هشتم مارس باید قبل از هر چیز روز بازکاوی ریشه های واقعی ستم بر زنان باشد. زنان از ابتدای تولد در معرض رفتارهای تبعیض آمیز قرار میگیرند، رفتارهایی که چه بسا از جانب مادران اعمال میشود، مادرانی که به دنبال باید و نبایدهایی که دیدهاند و خود با آن رشد کردهاند این تبعیضات را در وجود دختران نهادینه میکنند و پدران به آن مهر تایید میزنند. این رفتارهای تبعیض آمیز چرا و با چه منطقی شکل گرفته و ماندگار شدهاند؟ تمام افکار و باورها و سنت ها چه آنهایی که درون خانواده سینه به سینه منتقل میشوند و چه آنهایی که از طریق جامعه اشاعه می یابند را نمیتوان بدون ارتباط تنگاتنگ آن با شیوه تولید و زندگی مسلط آن جامعه درک نمود. شیوه تولید سرمایهداری پا به پای رشد وگسترش خود بسیاری از مناسبات انسانی را به کناری نهاد و یا تغییر داد و آنچه را که برایش مفید بود حفظ کرد و به وجود آورد. تبعیضهای جنسیتی، قومی و نژادی از مواردی بود که وجودشان امیال و اهداف سرمایهداری را برآورده می ساخت و در نتیجه در هر جامعهای متناسب با فرهنگ آن جامعه بومی سازی و به امری طبیعی تبدیل شد. در سرمایه داری همه چیز بر پایه سود و انباشت سرمایه برنامه ریزی میشود، رشد و تربیت کودکان، وسایل بازی و رشد ذهنی خردسالان نیز بر همین اساس شکل میگیرد. دختران از سنین کودکی یاد میگیرند که چطور باید کارهای خانه را انجام دهند، به آن علاقه مند باشند، آن را وظیفه خود بدانند و از این طریق آماده پذیرفتن نقشی شوند که نظام سرمایه برای آنها رقم زده است. سرمایهداری نظام تولید ارزش اضافه است. کار خانگی جایگاهی مهم و تاثیرگذار در چرخه ارزش افزایی سرمایه دارد. زنان با انجام کار خانگی به واقع به عنوان نیروی کار کاملا رایگان که همزمان کار چند نفر را انجام میدهند مورد استثمار قرار میگیرند. آنان مدیریت عاطفی خانواده، تربیت و رسیدگی به تحصیل فرزندان، پخت و پز و تهیه مواد غذایی، شست و شو و نظافت منزل و نگهداری از سالمندان را به صورت تمام وقت انجام میدهند و برای آن هیچ حق و حقوقی دریافت نمیکنند، حق مرخصی و ایام تعطیلی ندارند، از داشتن بیمه برای معافیت از کار و تامین معاش در دوران سالمندی نیز محروم هستند. سرمایهداری در طول دهههای اخیر پروسه تولید سود خود را تا عمق آلونکهای مسکونی ما بسط داده است تا در قبال نازلترین دستمزدها به خیاطی، بسته بندی، سبزی پاک کنی، تایپ و ترجمه و کارهای شاق دیگر برای صاحبان سرمایه ها بپردازیم. زنان باید جنس دوم باشند تا بتوان کار خانگی را به آنان تحمیل کرد و به کوه ارزش اضافه سالانه بورژوازی افزود. در این مناسبات، زن در تمام ابعاد اجتماعی به عنوان جنس دوم تعریف و این جایگاه برای او در کل جامعه تبلیغ و تقدیس می شود. به دنبال تثبیت نقش جنس دوم، اشکال مختلف رفتارهای تبعیض آمیز در خانه، مدرسه، خیابان، محیط کار، رسانهها، انواع تحقیر در اصطلاحات عامیانه و شوخیهای مرسوم، متلک، آزارهای جنسی، تعرض به بدن زنان، خشونتهای جنسی، تجاوز، اسید پاشی و قتلهای ناموسی به هنجارهای جامعه تبدیل می شود.
اپوزیسیونهای بورژوایی به همراه رفرمیسم درون جنبش کارگری، به شستشوی مغزی ما میپردازند و القا میکنند که آنچه جمهوری اسلامی علیه زنان انجام داده و میدهد ناشی از آلایشهای دینی دولت است، اگر دین از حکومت جدا شود ریشه زن ستیزی رژیم خشک میشود. باید دولت جمهوری اسلامی را مجبور به قبول مدرنیسم، سکولاریسم و پای بند جدایی از دین کرد. این مجرد باورهای اسلامی دولت بورژوازی نیست که جامعه را به جهنم تبعیضات جنسی تبدیل کرده است. این سرمایه است که با سلاح دین ابتدائیترین آزادیها را از زنان سلب و نازلترین حقوق انسانی آنان را پایمال میکند. احکام ارث، مردسالاری فاجعه بار، قوانین خانواده و کل تبعیضات جنسی آوار شده بر زندگی زنان، اگر چه قرون وسطایی هستند و در جوامع پیشین نیز برقرار بودهاند اما هم اکنون ساز و کارهای متناسب چرخه ارزش افزایی سرمایهاند و ثانیه به ثانیه توسط این شیوه تولید و به عنوان شروط بقای این نظام بازتولید میگردند. همه قوانین ضد زن و کل تبعیض جنسی افراطی اسلامی، برای این بر سر و روی زنان آوار می گردد که نظام بردگی مزدی پا برجای ماند. اپوزیسیونهای بورژوایی ناله سر می دهند که آخر در اروپای غربی و جاهای دیگر هم سرمایه داری حکم می راند اما زنان برای خود حقوقی دارند!! اینان از یاد می برند که در هر کجای این جهان، هر میزان از آزادی و حقوق زنان تابعی از فشاری است که توسط جنبش کارگری و انسان های زن و مرد معترض به نظام سرمایه داری بر سرمایه وارد گردیده است. آنان همچنین تحت لوای «جنبش زنان» و «فمینیسم» مبارزه زنان کارگر را علیه ستمکشی زن، از بستر مبارزه متحد با مردان کارگر بر علیه کلیت نظام بردگی جدا می سازند. تبعیض جنسیتی جنایتی است که نظام سرمایهداری برای سود هر چه بیشتر خود علیه زنان و مردان طبقه کارگر مرتکب میشود. مسئله ستم جنسی زنان مسئلهای زنانه نیست و ما باید به عنوان یک طبقه، رو در روی سرمایه بایستیم و مبارزه علیه ستم و بی حقوقی زنان را مبارزه همه آحاد طبقه خود اعم از مرد و زن بدانیم. زنان ساکن جهنم سرمایه داری ایران، نه فقط زنان کارگر که حتا غیرکارگران، هر چه می کشند از دست سرمایه می کشند. آزادی و حقوق انسانی زنان طبقه سرمایه دار هم فقط در گرو میدان داری این جنبش است. بند بند مطالبات جنبش رهائی و آزادی زن در دل منشور مطالبات پایه ای ضد سرمایه داری طبقه کارگر قرار می گیرد :
کار خانگی زنان باید به طور کامل محو گردد و تا قبل از آن به خانه داری، دستمزدی معادل کارهای سخت و زیان آور پرداخت گردد. حجاب اجباری، تعدد زوجات و ازدواج افراد زیر ۱۸ سال باید لغو شود. هر نوع دخالت دولت یا هر نهاد دولتی در حریم زندگی انسانها از جمله نوع پوشش، فعالیتهای تفریحی، روابط زناشوئی، روابط دختران و پسران، ممنوع شود، این دخالت ها در هر سطح و به هر میزان جرم و مستوجب مجازات است. هر شکل نابرابری میان زن و مرد در هر عرصه زندگی شخصی و حیات اجتماعی، از رتق و فتق امور خانه گرفته تا اشتغال در مراکز کار و تولید، تا فعالیت در پهنه های سیاسی و اجتماعی و علمی و پژوهشی، تا ایفای نقش در سیاست گذاری و برنامه ریزی کار و تولید اجتماعی، باید از میان برود. هر نوع سد سازی در مقابل این فرایند باید جرم تلقی شود و مجرمین مورد تعقیب جزایی و کیفری واقع شوند. همه این حقوق و آزادی ها و بسیاری حقوق و آزادی های دیگر باید در کنار سایر مطالبات پایه ای طبقه کارگر از قبیل تعیین دستمزد بر پایه محصول اجتماعی کار سالانه، رایگان بودن آموزش، بهداشت و درمان، مهد کودک، ایاب و ذهاب و نگهداری از معلولان و سالمندان، حقوق کامل ایام کار به تمامی بیکاران، آزادی بی قید و شرط سیاسی و … ردیف شوند.
جنبش آزادی زنان باید به عنوان حلقه ای از زنجیره سراسری جنبش ضد کار مزدی طبقه کارگر در درون کارخانه ها، در مدارس و دانشگاه ها، در کلیه مراکز کار و تولید به شکل شورائی سازمان یابد. راه تحقق خواست ها را در پارلمانتاریسم، رفراندوم، عریضه نگاری، دخیل بستن به قانون، حقوق، مدنیت، انتخابات و دیگر اشکال نظم سرمایه جستجو نکنیم. با مختل ساختن نظم سرمایه، اعتصاب، تظاهرات، راه پیمایی های گسترده خیابانی و خیزش ها، تمامی مطالبات انسانی خود را بر حاکمیت اسلامی سرمایه تحمیل کنیم.
کارگران ضد سرمایه داری