درد ما درد شماست” پیرامون تجمع اعتراضی سراسری معلمان»

اعتراضات معلمان دیروز در مقابل مجلس، درحالی به وقوع پیوست که برنامه ی بودجه ی دولت یازدهم، پشت همان درها در حال بررسی و تصویب است. برنامه ی بودجه ای که در آن علیرغم همه ی ظاهرسازی های فریبنده ی روحانی و دار و دسته اش دم خروس را از لای عبا بیرون می اندازد. در بوق و کرنا زدن دولت در کاستن از تورم در واقع به قیمت افزایش فشار بر سطح معیشت کارگران است. که در شرایط کنونی و در سالی که از دولت یازدهم گذشت هم همراه با تمام تهاجمات تداوم یابنده ی سرمایه، با دستمزدهای بسیار پائین تر از حد خط فقر، با حقوق هایی که ماه ها به تعویق می افتد، با هزینه های سرسام آور بهداشت و درمان که عملا این دو را به کالاهای لوکس تبدیل نموده است، و به خصوص در یک سال گذشته با بگیر و ببند ها و احکام قضائی پلیس و قوه ی قضائیه در برابر هر تحرک و اعتراض به بالاترین سطح این تهاجمات، دست به گریبان بوده اند. برنامه ی بودجه ی سال ۹۴ هم همچنانکه ماهیت و هستی دولت سرمایه داری است، بخش زیادی از ارزش های تولید شده توسط طبقه ی کارگر را به دستگاه های امنیتی و نظامی مقابله با هر میزان تکاپوی کارگران اختصاص داده است. بدیهی است در شرایطی که دولت سرمایه صحبت از تبادل مازاد وحشتناک و گسترده ی نیروی کار تحصیل کرده با یکی از بزرگ ترین جهنم های دنیای سرمایه، قطر می کند، هر میزان هزینه ای که به واسطه ی مبارزات کارگری و نیاز سرمایه برای پرورش نسل های آتی طبقه ی کارگر در قالب بودجه ی آموزش و پرورش نمود می یافت زائد به نظر برسد. بنابرین بودجه ای که دولت روحانی به مجلس پیشنهاد داده است، در کنار بودجه ی ۲۸ هزار میلیارد تومانی سپاه، بودجه ی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی بسیج و ۲۲ هزار میلیارد تومانی وزارت اطلاعات، بودجه ی آموزش و پرورش که بناست ۱۲ میلیون دانش آموز را تحت پوشش قرار دهد، با وجود تمام معوقات معلمان و مدرسه های مخروبه و سوانحی که در طول سال چند بار در مورد آتش سوزی و سوختن کودکان طبقه ی کارگر در کلاس های درس فاقد وسائل گرمایشی استاندارد شنیده می شود و … از ۲۳ هزار میلیارد تجاوز نمی کند. از قضا معلمان هم در تجمع بیش از دوهزار نفری دیروز خود در تهران یکی از نکات مورد اشاره شان پائین بودن بودجه ی آموزش و پرورش بوده است.

علیرغم تمام نکات برجسته ای که در مورد تجمع اعتراضی چندهزار نفره ی معلمان در تهران و همچنین حرکت اعتراضی سراسری و همزمان معلمان در سطح کشور وجود دارد، و قطعا به آن خواهیم پرداخت، در بند اول بیانیه معلمان که در میان همهمه ی حضار و بدون بلندگو در مقابل مجلس قرائت شد، چنان توهمی به دولت و دم و دستگاه بورژوایی موج می زند که آنچه در وهله ی اول مجسم می گردد این است که این بیانیه طی مشورت و همفکری بخش عظیمی از معلمان تهیه نشده است، و دوم آنکه این حرکت با این نمود گسترده و در این سطح قصد ندارد بر نیروی عظیم خود تکیه کند، قصد ندارد نیروی خود را به سایر حلقه های جنبش کارگری و به خصوص دانش آموزان خانواده های کارگری و خانواده هایشان پیوند زند، و مطالبات خود را که مطالبات تمام فروشندگان نیروی کار است با نیروی یکپارچه و متحد خود به سرمایه و دولت سرمایه تحمیل کند.

در قطع نامه پایانی این تجمع آمده است: “ما معلمان امروز در مقابل خانه ملت گرد آمدیم تا قوی ترین هشدارها را پیرامون مسائل حادی که آموزش و پرورش کشور را زمینگیر کرده است اعلام نماییم . باشد که نمایندگان مجلس فارغ از جناح بندی های سیاسی پیش از آنکه بیش از این دیر شود راهی را که دولت یازدهم درجهت بهسازی اوضاع کشور نسبت به دولت قبل در پیش گرفته طی کنند  و همراه با دولت مانع از ادامه روند نادرست کنونی در آموزش و پرورش گردند.

این بیانیه توسط هر کس که صادر شده باشد اگاهی ای را که در طول سالیان و روند مبارزات برای طبقه ی کارگر حاصل شده، زیر سوال می برد. در روزنامه اتفاق کارگران که نخستین شماره ای بود از نخستین روزنامه کارگری که نخستین تشکل کارگری ایران به چاپ می رساند، علیرغم تمام نگرش های رفرمیستی حاکم بر جنبش کارگری بسیار نوپای ایران در سال ۱۲۸۵ و در ابتدای تب و تاب مشروطه خواهی کارگران رسما دموکراسی بورژوایی را به چالش کشیده اند با این عبارات که : “همکاران محترم ما کارگران مطبعه ها، چندین دفعه از تنگی معیشت و گذران خود شکایت کرده و خواهش و تمنا نموده ایم که به داد ما رسیده و ما را از فشار تعدیات و تعرضات صاحبکاران برهانند، لکن همیشه وقت ماها را با مواعید بی اصل ساکت نموده و تا به حال به درد ما نرسیده اند. یعنی ما کارگران از صاف دلی خود به معاونت آن ها رجوع کرده بودیم، غافل از اینکه در هیچ کجای دنیا دیده نشده که دیگران به کارگران معاونت و یاری بکنند و کارگران دول متمدنه هم در معیشت خود طعم این حقیقت تلخ را چشیده و رابطه با آن ها را قطع نموده اند، آزادی کارگران تنها با خود کارگران است.” در طول سالیان مبارزه و اعتراضات و اعتصابات کارگران در سطح گسترده دریافته اند که دولت سرمایه داری بر خلاف ادعای خود نه میانجی مابین طبقات متخاصمی که آشتی آنان به این دلیل مشخص که منافع یک طبقه نافی طبقه ی دیگر است غیر ممکن است، بلکه ابزار و سازمان حمایت از منافع کلی طبقه ی مسلط، پاسدار بقا و ماندگاری نظام سرمایه داری است. آویختن مبارزات کارگران به دار توهم به دولت، و یا تبلیغ شیوه هایی از مبارزه که با خواست ها و منویات سرمایه تطابق داشته باشد، زمین گیر کردن جنبش کارگری در مناسبات کارمزدیست و چندین گام به عقب خواهد بود. ما با اتکا به نیروی خود و گره گشایی از معضلات جنبش کارگری می توانیم از نظر عملی و نظری نظام سرمایه داری را به چالش بکشیم.

تظاهرات اعتراضی ای که توانسته است در سرتاسر ایران، بیش از ۵۰۰۰ معلم را به خیابان ها بکشاند و حول مطالبات مشترکی تجمع یابد چرا باید خود پیشاپیش مهر “سکوت” بر لب هایش زده باشد، چرا باید هندوانه زیر بغل دولتی بگذارد که از ابتدای بر سر کارآمدنش به سان سایر دولت ها و با گام هایی محکم تر عدواتش را با کارگران ثابت نموده است. چرا باید سراغ اعتراض به یک بند از بودجه ای برود که سرتا پایش تحمیل بی حقوقی و فشار هرچه شدیدتر بر نیروی کار چه فکری و چه یدی، چه مولد و چه غیر مولد است. چرا باید مطالبه اش برای افزایش دستمزد را در قالب تفاوت حقوق با سایر کارمندان  به شکل شعار ” از فرق می نالیم نه از فقر” بیان کند. تنها پاسخ روشن این پرسش ها این است که جنبش کارگری و مشخصا این بخش از طبقه ی کارگر نه بر مبنای ماهیت سرمایه ستیز خود، بلکه تحت سلطه ی عمیق گرایش های رفرمیستی بورژوایی حرکت می کند و تا زمانی که خود را به ارگان هایی نظیر کانون صنفی معلمان بسته است، تا زمانی که سرمایه و تمام ساز و کارهایش را به چالش نکشیده است، نمی تواند هیچ بخش از مطالباتش را تحقق بخشیده، گامی سرمایه را به عقب نشینی وادارد. در سکوت می آید و در سکوت می رود بی آنکه دستاوردی داشته باشد.

معلمان امروز می توانند تمام آگاهی خود را به میدان مبارزه ی ضد سرمایه داری بیاورند. می توانند بر مبنای تمام شناختی که از ساز و کار سرمایه و جامعه ی بورژوایی کسب کرده اند، و به واسطه ارتباطی که با دانش آموزان خانواده های کارگری دارند می توانند در متشکل کردن و ارتقاء آگاهی و سطح مبارزات کارگری کارساز باشند و ایجاد کننده ی هسته های شوراهای سرمایه ستیز کارگری گردند. بساط هرگونه توهم به دم و دستگاه دولت بورژوایی از هر جناح و دسته ی سرمایه را که باشد جمع نمایند و فرزندان نسل آتی طبقه ی کارگر را نه به صورت سربازان خوب  سر به راهی برای فروش نیروی کار در چارچوب نظام کارمزدی بلکه با سری آگاه و توانمند برای براندازی کل هستی این نظام انسان ستیز تربیت نمایند.

اینجاست که مسئولیت عظیمی که شعار “درد ما درد شماست” که بر برخی پلاکاردهای حک شده بود، نمود واقعی و بروز عینی می یابد.

******

اعتراضات معلمان از اواخر دهه ۷۰  برای افزایش دستمزد، امنیت شغلی و دیگر مطالبات خود همزمان با کارگران کفش وین، کارگران نساج سیمین اصفهان و … پا به عرصه ی مبارزه گذاشت و در این سال ها معلمان چندین بار دست به تجمع زدند. یک بار از مقابل مجلس سابق (میدان پاستور) وارد خیابان کارگر شدند و این حرکت اعتراضی به نزدیک میدان انقلاب رسید که نیروهای پاسدار سرمایه آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و از ورود آن ها به میدان انقلاب جلوگیری کردند. یکی دیگر از تجمعات اعتراضی این بخش از کارگران مزدی (معلمان) در سال ۱۳۸۶ بود که با حمایت بخشی از کارگران در میدان بهارستان، ضلع شمالی مجلس (همانجایی که امروز جمع شده بودند) تجمع کردند که جمعیت نزدیک به ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر بود، آنجا که قصد حرکت به سوی جنوب (چهارراه سیروس) را کردند نیروهای ضد شورش از چند قسمت خیابان حرکت اعتراضی کارگران را قیچی کردند و کارگران را به زیر باتوم و لگد گرفتند. تا چند روز منطقه ی مجلس و خیابان های اطراف مجلس فضای امنیتی داشت و پلیس و نیروهای امنیتی منطقه را قرق کرده بودند و صد ها معلم دستگیر شدند و تعدادی از این فروشندگان نیروی کار(فکری) نیز هم اکنون در زندان هستند که یکی از مطالبات تجمع امروز هم آزادی معلمان زندانی بود. از ابتدای بهمن ماه چندین بار معلمان در شهرستان ها تجمع کردند. امروز نیز در بسیاری از استان ها تجمع اعتراضی را درسکوت برگزار کردند. این تجمع سراسری این بخش کارگری در استان های خراسان، قزوین، خوزستان، هرمزگان، لرستان، کردستان و … برگزار شد. معلمان کرج و ورامین به معلمان اعتراض کننده ی تهران در مقابل مجلس ملحق شدند. تجمع اعتراضی معلمان در تهران از ساعت ۱۰ شروع شد و تا ساعت ۱۲ حدود ۶۰۰،۵۰۰ نفر معلم تجمع کرده بودند. بعضی ها فکر می کردند تجمع مثل شهرستان ها پیش از ظهر انجام می گیرد. تجمع معلمان در تهران فضای ضلع شمالی مجلس را به طور کامل پر کرده بود. پیاده رو مملو از معلمان و رهگذرانی بود که با این کارگران فکری به گفتگو مشغول بودند. یا معلمانی که از قبل همدیگر را می شناختند و اینجا یکدیگر را می دیدند. بر روی پارچه نوشته ای (پلاستیکی) این شعار به چشم می خورد: “تجمع سکوت” صد ها معلم دستنوشته ای در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: “درد ما درد شماست” که رو به عابرین گرفته شده بود. روی کاغذهای تقریبا ۳۰ در ۴۰ نوشته شده بود: “خط فقر سه میلیون تومان است، ما معلمان یک میلیون دریافتی داریم”

جمعیت زیاد و زیادتر می شد، البته همانطوری که گفته شد، تعدادی فکر می کردند تجمع معلمان پیش از ظهر است. خیلی ها آمدند و رفتند. ساعت ۳:۳۰  بیانیه ی معلمان خوانده شد اما چون بلندگو نداشتند و علاوه بر آن در همهمه ی تائید و کف زدن حضار مطالبات معلمان در جمعیتی که بین ۵ تا ۱۰ هزار نفر تخمین زده می شد، به خوبی شنیده نمی شد. اما خواست اساسی و محوری این بخش کارگران مزدی افزایش دستمزد بود که روی صدها کاغذ به دست گرفته شده بود، با شعاری که می گفت: “خط فقر سه میلیون تومان است” که به واقع خواست دیگر حلقه های کارگری نیز می باشد. کارگران نورد صفا، کارگران خودروساز، کارگران مزدبگیر پرستار، معدنکاران، کارگران پروژه ای، کارگران ساختمانی و … .

آنچه ما از مطالبات این بخش کارگری شنیدیم حقوق هماهنگ برای معلمان، افزایش دستمزد، امنیت شغلی، آزادی معلمان زندانی و بسیاری خواسته های دیگر بود. جنبش کارگری این بخش از فروشندگان نیروی کار که از نظر تعداد هم بسیارند و از سوی دیگر اگر دانش آموزان هم به این جنبش بپیوندند چندین برابر می شود، نیروی عظیمی را تشکیل می دهد، نقش زنان فروشنده ی نیروی کار در این تجمع بسیار پر رنگ بود. یکی از حاضرین در این اعتراضات از زنی که با کاغذ نوشته ی “درد ما درد شماست” رو به خیابان ایستاده بود پرسید: این شما چه کسانی اند؟ گفت اکثریت مردمی که حقوق بگیر و مزد بگیرند، بسیاری از مردمی که از اینجا عبور می کنند کسانی هستند که سرنوشتی چون ما دارند. امروزه افزایش دستمزد، حقوق هماهنگ، وضع بهداشت و درمان و … مطالبه ی کلیه ی افرادی است که حقوق بگیرند. یکی از افرادی که در آنجا حضور داشت گفت: همین امروز که معلمان تجمع دارند، کارگران پیمانی بندر امام هم دست به اعتصاب زده اند و امروز پیامکی را دریافت کردم که پیامش این بود: “یکی از این کارگران پیمانی با داشتن یک زن و دو فرزند به نام حاتمی دست به خودکشی زده است.” سال ها کارگران، فروشندگان نیروی کار اعم از یدی و فکری، چون معلمان و پرستاران و … برای افزایش دستمزد بارها به اشکال مختلف اعتراض کرده اند، به بخشی از این ها در فوق اشاره شد، اما چرا نتوانسته ایم به مطالبات خود برسیم، مشکل کجاست؟

از یک طرف ما نیروی عظیمی هستیم و از سوی دیگر هجوم سرمایه بی وقفه تشدید می شود، دستمزدها افزایش نمی یابند ولی مایحتاج مورد نیاز ما کارگران که بتوانیم نیروی از دست رفته را تجدید کنیم هر روز افزایش می یابد، با وجود اینکه اغلب هر دو (زن و همسر) کار می کنیم به معنای واقعی کلمه گرسنگی می کشیم. بقیه ی مزد بگیران هم حال و روزی بهتر از ما ندارند، در حالی که ما با کارمان برای صاحب سرمایه که دولت و موسسات آموزشی هستند، تولید سرمایه می کنیم، بر سرمایه شان می افزائیم. بخشی از ما علاوه بر افزایش سرمایه ی سرمایه داران و دولت، کارگران فنی پرورش می دهیم که در بارآوری تولید سرمایه های آینده اثر گذارند دولت بخشی از سرمایه که توسط کارگران (بخش مولد) تولید می شود را بایستی برای آموزش نیروی کار نسل آتی هزینه کند، اما هر ساله با کم کردن این هزینه هم ما را به فلاکت و روز سیاه می نشاند که مجبور باشیم به جز این کار به کار دیگری هم مشغول شویم و با این وجود دخل و خرجمان هماهنگ نمی شود. دولت در بودجه بندی بیشترین تولید ارزش اضافه ی ما کارگران را برای نیروهای نظامی و امنیتی و حوزه های علمیه خرج می کند، فساد و اختلاس هم که بماند. حاکمیت سرمایه برای تأمین امنیت سرمایه از هیچ هزینه ی هنگفتی خساست به خرج نمی دهد، اما آنچه از دستش بر آید از دستمزد ما کارگران که خالق تمامی سرمایه ها هستیم کم می کند. از طرف دیگر امکانات آموزشی هم مدام تقلیل پیدا می کند و به ویژه در مناطقی چون سیستان و بلوچستان، استان های ساحل خلیج فارس و بسیاری دیگر از استان ها، بچه ها حتی از داشتن مکان آموزشی محروم هستند. بماند که بسیاری از همزنجیران ما (فروشندگان نیروی کار) به دلیل پائین بودن دستمزد، بیکاری و یا اخراج از کار به ناچار فرزندانشان را از تحصیل باز می دارند و به اردوی کودکان کار روانه می کنند. کودکی که باید درس بخواند، مجبور است نان آور خانواده باشد.

ما کارگران چه یدی و چه فکری، قدرت عظیمی هستیم اما پراکنده و متوهم به حاکمیت سرمایه. فکر می کنیم با درخواست از نهادهایی که هر کدامشان برای حفظ و بقای حاکمیت سرمایه و تولید هرچه بیشتر سرمایه وظیفه ای را دنبال می کنند، می توانیم گرهی از دردمان بگشاییم. مجلس مأموریت دارد قوانین ضد کارگری تصویب کند که چگونه با ما کارگران مقابله کرده و تولید ارزش اضافه را قانونمند کند. آن ها به خوبی از شرایط اسفناک ما با خبرند. اما همشان در این است که چگونه از جیب کارگر بزنند و بر ارزش اضافه های تولید شده بیافزایند و چگونه از حاکمیت سرمایه محافظت کنند. ما کارگران (فکری) با اتکا به نیروی خود و دیگر مزدبگیران، می توانیم قدرتمندانه به اشکال مختلف، حاکمیت سرمایه را به عقب نشینی وادار کنیم. برای اینکه سرمایه در برابر مطالبات ما تمکین کند، بایستی قدرت خود را نشان دهیم. معلمان به عنوان بخشی از جنبش کارگری می توانند ضمن مبارزات متحدانه شان در برابر سرمایه، بر بستر این مبارزه دست به کار ایجاد شوراهای سرمایه ستیز خود شوند.

جمعی از کارگران

اسفند ۱۳۹۳

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.