احمد شاملو در یکی از شعرهایش « از بی ارزش تر بودن جان آدمیزاد نسبت به مزد گورکن » می گفت!! او اما این واقعیت زمخت همه جا گیر دنیای سرمایه داری را فراموش می کرد که اولاً جان همه آدمیزادها در هیچ نقطه جهان موجود و در هیچ لحظه تاریخ تا کنونی بشر بهای واحدی نداشته است. تفاوت بهای جان آدمها در هر جامعه طبقاتی از بعلاوه تا منهای بی نهایت با هم فرق دارد. ثانیاً آنچه باید ملاک سنجش بی ارزشی جان انسان های نفرین شده و فرودست و دوزخ نشین این دنیا قرار گیرد، نه مزد گورکن، بلکه هر یک شاهی کم و زیادی سود سرمایه است. از قضا آنچه در مسلک سرمایه به هیچ « شهروائی» نمی ارزد و از هر خس و خاشاکی بی مقدارتر است نه تنها مزد کارگر گورکن که جان او و هر انسان همانند و همزنجیر او، جان همه بردگان مزدی دنیاست.
به صفحات جراید و رسانه های مختلف نگاه کنید، حتی رسانه هائی که درج اخبار قتل عام کارگران دنیا را خط قرمز خود می دانند نظر اندازید. هر گوشه اش حدیث سوختن و خاکستر شدن شمار کثیر کارگران است. هزار و صد و یک نفر در شهرهای مختلف ایران، صدها نفر در عمق معادن چین، صدها کارگر در کارخانه پوشاک بنگلادش، صدها نفر دیگر در معادن ترکیه، عده کثیری در روسیه، همه این ها اخبار همین چند ماه و چند هفته اخیرند، بعلاوه این ها حدیث کشت و کشتارهائی است که به سایت ها راه یافته است و آمار راه نیافتگان قطعاً دهها برابر این میزان است. آخرین گزارش کشتار کارگران توسط سرمایه خبر جانباختن ۸ کارگر در معدل ذغال یال طبس است. رسانه ها می گویند که تا این لحظه ۸ جسد را از عمق ۵۰۰ متری زیر زمین به بیرون حمل کرده اند. اینکه شمار کشتگان واقعی چند نفر است هنوز هیچ اطلاع درستی در دست نیست.
رسانه های بورژوازی همراه با درج اخبار سانحه ها و قتل عام ها، از « علل » رخدادها و وقوع فاجعه ها نیز حرف می زنند!!! ریزش معدن!!! آتش سوزی!!! سقوط از ارتفاع ساختمان ها!!! سیل!!! و لیست مفصلی از این علل!!! که همگی صرفاً و صرفاً پرده ضخیم تیره ای بر علت ها و عوامل واقعی حمام خون ها هستند. همه این کارگران در حین کار، در لحظه تولید اضافه ارزش، در هنگام تولید سرمایه به قتل می رسند. همه کارگران مجبورند برای ارتزاق و سیر کردن شکم خود و فرزندان خطر مرگ را پذیرا گردند و طوق این اجبار را سرمایه بر گردن آنها قفل کرده است. تنها علت واقعی کشتارها فقدان امکانات ایمنی و شرائط وخیم و مرگبار محل استثمار توده های کارگر است. کار کردن کارگران در این دخمه های هولناک مرگ مطابق خواست سرمایه و تصمیم سرمایه دار صورت گرفته است. شرائط مرگ آفرین کار را سرمایه بر کارگر تحمیل کرده است. سرمایه است که بهای وسائل ایمنی مورد نیاز را نپرداخته و آن را به حساب سود خود واریز نموده است. دولت سرمایه یا مالک مستقیم قتلگاه است یا دست صاحبان قتلگاه را برای این کشتارها به تمام و کمال باز گذاشته است. در یک کلام سرمایه است که کشتار می کند و هر لحظه کشتارهای وسیع تر راه می اندازد. عنوان واقعی خبر هر حادثه فقط یک جمله است. سرمایه باز هم کشتار کرد و جمعیت وسیع دیگری از کارگران را تسلیم جوخه مرگ نمود. عناوین متعارف رسانه ها دروغ و وارونه پردازی محض بورژوازی است.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
۲۸ آذر ۱۳۹۱