دو نمونه
آتش سوزی در محل کار به ویژه در کشورهایی که تولید در آن ها تنها معطوف به بهره کشی از نیروی کار بدون پرداخت هزینه ای یا پرداخت هزینه مناسب در امر حفاظت از نیروی کار است به پدیده ای روتین تبدیل شده است.
هر روز کارگاهی یا کارخانه ای به دلیل عدم رعایت مسایل ایمنی توسط کارفرما و ترس کارگران در اعتراض به مساله و خواباندن کار تا رسیدگی به آن بخاطر ترس از بیکاری و عواقب آن، آتش می گیرد و کارگران قربانی آن می شوند. بطور مثال در ۵ ماه گذشته یعنی از مرداد تا آذر سال ۱۳۹۱ بنا به گزارش مدیای ایران ۵ آتش سوزی مهم در محل های کار رخ داد. در اکثر موارد تنها به گزارش خبر بدون خسارات مادی و جانی اشاره می شود. در ماه مرداد کارخانه لوله گستر اسفراین که تنها تولید کننده لوله فولادی بدون درز در خاورمیانه است آتش گرفت. در شهریور دو کارخانه نخ مشهد و داروسازی خوارزمی در شهرک استقلال در ۱۰ کیلومتری کرج دچار آتش سوزی شدند در اولی دو انبار کالا کاملا سوخت و در دومی سه سوله مواد شیمیایی. هیچ گزارشی از وضعیت کارگران و تاثیرات مواد شیمیائی دود شده برسلامت آن ها و محیط ارائه نشده است. در مهرماه کارخانه سلفون اصفهان آتش گرفت و سبب مجروح شدن و شکستگی آتش نشانان شد. در آذرماه آتش سوزی کارخانه رنگ اندیشه شهریار جان دو کارگر را گرفت ولی از تاثیر سوخت مواد شیمیائی روی کارگران و مردم ساکن در منطقه نگرانی ای در میان نیست. آتش سوزی در قزوین یک کشته و بیست مجروح برجا گذاشت و در کارخانه تولید کاغذ زرقان فارس ۴ کارگر را زخمی کرد. آتش سوزی شرکت چوب و کاغذ مازندران مورد دیگر است. اکثر این آتش سوزی ها در اثر اتصال برق و اشکال در ماشین ها رخ داده است. در مورد ایران و کشورهایی ازین دست این امری اتفاقی نیست بلکه قابل پیشگیری است. دلیل فرسودگی ماشین آلات مصرفی، عدم سرمایه گذاری برای کاربرد تکنولوژی پیشرفته تر و حتی عدم سرویس بموقع ماشین الات برای کاهش هزینه و استفاده از آخرین رمق آن ها و بکارگیری ماشین آلاتی که عمر مفید شان بسر رسیده و چند برابر قیمت آن ها بازگردانده شده است و کماکان بازهم سرمایه بخشی از اضافه ارزش تولیدی به حساب جایگزینی ماشین الات و سرمایه ثابت تصاحب می کند. . مسئولین در مورد این حوادث می کویند این یا آن حادثه چیز تازه ای نیست. راست می گویند زیرا روزانه بطور رسمی ۵ کارگر براثر حوادث مختلف ضمن کار کشته می شوند(ایلنا، ۲۹ آذر ) بدون این که مسئولیت آن را کسی به عهده بگیرد. هنوز کسی به خانواده های کارگران کشته شده شازند، نورد یزد، ایران خودرو و … پاسخی نداده است و انفجار معدن طبس با ۷ کشته نیز بعد چند روز به فراموشی سپرده می شود. برای درک بهتر مساله ایمنی کار و واکنش سریع و بموقع برای اطفای حریق و محدود کردن خطرات آن به دو نمونه آتش سوزی در کارخانه نگاهی می اندازیم.
آتش سوزی در کارخانه تولید پوشاک علی- اینترپرایز در مغرب کراچی، پاکستان، سپتامبر ۲۰۱۱
تولید کارخانه برای صادرات به آلمان(کیک)، استرالیا ،۵ کشور دیگر اروپائی و آمریکا و سرمایه اش ۱۰ میلیون دلار است. بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ کارگر دارد که دستمزد ماهانه کارگران با ۱۰ تا ۱۴ ساعت کار روزانه بدون دریافت پول اضافه کاری بین ۵۲ تا ۱۰۴ دلار است. مثل اکثر کارخانه های آسیا شرایط ایمنی آن ناکافی است. قابل تامل است که شرایط ایمنی در آن کارخانه در ماه اگوست توسط دو نفر از کارشناسان گروه ایتالیائی رینا مورد بازرسی قرار گرفت و کارنامه SAI8000 را دریافت کرد که معرف مطابقت با استانداردهای بین المللی است. در این کارخانه کارگران شرایط کار خود را برای آن ها توضیح دادند و خطر آتش سوزی و عوارض آن را گوشزد کردند اما بازرسین به آن توجه نکردند. در کارخانه از کار کودکان استفاده می شود و برای جلوگیری از ارتباط کارگران شیفت های مختلف باهم به هنگام تغییر شیفت کارگران را در سالنی محبوس می کنند تا شیفت جدید در سرکار خود مستقر شود و کار را آغاز کند؛ آن گاه کارگران شیفت قبلی اجازه دارند از کارخانه خارج شوند. پشت پنچره ها را با میله های فلزی مسدود کرده اند. به هنگام حادثه انفجار بویلر و آتش سوزی در کارخانه از ۴ درخروجی اضظرای کارخانه سه در قفل بود. به همین دلیل آتش سوزی ای که می توانست با عملیات بموقع مهار شود ۳۱۵ کشته و ۲۵۰ زخمی بجا گذاشت. بسیاری قابل شناسائی نبودند. بسیاری بدلیل هجوم جمعیت زیر دست و پا له شدند و مردند. کارگران حتی نمی توانستند خود را از پنجره به بیرون بیندازند. مالک کارخانه با شنیدن خبر به جای اقدامات نجات با خارج کردن ۵ میلیون دلار از حساب بانکی خود بلافاصله کراچی را ترک می کنند.
آتش سوزی در یک انبار ۱۷۰۰ متر مربعی یک شرکت مربوط به اتومبیل سازی در هانوفر، دسامبر ۲۰۱۲
آتش سوزی توسط یک راننده تاکسی به اطلاع رسید. بلافاصله مامورین آتش نشانی به محل اعزام شدند. ۲۵۰ آتش نشان در عملیات شرکت داشتند. از طریق رادیو به مردم منطقه اعلام شد که به دلیل خطر گازهای حاصل از سوخت مواد درها و پنجره های خانه ها را ببندند و دائم به رادیو گوش بدهند. به هواپیماهایی که از منطقه عبور می کردند به دلیل ارتفاع دود خبر داده شد. عبور و مرور قطارهای بین شهری و شهری را که می باید از ایستگاهی در نزدیک محل اتش سوزی رد می شدند قطع کردند. اتوبان نزدیک محل بسته شد. میزان سموم هوا دائما اندازه گیری می شد و از طریق رادیو به اطلاع مردم می رسید. ۴۵ ماشین آتش نشانی در اطفا حریق شرکت داشتند و هیچ کس زخمی نشد. بیان این دو نمونه مبتنی براین نیست که در کشورهای سرمایه داری پیشرفته برای جان کارگران ارزش بالائی قایل هستند و بخاطرشان این کارها را می کنند بلکه بیانگر این است که در این کشورها مبارزات گذشته کارگران حداقل هایی را به سرمایه تحمیل کرده است. مسئولیت هایی را بر دوش سرمایه و حکومت گذاشته است که مجبور به رعایت آن هستند. کارگر حق خود می داند که در صورت موجود بودن خطر یا اشکال کار را تا رفع خطر و اشکال متوقف کند.
فریده ثابتی
دسامبر ۲۰۱۲