تمامی دولتهای جهان، ممهور به هر اسم، رسم، عنوان، نشان، با سکوت یا تأیید رسمی و آشکار، حمام خون توده های کارگرایران توسط حاکمان درنده اسلامی بورژوازی را استقبال کردند و برآن مهر خشنودی کوبیدند. حادثه ای که همیشه رخ داده است اما این بار تفاوت هائی داشت. سنت سرشتی بورژوازی است که در بطن اتحاد و یکپارچگی سراسری برای حمام خون هر اعتراض ضد سرمایه داری طبقه کارگر تسویه حساب های درون طبقاتی خود حول سهام افزون تر سود، مالکیت، قدرت و حاکمیت را هم به دست فراموشی نسپارد. فقط در همین راستا و با همین هویت است که پاره ای اوقات، اینجا و آنجا، حتی هولوکاست آفرینان هم عربده «حقوق بشر»!!، «دفاع از آزادی بیان»!!، «پاسداری از حق تظاهرات شهروندان» و مانند اینها سر می دهند!!. زیر بیرق اعتراض به فتوای قتل «سلمان رشدی» سفرای رژیم هار اسلامی بورژوازی ایران را بیرون می کنند، علم و کتل مخالفت با آپارتاید و حمایت از کنگره ملی افریقا راه می اندازند یا برخی کارهای دیگر انجام می دهند. اینکه چه وقت ها دست به این عوامفریبی ها زنند و چه زمانی نزنند؟ یک چیز عیان و«عالم شمس» است. فقط مصالح ارزش افزائی سرمایه است که تکلیف آن ها در این عرصه را مثل تمامی عرصه های دیگر مشخص می سازد. سرکوب ها محکوم می شوند و نقض «حقوق بشر» تلقی می گردند اگر که دولت سرکوبگر اهل زیادت طلبی باشد و به نظم نسخه پیچی قطبهای رقیب تمکین ننماید، بالعکس پاسداری محض از حقوق انسانی، دموکراسی و آزادی ارزیابی می شود اگر رژیم سرکوبگر شریک همساز و منقاد پروتکلهای توزیع سهام سود و حاکمیت باشد. بنیاد دیپلوماسی این است و با این توضیح به سراغ ادله واقعی اجماع جهانی بورژوازی در استقبال از کشتار عظیم توده های کارگر عاصی ایران توسط جمهوری اسلامی در طول روزهای اخیر رویم. استقبال و اجماعی که برای خیلی ها شگفت انگیز و غیرمنتظره به نظر می آمد!! چند روز پیاپی برسنگفرش خیابان ها و میادین ۱۳۰ شهر جوی خون جاری بود و در این مدت هیچ عربده دروغین «قانون سالاری»، هیچ آوای تسویه حسابهای همیشگی و سرشتی شیارکاران دلمه های خون و سود، هیچ زوزه رقابت جوئی از حلقوم هیچ دولت و دولتمرد سرمایه، حتی از حلقوم فاشیست های حلقه ترامپ هم بر نیامد. دلایل به طور موجز و مختصر عبارت بودند از:
- شورش جاری در خیابانهای شهرهای ایران، طغیان خشم و قهر توده های کارگر گرسنه، آواره، بیکار، کارتن خواب، برهنه و فاقد ابتدائی ترین مایحتاج معیشتی بود. سرکوب و به خون کشیدن قیام این کارگران برای کل بورژوازی چنان مقدس، حیاتی، اساسی و اوجب واجبات است که گشایش هر نوع دفتر و دستک تسویه حساب های کوچک درون طبقاتی بر کرانه آن نوعی کارشکنی در انجام فریضه عظمای قتل عام یک خیزش سراسری متعرض به استثمار و بربریت سرمایه داری محسوب می شود. از منظر بورژوازی «این ارض مقدس است فاخلع نعلیک!» در اینجا بازار رقابت هیچ سودآور نیست، شاید هم هزینه زا باشد و باید حتما تعطیل گردد. کل دولت ها و نهادهای قدرت سرمایه داری باید به یقین «انجمن فراماسیونری» تشکیل دهند. همه با هم عقد اخوت بندند و میثاق وحدت ناب طبقاتی امضاء بنمایند. فریاد میلیونها کارگر زن و مرد و پیر و جوان و کودک در ۱۳۰ شهر بزرگ و کوچک جهنم سرمایه داری ایران، از سنخ آه و ناله ابتذال آمیز دموکراسی خواهی نسخه پیچی این یا آن بخش ارتجاع هار بورژوازی نبود که بتوان آن را دستمایه انباشت سهم خواهی ها و رقابت جوئی های سودجویانه نمود، بالعکس اعتراضی توفنده و طغیان آمیز علیه شدت استثمار، فقر و فلاکت و همه مصیبت هائی بود که سرمایه بر سر آنها آوار کرده است. بورژوازی، هر بخش این طبقه، قلع و قمع چنین شورشی را چنان ضروری، الوهی و مقدس می بیند که هر نوع خیال تضعیف آن را خط قرمز خود تلقی می کند و با قدرت گلوله باران می نماید.
- شورش سراسری آبان ماه کارگران ایران به هیچ مافیا، حزب، اتحادیه، دار و دسته یا نیروی بالای سر آویزان نبود. خزعبلات شنیعی که از سوی نبش قبر شدگان منجمد، مومیائی، قداره بند و دغلکار سلطنت طلب، مافیای جمهوری خواه، مشروطه چی یا نوع این ها در مورد نقش بازی خویش در خیزش های خیابانی نشخوار شده است، سوای عربده های نفرت بار مشتی سوداگر رسوای کارگرکش و ضد انسان هیچ چیز دیگر نیست. همه اینها به همان اندازه آماج تنفر و قهر کارگران هستند که رژیم درنده جمهوری اسلامی هدف خشم و کینه و نفرت کل توده های کارگر ایران می باشد. جنبش آبان ماه به همین دلیل هیچ چشم اندازی پیش روی دولتها، قطبها و نهادهای قدرت سرمایه جهانی برای شراکت در آینده آن یا سوار شدن بر موج آن باز ننمود. در سال ۱۳۸۸ همه بلوک بندی ها و رژیم های سرمایه داری جهان بر روی جنبش ارتجاعی اصلاح طلبانه «یاحسین میرحسین» موسوم به «جنبش سبز» حساب جدی باز کردند. همگی سراسیمه و دست ازپا نشناخته به حمایت از دار و دسته موسوی – کروبی پرداختند و مقاومت جناح مسلط ساختار قدرت را نکوهش کردند. ماجرا در دیماه سال ۱۳۹۶ متفاوت بود اما حتی در آن زمان نیز بورژوازی جهانی کم یا بیش بیرق عوامفریبی افراخت و با هزاران دروغ و خدعه و نیرنگ مدعی محکوم نمودن حمام خون توده های معترض عاصی توسط رژیم درنده اسلامی سرمایه شد. شبیه این رخدادها را در سراسر دنیا و همه تاریخ سیاه سرمایه داری شاهد هستیم، نقطه عزیمت و اساس محاسبات قطب ها و دولت ها در کلیه این موارد آن بوده و آنست که اولا چشم به میدانداری و نقش بازی یک بدیل ماوراء ارتجاعی مطلوب تر در مقابل حاکمان آماج شورش توده های کارگر دارند. ثانیا وجود چنین آلترناتیوی را سد راه هر میزان سرکشی مخاطره آفرین جنبش کارگری می بینند. در مورد جامعه ایران در تمامی چهل سال حاکمیت رژیم اسلامی بورژوازی به گاه وقوع خیزش ها و شورش ها چشم های آزمند سود دولت ها و قطبهای قدرت سرمایه یکراست به باند اصلاح طلبان حکومتی خیره می گردیده است. محکوم ساختن مافیای مسلط درون حاکمیت را کمکی به دار و دسته اول تلقی کرده و این کار را زیر علم و کتل فریب «حقوق بشر»!! و دفاع از «حق اعتراض شهروندان»!! انجام داده اند. قیام کارگری آبان ماه به هیچ نیروئی آویختگی نداشت و دولت ها و مراکز قدرت سرمایه بین المللی هیچ شریک، همکاسه و هم آخوری در آن برای تضمین سهام سود و قدرت خود نمی دیدند.
- در شرایطی که توده های کارگر دنیا از شیلی تا لبنان، از مصر تا عراق، از چین تا ایران، از فرانسه تا هند، از انگلیس تا یونان و از ترکیه تا اکوادر، علیه شدت استثمار، معیشت کشی، بربریت، کودتاگری و آلودگیهای زیست محیطی سرمایه داری عاصی و خشماگین در حال کارزار هستند، هر نوع ژست فریبکارانه و بازاری مخالفت با سرکوب توده کارگر در هر کجا خط قرمز دیگر وحوش سرمایه دار و دولت های سرمایه داری است. در چنین وضعی که خطر احتراق و انفجار و اشتعال هر چه وسیع تر مبارزات کارگران در میان است، اگر بدترین، هارترین و زیادت خواه ترین رقبا هم رسالت سرکوب و حمام خون جنبش کارگری را به دوش گیرند باید از تمامی حمایت ها برخوردار شوند.
- اگر در دوره های پیش و از جمله در سال ۸۸ با توجه به ظرفیت و خصلت روز اعتراضات در یک سو و سایه سنگین بختک اصلاح طلبی ارتجاعی بر سر ناراضیان عاصی، کمپین انسان ستیزانه دولت ها و سرمایه جهانی بر ساحل جانبداری از جناح غرب گرای حاکمیت اسلامی بورژوازی و محکوم ساختن مافیای مسلط آن لنگر می انداخت. این بار نمی توانست چنین باشد. در این دوره، در توفش آبانماه و روزهای خروش کارگران گرسنه، این فقط بذل امتیاز به فاشیسم هار دینی سرمایه و استقبال از حمام خون کارگران توسط سپاه پاسداران بود که می توانست رؤیاهای سودجویانه دولتها و قطبهای درنده بورژوازی را لباس واقعیت پوشاند، از ترامپ و کل بورژوازی امریکا گرفته تا سران اتحادیه اروپا در محاسبات خود بر این درنگ کردند که با حمایت آشکار و ضمنی از قتل عام کارگران ایران راه مذاکره مطلوب و دلخواه با رژیم اسلامی را هموار می سازند. همگی کوبیدن مهر صحه بر کشتار کارگران را حفاری روزنه ای برای آغاز گفتگوها دیدند.
- وحشت از استمرار انفجار، تشدید مبارزه طبقاتی در ایران و چشم انداز خروج میلیون ها انسان آواره از جهنم گند و دهشت سرمایه داری ایران نیز در شعور گندیده بشرستیزانه همه دولت ها، احزاب و نهادهای قدرت سرمایه جهانی این آژیر را می کشید که باید تحکیم پایه های قدرت جمهوری اسلامی را دستور کار روز خود بینند و پیروزیهایش در کشتار گسترده کارگران گرسنه عاصی را ارج نهند.
دلایل واقعی احتراز بورژوازی جنایتکار امریکا، اروپا و سراسر دنیا از عربده کشی های متعارف رقابت جویانه یا تسویه حساب های درون طبقاتی با رژیم درنده اسلامی در روزهای اخیر و استقبال آشکار و ضمنی آنها از جنایات بربرمنشانه این رژیم علیه کارگران را باید در محاسبات بالا جستجو نمود. محکوم سازی یا حمایتی که شالوده آن را درهم و دینار سود سرمایه می سازد جز این نمی تواند باشد. بمب رسوائی، انحطاط و ددصفتی این دیپلوماسی گندیده سودسالار وقتی به فاز انفجار رسید که کل این دولت ها درست پس از پایان کشتارها و در شرایطی که رژیم، هولوکاست علیه جنبش کارگری را با موفقیت پیش برده بود، آنگاه شروع به صدور اطلاعیه های «حقوق بشری» و محکوم سازی نقض این حقوق کردند. وقاحت و بی شرمی بورژوازی را هیچ مرزی نیست.
به نکته بسیار مهم دیگری در همین رابطه پردازیم. از منظر ما، از زیج نگاه جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر آنچه رخ داد، یعنی انصراف بورژوازی هار جهانی از دکانداری فریبکارانه و انباشت عوام فریبی های «بشردوستانه»!! بر ساحل شط خون توده های کارگر ایران را باید یک پیروزی مهم برای جنبش کارگری ایران به حساب آورد. کارگران ایران نشان دادند که کارزار جاری آن ها به رغم دنیای کاستی ها تا آنجا پیش تاخته است که به سادگی قابل شکار کفتاران زشت سرمایه، دولت ها وقطب های قدرت سرمایه داری نیست. کارگران بیش از پیش دریافتند که هر گونه و هر میزان توهم به نقش بازی ددصفتانه و شعبده بازیهای هر حزب و دولت و نهاد قدرت بورژوازی تا چه اندازه مسخره، بی پایه و هلاکت زا می باشد. دریافتند یا باید دریابند که فقط و فقط باید به قدرت پیکار طبقاتی خود اتکاء کنند و این قدرت فوق کل قدرت ها است.
آنچه انجام گرفت یک دستاورد دیگر نیز برای توده های کارگر و جنبش آنها داشت. این بار کل احزاب، سازمان ها، گروهها، سندیکاها، اتحادیه ها و همه باندهای آلترناتیو فروش چپ یا راست سرمایه دکه های خود را کم یا بیش قفل زدند. رسم همه اینها آن بود که به محض شنیدن صدای خشم کارگران بسیج شوند، روی به آستان حاکمیت و بارگاه قدرت سرمایه نهند، به دولت های درنده بورژوازی دخیل بندند و زیر لوای جلب حمایت وحوش سرمایه از کارزار کارگران!!! به دکانداری پردازند. در روزهایی که رژیم ها و بلوک های حاکمیت سرمایه بساط تسویه حساب درون طبقاتی را می بستند و همه یکصدا از کشتار کارگران استقبال می کردند، این جماعت نیز مجبور شد دکان کید کارگردوستی را تعطیل کند. همه این ها برای جنبش کارگری دستاورد هستند.
فعالین جنبش لغو کار مزدی
اول آذر ۱۳۹۸