امروز ۴ بهمن دوازدهمین سالگرد حمام خون کارگران توسط دولت جنایتکار سرمایه در معدن مس خاتون آباد است
در چنین روزی در سال ۱۳۸۲ خورشیدی نیروهای سرکوب دولت “اصلاحات” خاتمی از زمین و آسمان بر روی تودۀ کارگران معدن مذکور آتش گشودند. کارگران و خانواده هایشان اجتماع کرده بودند تا علیه اخراج خویش و فقر و گرسنگی و فلاکتی که بر اثر بیکاری، آن ها را می سوزاند اعتراض کنند. با تهاجم بربرمنشانه قوای قهر سرمایه، جمعی از کارگران به خون غلطیدند و ۴ نفر از همزنجیران ما بنام های جاویدی، ریاحی، مومنی و مهدوی و یک نوجوان بنام پورامینی جان باختند.
در جهنم سرمایه داری ایران تا بوده است جوی خون کارگران جاری بوده است. کشتارها مستمراً جریان داشته است. همین چندی پیش، روز ۲۶ خرداد امسال بود که تجمع کارگران شرکت معدنجو در اعتراض به توقف این معدن و بیکاری بیش از ۳۵۰ کارگر مورد هجوم وحشیانۀ نیروهای انتظامی دولت “اعتدال” قرار گرفت. هجوم ددمنشانه ای که به قتل مجدعلی میرزایی، همزنجیر معترض ما منتهی گردید. او بر اثر شلیک گاز اشک آور بینایی خود را از دست داد و همزمان زیر چرخ تریلر کارگاه جان باخت. در ۲۴ آذر همین سال نیز شاهد کشتار کارگران بیکاری بودیم که در شهر بهبهان، در مقابل پالایشگاه بیدبلند اجتماع کرده بودند. آن ها زیر فشار گرسنگی کار می خواستند و دولت جنایتکار سرمایه خواست آنان را با گلوله پاسخ گفت. قوای سرکوب در جریان این جنایت موحش سه همزنجیر ما را مقتول و مجروح ساخت.
به خون کشیده شدن اعتراضات کارگری توسط سرمایه چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، امر روتین و همیشگی دولتهای سرمایه داری بوده است. به رگبار بستن کارگران نفت و کشتار بیش از ۷۰ نفتگر، قتل عام کارگران کوره پزخانه ها در دفعات متوالی با شمار زیاد کشتگان، حمام خون کارگران سنگسر و شاهی و اصفهان با قربانیان پرشمار، کشتار عظیم کارگران جهان چیت و بالاخره شط خون دائماً جاری توده کارگر در سال های حاکمیت دولت اسلامی سرمایه را همه ما می دانیم. چرا کشته می شویم. دلیلش را باید در ضعف و فروماندگی طبقه مان که ناشی از تشتت و پراکندگی توده های همزنجیرمان و اعتراضات و مبارزات آنان است. دید. تنها راه باز داشتن صاحبان سرمایه و دولت های سرمایه داری از این جنایات در قبال مبارزات ما که جبر زندگی و کارمان است، تبدیل شدن به یک نیروی چندین میلیونی متحد بصورت یک طبقۀ متشکل در مقابل و ضد طبقۀ سرمایه دار و دولتهای آن است. تنها راه ما کارگران متشکل شدن در شوراهای ضد سرمایه داری و تبدیل آنها به یک تشکل سراسری است، مادام که چنین نکنیم، تا زمانی که پراکنده ایم. تا وقتی که دنبال سندیکاسازی و توسل به قانون سرمایه ایم. تا روزی که یک قدرت متحد شورائی ضد سرمایه داری نشویم و این قدرت را علیه سرمایه و برای نابودی کامل سرمایه به کار نگیریم، حتماً سرنوشتمان همین خواهد بود. برای فرار از این سرنوشت باید راه افتیم، دست در دست هم گذاریم و شوراهای خویش را بسازیم.
جمشید کارگر
۴ بهمن ۱۳۹۴