهای نیرومند تر اقتصادی و هم ضعیف تر را در می نوردد و حتی آشکار شدن بروزات بحران مانند سال ۲۰۰۸ می تواند از قوی ترین اقصاد سرمایه داری جهان مانند ایلات متحدۀ آمریکا جریان یابد. اما در جوامع با اقتصاد های سرمایه داری ضعیف تر و در واقع آسیب پذیر تر این موج کوبنده تر و ویرانگرتر می باشد. بطوریکه دولت های سرمایه داری این گونه کشورها بگاه بحران که با تمام بروزات مختلف اقتصادیش، اساساً ریشه در مطلق شدن گرایش نزولی نرخ سود سرمایه دارد، شمشیر را از رو می بندند و به عنوان چالش بحران، در نخستین گام مکانیسم تهاجم مستقیم به معیشت و زندگی توده های کارگر جوامع اشان را بکار می گیرند. در یونان و شماری از کشورها شاهد سرشکن کردن وحشیانۀ بار بحران توسط دولت سرمایه داری آن ها بوده و هستیم و اکنون نوبت فنلاند رسیده است. دولت جنایتکار سرمایه داری این کشور در وحلۀ نخست قصد دارد زیر عنوان ضد کارگری عبارت “ریاضت اقتصادی” دستمزد روز های اضافه کاری و روز های تعطیلات کارگران را قطع کند و بیمه های درمانی آنان را سلاخی نماید. دیروز ۱۸ سپتامبر بیش از ۳۰ هزار نفر تودۀ کارگر در هیلسینکی پایتخت فنلاند در اعتراض به این تهاجم ضد انسانی، ضد کارگری دولت سرمایه داری، اقدام به اعتصابی گسترده و همچنین تظاهرات خیابانی کردند و چرخۀ کار و تولید را در بنادر، راه آهن و کارخانه های تولید کاغذ کشور از حرکت باز داشتند. این اعتصاب تقریباً سراسری، بزرگتریت اعتصاب عمومی در فنلاند از سال میلادی ۱۹۹۱ تا کنون می باشد .
همزنجیریان در فنلاند!
سوای تجربۀ تاریخاً آزموده شدۀ این سبک و سیاق مبارزه که منجر به هیچ میزان عقب نشینی دولت های جنایتکار و ضد بشر سرمایه داری نگردیده، تجارب چند سال اخیر جوامعی مانند یونان، ایتالیا، اسپانیا و … سترون بودن آن را ثابت کرده است. به نظر می رسد حتی به نوعی به نفع صاحبان سرمایه و دولت آنها تمام شده است. به این صورت که وسیله ایی جهت تخلیۀ خشم و قهر بحق توده های کارگر نسبت به این همه ظلم و ستم آشکار گردیده است.
مجرد چند روز اعتصاب آن هم اغلب زیر سیطره و کنترل کامل اتحادیه های سرمایه مدار کارگری و چند روز تظاهرات خیابانی کافی نیست. باید بر بستر این حرکت خود انگیخته و بحق دست بکار تدارک سازمان یابی شورایی سراسری ضد سرمایه داری آحاد طبقۀ کارگر شد تا با اتکا به قدرت متحد ضد سرمایه داری توده های همزنجیر کارگر مبارزات طبقاتی امان در تمام قلمرو های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی پیش ببریم و در این مورد مشخص کنونی با مختل کردن چرخۀ تولید اضافه ارزش که تولید کننده اش خودمان هستیم، دولت سرمایه داری را وادار به عقب نشینی تا حد سرشکن کردن تمام بار بحران بر گردۀ پلوار شدۀ خود و صاحبان سرمایه کنیم. تنها راه و رویکرد مبارزه در مقابل تمامی تهاجمات آشکار صاحبان سرمایه و دولت سرمایه داری به زندگی، حیات و هستی ما کارگران و خانواده و فرزندان مان همین راه و رویکرد است. رویکردی که افق لغو کار مزدی و دراین راستا رابطۀ اجتماعی سرمایه و نظام سرمایه داری را پیش رو دارد.
جمشید کارگر
۱۹ سپتامبر ۲۰۱۵