نگاهی به نقد اسد گلچینی بر نوشته فعالین جنبش لغو کار مزدی
یک سنت بسیار شناخته شده رفرمیسم چپ فقدان پای بندی فعالین آن به ارزش های ابتدائی اخلاق انسانی است. هر چه کارنامه این جریانات فرقه ای را بیشتر ورق بزنیم بیشتر شاهد پایمال کردن ارزش های اولیه انسانی آن ها جهت کسب اعتبار دروغین برای فرقه خویش می شویم .اساس کار برای فعالین این طیف که بسیار غاصبانه لباس کارگر و دفاع از حقوق انسانها را بر تن کرده اند کوبیدن بی رحمانه مخالفان٫ همه کسانی که با فرقه آنان همراه نباشند است. آنان برای اثبات حقانیت سازمان و فرقه خود به انجام هرکار ناشایستی متوسل می شوند، تا جائی پیش می روند که حتی همه معیارهای اخلاقی و انسانی را نیز زیر پا می گذارند. پرنسیپ شکنی و زیر پا نهادن ارزش های انسانی توسط رهبران و فعالان جریانات رفرمیسم چپ بسیار وحشتناک است. در دنیای این جریانات بنیاد کار بر حقانیت احکام حزبی بنا شده است. هر فردی که وفادار به این احکام نباشد محکوم و مرتد است. معلوم است که در چنین وضعی فعال حزبی خود را محق می داند که برای دفاع ازحقانیت خود و سازمانش، مخالفان را بی رحمانه آماج حمله قرار دهد. فعال سازمانی خود را محق می بیند به هر کاری دست بزند، هر چه را دلش خواست جعل کند، هراسی از تحریف واقعیات نداشته باشد٫ هر نوع اتهامی را علیه فرد یا جریان مخالف سر هم بندی کند و …. نوشته اسد گلچینی تنها گوشه ای بسیار کوچک از این سنت و راه و رسم فرقه ای است. او بدون احساس هیچ نوع مسئولیتی مدعی شده است که گویا ما فعالین جنبش لغو کار مزدی نسبت به غرق شدن کارگران در چیزی به نام «جنبش سبر» بی اعتنا هستیم!
اسد گلچینی در نوشته اش تحت نام ” کارگران آگاه همه چیز٫ کارگر منفرد هیچ چیز “ ما را متهم کرده است که گویا ما کارگران را تشویق کرده ایم که به دنبال آنچه او آن را « جنبش سبز» نامیده است راه بی افتند! او از کجا این حکم را بیرون کشیده است؟ بهتر است به سراغ سند معتبر! ایشان برویم. ما در یکی از ده ها نوشته مفصل و مشروحی که در رابطه با سیر حوادث روز ایران منتشر کرده ایم، در انتهای نوشته به عنوان برخی رهنمودها چند نکته را مطرح کرده ایم. در نکته نخست آن توصیه کرده ایم که کارگران هر چه گسترده تر در اعتراضات روز شرکت کنند و در نکته دوم بلافاصله تصریح و تأکید کرده ایم که:
« …… حضور هر چه گسترده تر ما در میادین جنگ و پیکار با همه اهمیت و ضرورت و مبرمیتی که داراست در غیاب صف مستقل طبقاتی ضد سرمایه داری باز هم چاره هیچ دردی نیست. بحث بر سر ریختن به خیابان ها به هر شکل، به هر صورت، هر ترکیب، هر شعار و پشت سر این فرد یا آن جریان نیست. صف مستقل طبقاتی ما با مطالباتی که مطرح می کنیم و با افقی که در پیش روی خود قرار می دهیم مشخص می گردد. اعتراضات و خیزش های روز ما باید در بند بند خود با خواسته های روشن و انتظارات و دورنماهای شفاف جنبش ما آمیخته و همراه باشد. مطالبات و افق هائی که از بن و بنیاد با آنچه طبقات دیگر، اصلاح طلبان یا هر رویکرد دیگر طبقه سرمایه دار می گوید و می خواهد، متمایز باشد……..»
به نقل از مقالۀ “ پرچم جمهوری شورائی کارگران را به اهتزار در آوریم ” (فعالین جنبش لغو کار مزدی)
و بلافاصله در ادامه همین بند گفته ایم که:
« توده های طبقه ما باید به صورت یک طبقه واحد اجتماعی آنچه را که خواسته های پایه ای روز آنان است پرچم اعتراضات و خیزش های خود سازند. این مطالبات بسیار صریح و شفاف هستند. ما خواستار درآمد کافی برای یک زندگی از همه لحاظ مرفه و بدون کسر و کمبود و نیاز هستیم، مسکن مدرن رایگان با تمامی امکانات حق مسلم و مفروض همه آحاد جامعه است، بهداشت و دکتر و دارو و بیمارستان و درمان بسیار مجهز و پیشرفته، برای کل ساکنان جامعه، به طور کاملاً رایگان و بدون هیچ نوع هزینه جزء لایتجزای مطالبات ما است. آموزش و پرورش از همه لحاظ رایگان در همه سطوح طبیعی ترین و محرزترین و مبرم ترین حقوق ما می باشد، کل کودکان ما باید از مهد کودک مدرن و مجهز رایگان برخوردار باشند، تمامی افراد پیر و معلول و بازنشسته جامعه باید از کلیه امکانات معیشتی و رفاهی و درمانی و آموزشی و همه چیز برخوردار شوند و در قبال آن هیچ ریالی پرداخت نکنند. هر انسان بیکار باید از کلیه حقوق و رفاه و مایحتاج معیشتی و آموزشی و درمانی بسان کل آحاد شاغل جامعه برخوردار گردد. افراد زیر ۱۸ سال باید مستمری ماهانه کافی برای هزینه های زندگی روزمره خود دریافت دارند. کار خانگی باید محو گردد، هیچ کس نباید مجبور به تحمل ساعت ها کار در خانه و آشپزخانه شود و مادام که چنین نشده است برای هر ساعت کار در خانه باید حقوق کامل یک ساعت کار پرداخت شود. هر نوع دخالت دولت در امور جاری زندگی ما باید به طور مطلق ممنوع گردد. کل آحاد جامعه باید از کلیه آزادی های سیاسی، آزادی بیان و اعتراض و تظاهرات و همه اشکال دیگر آزادی بدون هیچ قید و شرط بهره مند شوند. هر نوع قید و بند و شرط و شروط در زمینه پوشش باید به طور مطلق ملغی گردد. دختران و پسران باید از تمامی آزادی ها برای ارتباط با هم برخوردار گردند، معیشت و رفاه و درمان و آموزش کل آحاد جامعه باید به طور قطعی تضمین شود و هیچ انسانی زیر فشار هیچ مشکل معیشتی و رفاهی قرار نداشته باشد، مجازات اعدام باید برای همیشه از صفحه حیات جامعه محو گردد و بسیاری مطالبات و انتظارات دیگر که همگی از حقوق بدیهیه و حیاتی و فوری ما هستند…….»
به نقل از مقالۀ “ پرچم جمهوری شورائی کارگران را به اهتزار در آوریم ” (فعالین جنبش لغو کار مزدی)
در همین نوشته باز هم تأکید کرده ایم
« برای حضور هر چه وسیع تر، در میدان های هر چه پرخروش تر کارزار، برای طرح و تحمیل مطالبات پایه ای خود بر نظام سرمایه داری، برای تاختن و جنگیدن در راستای وصول به دورنمای واقعی جنبش خود، برای پیروزی بر قدرت سیاسی روز سرمایه، برای کوتاه کردن دست اصلاح طلبان و هر رویکرد بورژوازی از سر جنبش خود باید حتماً شوراهای خود را تشکیل دهیم. ما بدون به وجود آوردن شوراها هیچ چیز نیستیم. شوراها ظرف اعمال قدرت ما علیه سرمایه داران، دولت سرمایه و کل نظام سرمایه داری است. شوراها تجسم صف مستقل طبقاتی ما در مقابل سرمایه با مطالبات، راهکارها، اهداف و دورنمای ضد سرمایه است. در درون شوراها است که همه توده های طبقه ما به عنوان یک قدرت واحد طبقاتی در مقابل سرمایه و در مقابل کلیه رویکردهای اصلاح طلبانه بورژوازی صف می بندند، قدرت خود را وارد میدان می سازند، آن را بر نظام بردگی مزدی و دولت این نظام اعمال می کنند و راه را برای تسویه حساب نهائی با قدرت سیاسی سرمایه، سرنگونی سرمایه داری و استقرار سازمان شورائی سراسری برنامه ریزی کار و تولید توسط همه شهروندان هموار می سازند. حیاتی ترین کار برای جنبش ما در شرائط روز متشکل شدن در همین شوراها است. از درون این شوراها است که ما خطر اصلاح طلبان را از سر جنبش خویش رفع می کنیم. مطالبات خود را سنگر روز جنگ می سازیم و به همه تدارک لازم برای سرنگونی جمهوری اسلامی سرمایه دست می زنیم. هدف ما استقرار سازمان شورائی سراسری برنامه ریزی کار و تولید توسط همه شهروندان است اما مجرد سقوط قدرت سیاسی روز سرمایه متضمن ظهور فوری همه شرائط لازم برای تحقق چنان هدفی نیست. ما با همه توان می کوشیم تا قدرت شورائی سازمان یافته ضد کار مزدی خود را جایگرین دولت موجود کنیم و به سوی دورنمای واقعی پیکار پیش تازیم. جمهوری شورائی کارگران گام نخست این ستیز برای حصول آن دورنمای تاریخی است…..»
به نقل از مقالۀ “ پرچم جمهوری شورائی کارگران را به اهتزار در آوریم ” (فعالین جنبش لغو کار مزدی)
. می دانم که نقل همه مطالب بالا مقداری خسته کننده است اما رفیق خواننده با توجه به ویژگی بحث به من حق خواهد داد. همه این نکات را بخاطر این آورده ام تا این سؤال را در پیش روی اسد گلچینی قرار دهم که آوردن چند سطر اول این متن و قیچی کردن کل مباحث بعدی آن بجز زیر پا نهادن هرگونه معیار و ارزش های انسانی نباشد چه معنای دیگری دارد؟!
باز هم از او می پرسم که انتخاب سه سطر از مجموعه نوشته های فعالین جنبش لغو کار مزدی و نوشته فعالین ضد سرمایه داری درون جنبش کارگری ایران در همین رابطه که همه جا مورد تأیید ما می باشد و تحریف همین سه سطر نیز بجز زیر پا نهادن ارزش های اخلاق انسانی نباشد معنایش چیست؟ آیا اسد گلچینی دنیای بحث های ما در مورد اینکه طبقه کارگر در ارتباط با رویدادهای روز باید چه کند؟ چگونه باید اصلاح طلبان را افشا و رسوا بکند؟ چگونه و با چه شرائطی می تواند از شرائط موجود برای تشکیل صف مستقل ضد سرمایه داری خود استفاده کند و صدها موضوع دیگر را واقعاً نخوانده است؟ اگر نخوانده است چرا درنهایت ناآگاهی به قضاوت می نشیند؟ و اگر خوانده است چرا این گونه فرصت طلبانه دست به تحریف می زند؟
من عین مطلب مورد استناد اسد گلچینی را در بالا نقل کردم و این در شرائطی است که برای کسانی که با مواضع فعالان جنبش لغو کار مزدی در قبال اعتراضات اخیر در ایران آشنا باشند تشخیص این نوع تحریف کردن مواضع ما، کار دشواری نیست٫ بحث فعالین جنبش لغو کار مزدی در رابطه با مشارکت وسیعتر توده کارگران در جنبش جاری به طور شفاف این است که توده های کارگر در مراکز کار و تولید٫ در محلات و در هر جای دیگر باید با تشکیل شوراهای سرمایه ستیز خویش٫ زیر پرچم جنبش شورائی کارگران٫ با طرح مطالبات ضد سرمایه داری و با افق روشن لغو کار مزدی در اعتراضات خیابانی شرکت کنند. آنان که مواضع رویکرد ضد سرمایه داری درون جنبش کارگری ایران را نیز تعقیب کرده باشند به خوبی می دانند که در همان روزهای نخست شکل گیری اعتراضات خیابانی٫ فعالان جنبش ضد سرمایه داری بیانیه ای را به نام فراخوان اتحاد فعالان جنبش کارگری برای متشکل کردن طبقه کارگر علیه نظام سرمایه داری صادر کردند و از تمام فعالان جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر ایران دعوت کردند که با طرح مطالبات پایه ای این طبقه به طور سازمانیافته درجنبش جاری شرکت کنند. بنابراین رویکرد ضد سرمایه داری درون جنبش کارگری ایران در اولین موضوع گیری خویش در قبال تحولات جاری و در تمامی موضع گیریهای بعدیش نیز بر اصل سازمانیافتگی آگاهانه و افق دار طبقه کارگر برای شرکت در اعتراضات جاری تأکید کرده است. این رویکرد در معرفی اصلاح طلبان٫ طرح مطالبات کارگران٫ نشان دادن افق و نقد سیاستها ٫ شعارها و راه کارهای جنبش سبز ده ها نوشته منتشر کرده است. در تمامی این نوشته ها هشدار داده شده است که توده های کارگری که بخش عظیم و اکثریت شرکت کنندگان را در اعتراضات خیابانی تشکیل می دهند چنانچه اقدام به تشکیل شوراهای ضد سرمایه داری خویش نکنند و با پرچم و مطالبات مستقل خویش در این اعتراضات شرکت نکنند٫ به نیروی مادی بخش دیگری از بورژوازی تبدیل خواهند شد. فعالین جنبش لغو کار مزدی به درستی از مواضع این رویکرد حمایت کرده اند. اسد گلچینی با انتخاب سر تیتر مطلب خویش ” کارگران متحد همه چیز٫ کارگر منفرد هیچ چیز ” ما را متهم کرده است که گویا ما مبلغ این بوده ایم که کارگران بطور انفرادی می توانند جنبش جاری را رادیکال کنند. بدون اینکه برای اثبات این اتهام به خود زحمت بدهد در میان کوهی از مواضع فعالین جنبش لغو کار مزدی در قبال رخدادهای اخیر حتی یک سطر که بیانگر این ادعایش باشد را به خوانندگان مطلبش معرفی کند. اختلاف فعالین جنبش لغو کار مزدی با نظرات اسد گلچینی و مواضع حزب حکمتیست در قبال رخدادهای اخیر جامعه ایران بسیار روشن و شفاف است و او می توانست بجای تحریف حرفهای این فعالین ٫ انگشت روی این اختلافات بگذارد . هدف من از نوشتن این مطلب کوتاه روشن تر کردن هر چه بیشتر این اختلافات است.
موضع حزب حکمتیست در قبال تحولات جامعه ایران
حزب حکمتیست جزو آن بخش از رفرمیسم چپ رژیم ستیزی فراطبقاتی دموکراسی جویانه بود که در قبال اعتراضات مردمی که به بهانه نتیجه انتخابات و استفاده از فرصتی که بر اثر شدت یافتن شکاف موجود در درون دستگاه حاکمه بوجود آمده بود هر گونه شرکت و دخالت فعالین کارگری در این اعتراضات را ارتجاعی نامید. با صراحت تمام اعلام کرد که توده کارگرانی که زیر فشار فقر٫ گرسنگی و پایمال شدن تمامی حقوق انسانی خویش به خیابانها ریخته اند نیروی مادی جریان ارتجاعی اصلاح طلب و سربازان فداکار جنبش سبز هستند. آنان هر گونه دخالت کارگران در این حرکتها را آب به آسیاب جنبش سبز ریختن دانستند. بر کسی پوشیده نیست که مواضع و دیدگاه این جریان در قبال رخدادهای چند ماهه ایران بر اصل تحریم هر نوع اعتراضات مردمی،عدم هر گونه دخالت و شرکت فعالین کارگری در این اعتراضات استوار است. حزب حکمتیست با اتخاذ این مواضع کار و فعالیت خویش را در تمام این مدت روی تحریم ٫ تلاش برای خانه نشین کردن فعالین ٫ تحقیر و توهین به توده کارگران معترض، متمرکز کرد. آن ها به شکل بسیار وقیحی صدها هزار کارگر شرکت کننده در اعتراضات خیاباتی را، از کارگران صنعتی و فروشگاه ها و راننده و دانشجو و پرستار گرفته تا سایر بخش های این طبقه را، یکجا عمله و اکره سران جنبش سبز نامیدند. آنچه اینان گفتند فاجعه بارترین تحلیل و تبیینی بود که یک جریان سندیکالیست و بسیار عقب مانده رفرمیسم چپ می توانست در این راستا مطرح سازد. ما در همان زمان بر خلاف این جماعت ضمن انتشار مقالات متعدد اعلام کردیم که سیل عظیم جمعیت معترض در خیابانها توده انسانهای به جان آمده از گرسنگی، فقر و فلاکت و تمامی مصائب ناشی از حاکمیت نظام سرمایه داری هستند. تصریح کردیم که توده های کارگر عاصی و جان به لب رسیده، شدت کشمکش میان دو بخش بورژوازی را فرصتی یافته اند تا به خیابانها بریزند. دنیائی توضیح دادیم که اینان عاشق چشم و ابروی اصلاح طلبان نیستند. دنیائی در مورد اصلاح طلبان توضیح دادیم و کالبدشکافی کردیم و این را هم تشریح نمودیم که توده کارگران عاصی و طغیان کرده از دار و دسته اصلاح طلبان هم، همان اندازه نفرت دارند که از رقبای حکومتی آن ها نفرت دارند. اسد گلچینی منکر این نیست که توده کارگران سیل آسا به خیابانها ریخته اند٫ اما بسیار توهین آمیز آنان را سربازان سران جنبش سبز می داند. واقعیت غیر قابل انکار این است که بلأخره بخش عظیمی از کارگران فرصتی دیده اند که به خیابانها بریزند و اعتراضات خود را فریاد بزنند٫ سوالی که در این راستا پیش روی اسد گلچینی و حزب او قرار می گیرد این است که در چنین شرایطی نقش کمونیست فعال جنبش کارگری کدام است؟ آیا باید آنان را سربازان اصلاح طلب و خدم و حشم جنبش سبز نامید یا راه واقعی مبارزه ضد سرمایه داری با افق لغو کار مزدی را پیش روی آنان قرار داد؟ آیا کار و وظیفه فعال کمونیست در این وضعیت باید این باشد که فقط تحریم کند و بدترین اهانت ها را نثار توده های کارگری کند که از دست شرایط غیر انسانی ناشی از حاکمیت دولت اسلامی سرمایه به خیابانها ریخته است ؟ پاسخ ما بسیار روشن و شفاف این است و همه جا اعلام کرده ایم که رسالت خطیر کارگر کمونیست فعال جنبش کارگری در این شرایط این است که آستینها را بالا بزند و با درک شرایط موجود ماهیت ارتجاعی و ضد کارگری اصلاح طلبان را برای همزنجیران خویش روشن سازد٫ درون مراکز کار و تولید توده های کارگر را تشویق به ایجاد شوراهای ضد سرمایه داری کند. در صف مقدم این شوراها پرچم مطالبات پایه ای طبقه خویش را به درون اعتراضات جاری ببرد و با تحقق هر مطالبه ای سنگر محکمی را علیه بورژوازی با تمامی جناحهایش ایجاد کند. ما توده کارگری را که بیش از سه دهه زیر حاکمیت یکی از هارترین و درنده خو ترین حکومتهای سرمایه جانشان به لب رسیده است و بدلیل فشار فقر و گرسنگی به خیابانها ریخته اند، مشتی خدم و حشم جنبش سبز نمی دانیم. بلکه آنان همزنجیران ما هستند که از وضعیت موجود ناراضی هستند. عاشق چشم و ابروی سران جنبش سبز نیستند و ظرفیت و آمادگی این را دارند که با تشکیل شوراهای ضد سرمایه داری به مصاف کلیت سرمایه بروند. ما در این شرایط حساس، کمونیست فعال جنبش کارگری را خانه نشین نمی کنیم . اسد گلچینی در بخشی از پاراگراف اول نوشته اش می نویسد شرکت کارگران در جنبش های بورژوایی بصورت فردی یا جمعی، ازجمله شرکت در جنبش سبز راه بجایی نخواهند برد و در بهترین حالت باز هم سربازان فداکار این جنبش ها میشوند….. در اینجا باید از او پرسید که سخن فعالین جنبش لغو کار مزدی برای جلوگیری از این خطر موحش بسیار شفاف است. ما یک دنیا بحث کرده ایم که چگونه باید این خطر را رفع کرد؟ چگونه باید صف مستقل ضد سرمایه داری و سوسیالیستی کارگران را تشکیل دهیم، چگونه رژیم ستزی فراطبقاتی دموکراسی جویانه باب طبع حزب اسد گلچینی را به رژیم ستیزی و سرنگونی طلبی سوسیالیستی و ضد کار مزدی ارتقاء بخشیم. چگونه شوراهای کارگری را بر پای داریم، حول کدام مطالبات و افق، این شوراها را بر پا کنیم و توسعه دهیم. ما تمامی اینها را گفته ایم اما اسد گلچینی و حزب او بجز تحقیر و اهانت به کارگران چه کار دیگری کرده اند؟! ما می دانیم که از منظر رفرمیسم چپ، هر کارگری که بدون فرمان سران این فرقه ها سخن از تشکل یابی به زبان آورد نادان و نا آگاه است. در دنیای چپ شیفته کسب قدرت سیاسی، هیچ کارگری مجاز نیست حرف از ایجاد تشکیل صف مستقل کارگری به میان آورد، باید اول منتظر صدور فرمان ساختن سندیکا توسط لیدر حزبی بماند. به فرمان سران حزبی، دولت سرمایه را ساقط کند و قدرت سیاسی را دو دستی تحویل ناجیان حزبی بدهد و خودش نیز بار بردگی مزدی را همچنان بر دوش بکشد. اسد گلچینی در تمامی نوشته اش بارها تأکید کرده است که اتحاد طبقه کارگر تنها در محل کار وزیست آنان با پیشبرد مبارزات اقتصادی و سیاسیشان معنی دارد٫ اما او در هیچ جائی توضیح نمی دهد این اتحاد چگونه باید صورت گیرد و ظرف این اتحاد کدام است ؟ اما اختلاف ما با او و حزب متبوعش در این رابطه نیز بسیار روشن است. آنها از این مسئله بشدت رنجیده اند که توده های کارگر تا این لحظه سندیکاهای کارگری مطبوع آنان را تشکیل نداده اند و با شعارهای شناخته شده رفرمیسم چپ به خیابانها نریخته اند تا مبارزاتشان قابل دفاع باشد. تمام نوشته اسد گلچینی در این خلاصه می شود که کارگران باید در چارچوب سندیکالیستی در کارخانه ها مشغول چون و چرا با سرمایه داران باشند و یا در غیر این صورت باید پشت سر حزب او نقش نردبان عروج حزب را به قدرت سیاسی ایفا کنند و چون چنین نکرده اند پس باید محکوم شوند و فعالین جنبش لغو کار مزدی که برای تشکیل صف مستقل کارگری تلاش می کنند مورد نکوهش قرار گیرند. اسد گلچینی و حزب حکمتیست به درستی تشخیص داده اند که این دوران با سایر دوران ها تفاوت دارد، دوران طرح شعارهای رایج چپ ضد رژیمی در اعتراضات توده ای سپری شده است و گرنه کیست که نداند اگر در میان صف میلیونی مردم ناراضی از رژیم سرمایه، چند پلاکارد با شعارهای حزب حکمتیست دیده می شد ٫ آنوقت همه چیز تفاوت می کرد و خوف و ترس تبدیل شدن این چند نفر پلاکارد بدست، به سربازان وفادار جنبش سبز یکسره از بین می رفت.
ما بار دیگر تأکید می کنیم که اتحاد توده های کارگر حول مطالبات پایه ای این طبقه تنها در شوراهای ضد سرمایه داری و با افق آگاهانه لغو کار مزدی معنی دارد و ایجاد صف مستقل کارگری در مبارزات جاری توده های مردم تنها در این صورت میسر خواهد بود. این اختلاف اساسی ما با اسد گلچینی و کل رفرمیسم چپ می باشد
ملک پیرخضری
تیرماه ۱۳۸۸
ژانویۀ ۲۰۱۰