می خواهم خوش بینانه به مساله نگاه کنم و به خود بگویم دوران سکوت به پایان رسید و این ترک تعمیر بردار نیست. دیگر طبقه ی کارگر این وضع اسفبار را بر نخواهید تابید. دیگر خود سرنوشت خود را رقم خواهد زد. دیگر در مقابل سرمایه سر فرود نخواهد آورد، اما مگر واقعیات می گذارند این لحظات شیرین رویا بافی ادامه یابد.
اعتراضات اجتماعی در فرانسه بعد از سال ها سکوت توسط جوانان ودانشجویان از ماه فوریه آغاز شد. این اعتراضات لفظا توسط اتحادیه ها مورد حمایت قرار گرفت، اما عملا با آن همراهی نشد. در ۹ مارس دولت سوسیال دموکرات اولاندو رفرم در قانون کار و حقوق کارگری را بسیار دیرتر از حزب برادر در آلمان آغاز کرد. در حقیقت سیاست های انقباضی که بحث اش از آغاز قرن ۲۱ و ظهور پیش درآمدهای بحران جدید سرمایه داری در آلمان آغاز شد و در سال ۲۰۰۴ در پارلمان آلمان، به تصویب رسید و اعلام عمومی شد. اتحادیه های کارگری آلمان با ترتیب تظاهرات سراسری ۴ آپریل وظیفه خود را تمام شده حساب کردند و قانون بدون اعتراضات بزرگ بعدی به اجرا در آمد. بعد از آن آلمان که بزرگ ترین اقتصاد اتحادیه اروپا و تصمیم گیرنده اصلی پشت پرده در قوانین و مقررات آن است این سیاست را به سیاست اتحادیه اروپا تبدیل کرد و کشورهای دیگر ملزم به اجرای این رفرم ها اما نه به فوریت، بلکه در زمان مناسب شدند. فرانسه این فرصت را بعد از بمب گذاری های اخیر به دست آورد. قانون زمان اضطرار، آزادی های اساسی از جمله آزادی تجمع را محدود کرد. و چون تحت پوشش مبارزه با تروریسم و سوء استفاده از عواطف توده ها، با اعتراضات کارگری توده ای مواجه نشد، آن چه را دولت راست افراطی سابق جرات اجرایش را نیافت دولت سوسیال دموکرات به اجرا در آورد.
در رابطه با انجام اعتراضات اخیر فرانسه چهار اتحادیه ی بزرگ فرانسه یعنی UNSA, CFTC,CFDT,CGT ، در سوم مارس با هم به شور نشستند. تا با اعتراضاتی که آغاز شده بود همراه شوند و طبقه ی کارگر را علیه رفرم به طور سازمان یافته به میدان بیاوردند.. ازین چهار اتحادیه، CGT به دلیل ارتباط با آنارشیست ها و حزب کمونیست فرانسه، دارای پیشینه ی انارشیستی، کمونیستی است. سپس در صندلی بین حزب کمونیست و حزب سوسیالیست فرانسه نشست. در سال ۶۸ با رسیدن توافق با دولت مورد انتقاد نیروهای چپ قرار گرفت و در دهه ۸۰ ارتباط خود را با حزب کمونیست قطع کرد و از دهه ۹۰ به عنوان بزرگ ترین اتحادیه فرانسه گرایشات سوسیال دموکراتیک قانون گرا دارد. این اتحادیه مورد علاقه ایرانیان خارج کشور و داخل کشور فعال در مسائل کارگری با گرایش به سمت اتحادیه هاست. CFDT دومین اتحادیه بزرگ فرانسه است که با اتحادیه DGB آلمان که مادر اتحادیه هاست روابط نزدیک دارد. این اتحادیه در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ چپ ترین اتحادیه فرانسه بود اما تدریجا به جایگاه اصلی خود برگشت و با اقدامات نئولیبرالی سرمایه داری و حزب سوسیال دموکرات همراه شده است. UNSA اتحادیه ملی سندیکاهای مستقل خود را غیر سیاسی می نامد. CFTC کنفدراسیون فرانسوی کارگران مسیحی است.
۹ صبح روز چهار شنبه ۹ مارس دولت اولاندو رفرم در حقوق کار را تصویب کرد. در همین روز اعتصاب رانندگان قطار به طور موفق پیشرفت و اعلام شد که در ساعت ۱۴ در میدان جمهوری تظاهراتی انجام خواهد یافت. مثل همیشه دانشجویان و جوانان بودند که جلوتر از بقیه در محل حضور یافتند. با این امر نباید سرسری برخورد کرد. دانشجویان و دانش آموزان دوره های حرفه ای و غیره کارگران بلافصل آتی هستند و شرکت شان نه تنها از شور جوانی، بلکه هم با چشمداشت به آینده ی نزدیک است که باید نیروی کار فیزیکی و ذهنی خود را در بازار کار سرمایه داری به فروش بگذارند و خوشبختانه بخشا در این دوره تحت کنترل اتحادیه ها قرار ندارند تا حرکت شان ترمز شود. اما اتحادیه ها که نشست شان در سوم مارس بدون نتیجه پایان یافته بود، در این روز دو شقه شدند. بخشی از اتحادیه با اعلام این که خواهان بازنگری در قانون و بهبود آن هستند کنار کشیدند و اتحادیه ث. ج. ت. با نیروهای دیگر یعنی جوانان شامل دانش آموزان حرفه ای، دانش جویان و بیکاران، نیروهای چپ مستقل و کارگرانی که از قبل بدون حضور اتحادیه به طور مستقل در اعتراضات شرکت داشتند، به توافق رسیدند تا اعتراضات گسترده تری را علیه رفرم و برای پس گرفتن قانون سازماندهی کنند. اتحادیه بعد از ۹ مارس، روز ۳۱ مارس را برای این کار پیشنهاد کرد اما جنبش اجتماعی و نیروی کار جوان نمی توانست بیست روز آتی را در سکوت بگذارند در نتیجه آن ها به اعتراضات روزانه و اجتماع شبانه در میدان جمهوری به نام مختلف ادامه دادند.
در ۹ مارس در سراسر فرانسه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر از اقشار مختلف علیه رفرم به خیابان آمدند. این اولین اعتراض گسترده بعد از ماه مه ۲۰۱۲ در فرانسه بود. این اعتراض انعکاس وسیعی در جهان پیدا کرد. دوشنبه ۱۴ مارس، نخست وزیر به تلویزیون آمد تا در باره تغییراتی که در شکل ارائه قانون مذکور ایجاد شده صحبت کند و به این طریق آن بخش منتظر اتحادیه ها را راضی نماید. در درون بالایی ها بحث به کنسرن های انترناسیونال و ناسیونال کشانده شد و این که این قوانین به سود کنسرن های بزرگ و به ضرر کوچک تر هاست و این بحثی است که در آلمان هم بحث روز است؛ گویی تازه با مساله جدیدی مواجه شده اند وندیده اند که قانون سود چگونه عمل می کند، چگونه سرمایه متمرکزتر می شود و چگونه گام به گام دستاوردهای حاصل قرون طبقه کارگر باز پس گرفته می شود. صد البته که بالائی ها هشیارانه همه ی این روند را می دانند وتعقیب می کنند، تنها رقابت بین سرمایه هاست که با وجود جهانی بودن سرمایه، باز به این بحث ها دامن می زند. در واقع این شرکت های کوچک تر در مقابل کارگران خود با دست بازتر قانونی عمل می کنند به طور مثال شرکت هایی که تا ۵۰ نفر در آن ها به کار مشغولند، خود می توانند تصمیم بگیرند که شرایط کار در آن ها چگونه باشد. ساعات کار روزانه در آن ها تا ۱۳ ساعت قابل کش آمدن است بدون این که دست مزد تغییر کند. یعنی اضافه کاری ها ما به ازا ندارد. بسته به فصل کار می توانند ساعات کار را کوتاه و بلند کنند یا تعطیلات اجباری بدهند. ۱۶ مارس اتحادیه CFDT با تغییرات پیش آمده در قانون اعلام موافقت کرد و حتی آن را پیشرفتی در رابطه با کارگران مزد بگیر خواند. ۱۷ مارس تظاهراتی سازمان یافت که بیش تر دانشجویان و دانش آموزان در آن شرکت داشتند. پلاکاردها و شعار نوشته ها هم توسط خودشان تهیه و نوشته شده یا نقاشی شده بود. از پرچم های بیشمار اتحادیه چندان خبری نبود. دانش آموزان ۱۱۵ مدرسه را بلوکه کردند. ساختمان اصلی دانشگاه سوربن و دانشگاه پاریس به دلایل امنیتی یعنی ترس از اشغال توسط جوانان تعطیل شد و این برای دومین بار بعد از خیزش اجتماعی سال ۱۹۶۸ بود. بار اول در ۱۳ مارس ۲۰۶ به خاطر تظاهرات بزرگ فرانسه انجام شد. در ۱۸ مارس در توافقی بین CGT و اتحادیه دانش جویان و سازمان دانش آموزان، این تغییرات رد شد.
اتحادیه های UTG,LAB,CFDT,FO,CNT-so,FSO,CGT ، در۳۰ مارس در اطلاعیه ای اعلام کردند که باهم در ۳۱ مارس در یک تظاهرات سراسری مشارکت خواهند کرد. در این روز در ۲۶۰ شهر فرانسه مردم به خیابان آمدند. پلیس از ۳۹۰.۰۰۰ و اتحادیه ها از ۱.۲۰۰.۰۰۰ نفر معترض صحبت می کنند. در این اعتراض کارگران چاپ و مطبوعات نیز که بعد از سال ۲۰۰۳ اعتصابی نداشتند شرکت کردند. مثل همیشه پلیس به طور گسترده در دو شکل رسمی و لباس شخصی حضور داشت و با گاز اشک آور سعی در متفرق کردن جمعیت داشت. این که چه تعداد شرکت کردند مساله ی مهمی است اما مساله ی مهم تر خواست و مطالبه ی شرکت کننده گان است. اگر یک میلیون نفر تنها خواست شان برگشت به وضع سابق باشد، گوئی اوضاع سابق ایده آل بوده است، نشان از ضعف است. حداقل باید مطالباتی بالاتر از سابق داشته باشند تا جدی گرفته شوند، به قولی از مرگ بگیرند تا به تب راضی شوند. ولی طبیعتا جز آن چه جاری است، نمی تواند باشد زیرا بر پای توافقات سابق امضای همین اتحادیه های بزرگ و کوچک است؛ یک طبقه و این همه صاحب اختیار!
جوانان گاه هر شب تا دیروقت در میدان جمهوری اجتماعی می کردند. بحث ها پایانی نداشت. گاه شب ها تا ۲۰۰۰ نفر در میدان بودند. بحث این شب ها به روزنامه ها هم کشید. در روزنامه اقتصاد مطرح شد که ” در ورای این شب چه چیزی نهفته است؟ ۵ آپریل” و دو روز بعد لیبراسیون نوشت: روسای “شب” چه کسانی هستند؟. بالاخره در ۸ آپریل که تعداد اجتماع کنندگان به ۳۰۰۰ نفر رسید تصیم به اشغال میدان گرفتند. تصمیم گیرندگان فعالین اتک فرانسه، اتحادیه ی پایه ای، بی خانمان های پاریس، سندیکای همبستگی جنوب، دانشجویان ، دانش آموزان و جوانان هوادار آنارشیست ها، اتحادیه چپ، چپ های رادیکال و مستقل، کارگران موقت و گاه کار و نیروهای حاضر در میدان بودند. و چون جمعیت شان به حد نصاب رسیده بود، توانستند از حق داشتن بلند گو که با یک ژنراتور کار می کند، استفاده کنند. همه می توانند از بلندگو برای بیان نظرات خود استفاده کنند. هم زمان امکان ترجمه هم وجود دارد، هم چنین برای ناشنوایان. کمیسیون هایی درست شده است شامل کمیسیون اکسیون ها، ارتباطات و ارتباطات بین المللی. صحبت های ارائه شده به بحث و نظرخواهی گذاشته می شود و مورد قبول یا رد قرار می گیرد.
احزاب سیاسی که خود را به ندیدن زده بودند اکنون گاه سر و گوشی آب می دهند. وزیر کار استعفا داده است و یکی از اعضای حزب سوسیال دموکرات عضو هیات مدیره استعفا کرده از حزب بیرون آمد. ۱۵ نماینده حزب برخلاف نظر حزب، در تظاهرات شرکت کردند. باید دید آیا آن ها ازین موضوع برای آمدن با جنبش و قرار گرفتن در رهبری سود خواهند برد؛ چیزی که بسیار اتفاق افتاده است و جنبش ها را به عقب رانده است. ۹ آپریل با صحبت از تظاهرات گسترده آغاز شد. اتحادیه ها طبق معمول از کیسه خلیفه بخشیدند و شنبه روز تعطیل کارگران را برای اعتراض بعدی انتخاب کردند. روزی که مشارکت کارگران در آن هیچ زیانی را متوجه کارفرمایان نخواهد کرد. این شنبه اما ۲۸ آوریل خواهد بود. رئیس CGT معتقد است نباید سریع پیش رفت و یکباره دامنه ی اعتراضات را گسترده کرد، در ضمن در شرایط فعلی فرانسه یک اعتصاب عمومی را منتفی می بینند. یک اتحادیه چی جوان می گوید: ” CGT واقعا نمی خواهد که حرکت قوی شود. او می خوهد حرکت کمی باشد تا بتواند در راس حرکت باقی بماند اما حرکت نه آن قدر بزرگ شود، که کنترل حرکت را از دست بدهد”.
از ۱۰ آوریل صحبت خالی کردن میدان به طور رسمی مطرح شده است. در ۱۱ آوریل بنا به علل امنیتی برای اشغال کنندگان میدان ها جریمه تعین کرده اند. تدریجا شرکت کنندگان در تظاهرات و اعتراضات کاهش یافته است و این بیان گر نا امیدی و بی اعتمادی به سازمان دهندگان و اهداف آن هاست. اگر جنبش کارگری قوی و از رفرمیسم روی گردان بود، پاسخ دیگری می داد. بی اعتمادی به سازمان دهندگان را با اعتماد به خود، روی گردانی از رفرمیسم راست و چپ ،سازمان یابی از پایین شورائی ضد سرمایه داری و ضربه به منافع سرمایه نشان می داد.فریده ثابتی ۱۴ آوریل ۲۰۱۶
منبع: labornet.de