رمضان قدیری: مبارزه با اختلاس، تشکل سراسری شورایی را طلب می ‌کند

اختلاس، ارتشاء و حقوق‌های چند صد ‌میلیونی در بین حاکمان سرمایه و رده ‌های بالای نظام کار مزدی بی‌ حد و حصر است و محدودیتی بر آن حاکم نیست. هر چه بخواهند از محصول کار ما کارگران که خالقین تمامی سرمایه ‌ها هستیم بی ‌محابا و بدون حساب‌ و‌ کتاب بر ‌می ‌دارند و به کسی هم جوابگو نیستند. در مقابل حاکمان سرمایه داری و صاحبان سرمایه ها،  ما کارگران قرار داریم. انسان هائی که برای نان شب خود و فرزندانمان به هر دری می‌زنیم و همه درها به رویمان بسته است. ما فروشندگان نیروی کار و تولید‌ کنندگان تمامی ارزش اضافی ها هستیم، اما وضعمان چنین است. این ذات سرمایه داری است که هر چه ما کارگران بیشتر تولید کنیم. فقط  طبقه بورژوازی است که فربه ‌تر و قدرتمندتر می ‌شود. ما به جز نیروی کار خویش کالائی نداریم، دار و ندارمان همین کالا است. کالائی که بهای آن مثل تمامی کالاهای دیگر در بازار رقابت تعیین می شود. دنیای روز سرمایه داری دنیای بیکاری ها و وفور نیروی کار بدون هیچ چشم انداز اشتغال است.  در این دنیا کالای نیروی کار بی بهاترین، شبه رایگان ترین و خیلی وقت ها هم به طور کامل رایگان است. ما کارگران زیر فشار این شرایط مجبوریم که نیروی کار خود را به هر قیمتی بفروشیم. چنان عرصه بر طبقه کارگر تنگ شده است که به خاطر سد جوع خود و فرزندش هیچ چاره ای ندارد جز اینکه به کمترین بهای این کالا تن دهد و چه بسا مفت و مجانی در اختیار سرمایه دار قرار دهد.

مبارزه کارگران با وجود همه پراکندگی، تدافعی بودن، خودجوش بودن، جنگنده نبودن، بی‌بهرگی از یک تشکل سراسری شورایی سرمایه‌ ستیز، نداشتن یک افق سوسیالیستی شفاف، آری به رغم همه این نابسامانی ها و کمبودهای بنیادی باز هم در ارکان نظام کار مزدی لرزه انداخته است.  آن چنان لرزه ای که خیلی از سرمایه داران را نسبت به آینده رژیم حاکم سرمایه و نظام سرمایه داری کم یا بیش نامطمئن ساخته است.  مدیرانی که تولید ارزش اضافی را مهندسی می‌ کنند و فقر، بی ‌حقوقی، اختناق و سرکوب را بر ما کارگران آوار می نمایند، خود به حفظ جهنمی که آفریده اند اطمینان لازم را ندارند. به این می اندیشند که شاید دیر یا زود اسیر قهر و طعمه خشم کارگران شوند. در همین راستا می کوشند تا هر کدام سهم بسیار انبوه تری از حاصل استثمار ما را به صورت ارتشاء، اختلاس و حقوق و پاداش‌های چند صد میلیونی به چنگ آرند. این موضوع سال‌هاست وجود دارد اما اخیرا شدت پیدا کرده است. بیشتر معاونان وزیر و مدیران سابق، تابعیت کشورهای اروپایی و آمریکایی را از قبل تهیه کرده‌اند، جا و مکان زندگی را فراهم کرده‌اند و پیش‌قراول‌های خانوادگی را به بهانه کار و تحصیل به این کشورها فرستاده‌اند و بعضا خودشان هم در رفت‌و‌آمد به این کشورها هستند. کسانی که ما را به روز سیاه انداخته‌اند از مبارزات خفته و پیدای کارگران و احتمال طغیان جنبش آنها در بیم و هراس هستند، وحشت دارند که مبادا آنچه از راه استثمار شدید ما کارگران به جیب زده ‌اند نتوانند به راحتی از گلو فرو دهند. تعداد مدیران با حقوق‌های آنچنانی آن قدر زیاد است که رژیم هم نامی از این افراد منتشر نکرده است، همه از یک جناح حاکمیت سرمایه نیستند، بلکه از همه جناح‌های حکومتی هستند. این همه فساد و ارتشا از سرشت این نظام ضد‌انسانی می‌جوشد و واقعیتی است که در بطن این مناسبات ریشه دارد. راه محو آن هم فقط محو نظام کار مزدی است.

در این شرایط اسفناک، در شرایطی که سرمایه داران از باندها و رده ها و جناح ها و مافیاهای مختلف میلیارد، میلیارد و کشتی، کشتی به شکل های مختلف حاصل کار و استثمار ما را می بلعند،  ما کارگران، ما آفریگاران واقعی کل این سرمایه ها و ثروت ها و دارائی ها، برای زنده ماندن و فرار از جهنم سرمایه‌داری به هر کاری که جانمان را هم تهدید می کند دست می‌زنیم. دو برادر کولبری که برای زنده ماندن و امرار معاش، کار طاقت فرسای کولبری می کردند در روز هفتم تیرماه، به ضرب گلوله پاسداران سرمایه از پای در آمدند و جان باختند، کارگران آتش‌نشانی  رشت زیر فشار گرسنگی ناشی از تعویق طولانی مدت پرداخت دستمزدهایشان، دست به اعتراض زدند (جلو مکانی که شهرداری رشت هزار نفر را به افطار دعوت کرده بود.)!!! از این گونه اعتراض‌ها، صدها نمونه می‌توان ذکر کرد اما برای هم‌راستا شدن این مبارزات و اعمال قدرت متحد دستجمعی علیه سرمایه باید چاره‌اندیشی کنیم. به نظر ما تنها راه ستیز با سرمایه داشتن یک قدرت متشکل عظیم کارگری است. با چشم باز شاهدیم که هر کجا پراکنده دست به پیکار می‌زنیم با هجوم سرمایه قلع ‌و‌قمع می‌ گردیم. اگر مطالبه ‌ای را هم به دست آریم مقطعی است و بسیار سریع از دست می دهیم.. تنها سازمانیابی سراسری شورایی توده های وسیع طبقه ما با ظرفیت لازم برای دخالتگری فعال و مؤثر کل آحاد هم زنجیران است که می تواند  به صورت یک قدرت واقعی چاره گر در مقابل سرمایه داران و دولت سرمایه و نظام سرمایه داری صف آرائی کند. ما محتاج این چنین سازمانیابی هستیم. سرمایه در مقابل  درخواست، التماس و عجز و لابه ما به خود عقب نمی نشیند، سرمایه مظهر تمامی اشکال قهر و سبعیت و اعمال زور علیه ماست و فقط در مقابل قدرت آگاه ضد سرمایه داری ماست که مجبور به تمکین و تسلیم می گردد.

به موضوع مهاجرت سرمایه داران و کارگزاران سرمایه برگردیم. اینان در ازای استثمار شدید و بهره‌ کشی از نیروی کار ماوراء ارزان و اختناق و سرکوب بی‌حد و حصر حاکم بر جامعه، کوهی از سرمایه را نصیب خود نموده اند، فرقی نمی‌کند که این اضافه ارزش های کهکشانی را زیر نام کارخانه دار، تاجر و صاحب این یا آن تراست و بنگاه عظیم مالی و صنعتی به چنگ آورده باشند، یا اینکه زیر نام حقوق و پاداش های چند ‌صد میلیونی، ارتشا،، اختلاس یا هر راه دیگری  دریافت کرده باشند. آنها وقتی اوضاع را مقداری نامساعد می بینند، وقتی به ماندگاری جهنم دست ساخت خود اطمینان کافی پیدا نمی کنند، وقتی موج طغیان توده های ناراضی کارگر را در راه می بینند، آری در چنین شرایط و اوضاعی، برای بهره‌ مند شدن از سرمایه ‌اندوزی و لذت‌های شخصی، با آگاهی از فساد درون حاکمیت، تابعیت و ساکن شدن در کشورهای آمریکایی و اروپایی را مناسب می‌ بینند. این موضوع در نظام کار مزدی جهانی یک قانون عام است اما در جهنم سرمایه داری ایران و این منطقه دنیای سرمایه‌داری بیداد می‌کند. آن روز که دزدی و ارتشاء و اختلاس نباشد عجیب است.

طنز تاریخ است که در حال ‌حاضر ما فقط با فرار سرمایه داران مواجه نیستم. کارگران هم هر تعداد که بتوانند در حال فرار می باشند. اولی ها می روند تا کهکشان عظیم سرمایه های خویش و آنچه را از قبل استثمار وحشیانه و ددمنشانه توده های کارگر انباشته اند به محیط امن منتقل کنند. دومی ها زیر فشار قهر گرسنگی و مرگ ناشی از تازیانه های زهرآلود استثمار سرمایه فرار می کنند تا نقطه ای برای فروش نیروی و زنده مان یابند. اینان همه خطرات را برای رسیدن به مقصد به جان می‌خرند. برخی نیز به هوای فرار از جهنم وحشت و فشار و خفقان جمهوری اسلامی به هر جهنمی که جهنم سرمایه داری اسلامی نباشد روی می نهند. عده ای از فعالین چپ هم تحت ‌تاثیر تبلیغات بوژوازی جهانی و خود‌شیفتگی به دموکراسی بوژوایی به این کشورها می‌روند. سخن ما اینجا با کارگرانی است که هر دری را برای یافتن کار و زندگی بخور و نمیر به روی خود بسته می بینند و دار و ندارشان را به حراج می‌گذارند و خطر مرگ را به جان می‌خرند تا از این جهنم سرمایه‌داری فرار کنند و به جهنم دیگری بروند. جهنم دیگری که تبلیغات بورژوازی بهشتی از آن ساخته شده است. به قول کارگری که در نامه‌ای به دوستش نوشته است: « بوی کباب را از دور شنیدیم. اگر امکان خرید وسایل زندگی برایم میسر بود بر می‌گشتم. از درد ناچاری آواره این شهر و آن شهر هستم.» نمی‌خواهیم با نقل ‌قول آوردن از نامه کارگری به دوستش، به نقد تبلیغات رسوای بورژوازی پردازیم. حرف زدن در این زمینه نیازمند مثنوی هفتاد من کاغذ است. کارگران ضد‌سرمایه‌داری کم و بیش مقالاتی در این گذر نوشته اند.

برای خلاصی از شرایط جانکاهی که نظام سرمایه‌داری بر ما تحمیل کرده است، فرار از این جهنم به جهنمی دیگر چاره کار نیست. بعید هم نیست که بخشی از جویندگان کار و بار بهتری نصیبشان شود اما همان طور که شاهدیم تعدادی یا در راه رسیدن به مقصد خوراک کوسه‌های دریا می‌شوند ویا اگر هم زنده می مانند اخراج می گردند. تعدادی هم سرخورده  و مایوس متاسفانه دست به خودکشی می‌زنند.

تنها راه مقابله با فجایع و بشرستیزی های نظام کار مزدی، مبارزه متحد، سراسری و شورایی است. مبارزه با اختلاس و حقوق و پاداش‌های آنچنانی هم از گذر مبارزه با سرمایه می‌گذرد، یافتن کار، گرفتن افزایش دستمزد، مطالباتی چون درمان رایگان، معضلات عدیده زنان خانه‌دار، مقابله با استبداد و سرکوب، همه و همه از گذر مبارزه با سرمایه انجام‌پذیر است. ما خیل عظیم کارگران از شاغل و بیکار، یدی و فکری و .. ارتش عظیم نیروی کار هستیم که اگر خود را باور کنیم و متشکل و آگاه و شورایی به میدان مبارزه با سرمایه بیاییم همه کارها شدنی خواهد بود. جز این راهی نداریم. باید با سرمایه جنگید و سازمانیابی سراسری شورائی شرط لازم این جنگیدن است.

رمضان قدیری

تیرماه ۹۵

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.