هجوم سرمایه و تشدید استثمار و بهره کشی از نیروی کار شبه رایگان ما کارگران، ویژگی ذاتی سرمایه است. اما ما کارگران برای تغییر این اوضاع و شرایط که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنیم، چاره اندیشی نمی کنیم. منظور از چاره اندیشی این است که مقابله با سرمایه را جدی نمی گیریم. برای رهایی از بند سرمایه، تدارک مبارزه آگاهانه علیه سرمایه را کنار گذاشته ایم. تسلیم دروغ پردازی های بورژوازی و راه کارهای رفرمیست های چپ و راست شده ایم. مبارزه با ریشه های کارگر ستیزی و استثمار را از یاد برده ایم. در گزارش های خبری که پیرامون شرایط اسفناک کارگران نوشته می شود، رویکرد بورژوایی و رفرمیستی مشهود است. این گزارش ها برای آن نوشته نمی شوند که در پیشبرد ضد سرمایه داری مشکل گشا باشند. بلکه مضمون آن درخواست از بخش هایی از حاکمیت است تا از هجوم به کارگران بکاهند. مثل این می ماند که می خواهیم بورژوازی را بر سر مهر بیاوریم. به آنها یادآوری کنیم که ما در شرایط هولناکی زندگی می کنیم و بیایید از شدت سرکوب ما کارگران کم کنید. این موضوع در تمامی گزارش های کارگری که در ارتباط با کارگران عسلویه ، معدن کار، کاشی کویر یزد، مس سرچشمه، فولاد دورود، کارگران “تولیدی تهران” و … منتشر شده موج می زند. بورژوازی ذاتا و عمیقا در صدد است که هرچه بیشتر بر استثمار ما کارگران بیافزاید. اگر به چنین شیوه هایی دست می زنیم، از ان روست که به سرمایه و حاکمان سرمایه متوهم شده ایم. رفرمیست ها نیز توهم و پناه بردن به درگاه بورژوازی را تبلیغ می کنند و ما را به تمنا و گدایی از بورژوازی و حاکمان سرمایه می کشانند. این گزارش های کارگری واقعیات را نشان نمی دهند تا زمینه ای برای ارتقاء سطح مبارزه با سرمایه و بیانگر خشم طبقه کارگر علیه سرمایه باشد. بلکه به دنبال به رحم آوردن صاحبان سرمایه و حاکمیت هستند. مضمون گزارش ها مشحون از تظلم خواهی و درخواست تشکل است. از سوی دیگر روی آوردن به این گزارش های رفرمیستی از سوی فرقه ها و گروه های غیر کارگری برای این است که نشان دهند فعال هستند و از میدان به در نرفته اند. ما کارگران زیر فشار مناسبات سرمایه داری هر گونه اراده ای از ما سلب شده است. ما کارگران واقعیت های تلخ حاصل از این نظام ضدکارگری را لمس کرده و می کنیم، سیطره آن را بر زندگی مان هر لحظه احساس می کنیم، اما برای ریشه کنی این مناسبات دست به کار نمی شویم. از دشمن طبقاتی خود درخواست می کنیم که این اوضاع و شرایط را به نفع ما تغییر دهد یا از دردهای ما کم کند. در حالی که حاکمیت سرمایه برای حفظ این شرایط و تولید ارزش اضافی بیشتر از همه ی توان و ابزار بهره می گیرد. این توهم همان تحریف هایی است از واقعیت، که حاکمان سرمایه به خورد ما داده اند. این شرایط هم بر کل جنبش کارگری جهان سلطه یافته است. بورژوازی حاکم در ایران هر گونه تشکل کارگری را از جمله سندیکا و اتحادیه هایی که رفرمیست ها برای ایجاد آن به هر دری می زنند، سرکوب می کند. این شیوه برخورد حاکمیت، فرصت را به رفرمیست ها داده تا برای این گرایش های رفرمیستی در جنبش کارگری وجهه سازی کنند. از نگاه حاکمیت سرمایه ، مدیران هر تشکلی (حتی تشکل های دست ساز) آنجا که نتوانند در حدود یک نمایش فرمایشی، کارگران را کنترل کنند، از برگزاری هر تجمعی جلوگیری می کنند. در این شرایط است که تشکل های رفرمیستی از این موقعیت استفاده کرده و خود را به عنوان تشکل های کارگری که رو در روی سرمایه ایستاده اند، جا می زنند. کارکرد این تشکل ها چیزی جز دور کردن طبقه کارگر از مبارزه ضدسرمایه داری نیست. طی دوره های اخیر مبارزات کارگری کم نبوده و نیستند. موجی از اعتراضات کارگری به اشکال مختلف، اما جدا از هم به صحنه آمده و می آیند. اکثر تحلیل ها و گزارش های کارگری منتشر شده در این زمینه و رهنمودهای فعالان کارگری، خواهان پیاده شدن بورزوازی از خر شیطان و دادن مطالبات کارگری و نیز دادن مجوز فعالیت سندیکا و اتحادیه و کم کردن هجوم اش به طبقه کارگر هستند. یا مجلس را به وساطت دعوت می کنند که از دولت و سرمایه داران بخواهد دستمزدهای معوقه را بپردازند و از اخراج کارگران کوتاه بیایند. این گونه نسخه پیچی ها برخاسته از نگاهی است که در درون جنبش کارگری به طور سیستماتیک جا افتاده است که مبارزات جنبش کارگری تریدیونیستی است و حد و قواره اش از مبارزات اقتصادی فراتر نمی رود و مبارزه سیاسی به عهده افراد دیگری و در شرایط دیگری است. در صورتی که مبارزه و ستیز با سرمایه به صورت توامان و همه جانبه است.
راه کارهای رفرمیستی نتوانسته یک گام ما را به جلو ببرد و مسلما تا زمانی که به قدرت عظیم، اما پراکنده خود رو نکنیم و با تشکل های سرمایه ستیز و شورایی دست به کار نشویم، کاری از پیش نخواهیم برد. مبارزه برای تحقق خواست و مطالبات روز طبقه کارگر در راستای مبارزه با نظام سرمایه است و ایجاد تشکل های یاد شده هم بر بستر این مبارزات به وجود می آید. پیشروان کارگری نیز در پیوند با بدنه کارگری است که می توانند به خود بیایند و آگاه و آگاه تر شوند و کارگران را همراه با خود ارتقاء دهند. این آگاهی بایستی در راستای پراتیک موجود طبقه کارگر به کار آید و گرنه صحبت از آگاهی بدون آنکه در مبارزات کارگری با پراتیک مبارزاتی جفت و جور نشود، هیچ است. هم اکنون ده ها شرکت و کارخانه و کارگران برای گرفتن مطالبات خود به اشکال مختلف معترض هستند. اما این مبارزات که عموما در اشکال تجمع مقابل مجلس ، وزارت صنایع و معادن، اداره کار شهر ستان ها ، مجتمع مس سرچشمه و … روی می دهند. دولت سرمایه و دیگر ارگان حافظ سرمایه با فریب کاری، تحقق مطالبات کارگری را موکول به فرداهای نامعلوم کرده اند. سرمایه با امروز و فردا کردن، کارگران را فرسوده و پراکنده می کند و نیروی کارگران را از رزمندگی تهی می کند. خود این تجمع های بی حاصل روی کارگران اثر مخرب می گذارد. توان کارگران را می گیرد و روحیه ناامیدی و تنهایی را در آنان افزایش می دهد. برای برون رفت از این شرایط فرساینده ، چاره جویی باید کرد. اگر ده ها و صدها بار از این تجمع ها داشته باشیم حاکمیت سرمایه منتظر می شود تا خسته شده و پراکنده تر شویم. تا زمانی که از این بن بست خارج نشویم و نیروهای مان را تجمیع نکنیم و از لاک دفاعی خارج نشویم و ستیز با سرمایه را شروع نکنیم، بدون شک همین آش و همین کاسه است. صاحبان سرمایه به سادگی از سودهای کلانی که در پرتو استثمار نیروی کار ما کارگران انباشت می کنند، تسلیم نمی شوند. اما شک نکنیم که ما خالقان سرمایه، قدرت عظیمی داریم که اگر علیه سرمایه به حرکت درآید، بورژوازی توان مقابله ندارد. ما ناگزیر به تغییر شرایط مان هستیم و برای تغییر به عمل آگاهانه نیاز است. پس در گزارش های کارگری مان هم نگاه سرمایه ستیزی را دنبال کنیم. و گرنه نگاه نوحه سرا و تسلیم جو به سرمایه، هر روز از انواع بلندگوهای بورژوازی و رفرمیست ها تبلیغ و ترویج می شود.
رامین حیدری – مهر ۱۳۹۴