یک کارگر ضد سرمایه داری: پیرامون تجمع اعتراضی کارگران آموزش و پرورش

واقعیت این است که «کانون صنفی معلمان» در توهم آفرینی نسبت به دولت، دست کمی از رسانه های دولتی ندارد. همین نامه نگاری های به مجلس و روحانی، این بخش از کارگران مزدی را از ایستادگی مقابل دولت باز می دارد

(پیرامون تجمع اعتراضی کارگران آموزش و پرورش (معلمان

(مبارزات کارگران آموزش و پرورش (معلمان) جدا از مبارزات دیگر کارگران مزدی نیست)

امروز، (۱۷ اردیبهشت) ساعت ده صبح نزدیک به پنج هزار نفر از کارگران آموزش و پرورش (معلمان) جلوی مجلس تجمعی اعتراضی را برگزار کردند. این تجمع تا ساعت دوازده به طول انجامید. در این تجمع کاغذها و پلاکاردهایی به چشم می خورد که عمدتا زنان در دست گرفته بودند و حاکی از خواست ها و مطالبات این بخش کارگری بود. آموزش رایگان، افزایش دستمزد پایه، «اقدام بعدی، تحریم امتحانات»، «خصوصی سازی مدارس را متوقف کنید» و … از جمله مطالباتی بودند که بر روی این کاغذها نوشته شده بود. یکی از معلمان دستنوشته ای جلوی صورتش گرفته بود که مضمونش چنین بود: من با لیسانس فیزیک، ۵۲۰ هزار تومان میگیرم!

صدر مطالبه این بخش از کارگران، خواست افزایش دستمزد پایه بود. معلمی می گفت: آنچه ما را به اینجا کشانده، فقر و نداری است. ما چهار، پنج هزار نفری که اکنون اینجا هستیم، بخش ناچیزی از جمعیت ۳۰۰ هزار نفری معلمان تهران هستیم و اگر همگی با هم یکدست و یک صدا حاضر شویم، بالاخره مجبور می شوند به خواست هایمان عمل کنند. او این حرف را در جواب معلمی می گفت که از وزیر آموزش و پرورش می خواست استعفا دهد. این معلم در ادامه گفت که فکر میکنی اگر فلانی می آمد، می توانست خواست های ما را عملی کند؟ تنها راهکاری که به نظر من می رسد این است که سعی کنیم در هر تجمعی با تعداد بیشتری شرکت کنیم. در این موقع یکی از خانم ها که به گفتگو گوش می داد گفت: پراکنده نشویم، راهمان را به طرف پایین (جنوب) ادامه بدهیم. فکر می کنید اینهایی که در پیاده روها پراکنده هستند چه کسانی هستند؟ این ها یا معلم هستند و یا کارگرانی که مثل ما دستمزدشان کفاف معیشتشان را نمی دهد. این حرکت می تواند تمرینی برای تجمع بعدی باشد. فردی که نوشته ای در دست داشت و رویش نوشته بود «وزیر بی لیاقت، استعفا، استعفا» گفت: من می دانم هر کسی بیاید همین آش و همین کاسه است. اما چکار کنیم. گفتم شاید اگر فرد دیگری بود مشکلاتمان کمتر می شد. این همه دزدی و اختلاس اتفاق افتاده است و همگی سعی می کنند روی این دزدیها سرپوش بگذارند. تازگی هم در وزارت علوم معلوم شده که دزدی کلانی شده است. ما باید دستمان را به زانو خودمان بگیریم. کسی برای ما کار نمی کند.

واقعیت این است که «کانون صنفی معلمان» در توهم آفرینی نسبت به دولت، دست کمی از رسانه های دولتی ندارد. همین نامه نگاری های به مجلس و روحانی، این بخش از کارگران مزدی را از ایستادگی مقابل دولت باز می دارد. این خوش خیالی است که فکر کنیم روحانی به عنوان رئیس دولت سرمایه برای ما کاری بکند یا نمایندگان مجلس در جهت خواست ما حرکت کنند. این ها نوکر مناسبات سرمایه داری هستند و هر کاری می کنند در راستای حفظ این مناسبات است. آنجا هم که اینان به خواست ما کارگران گردن می گذارند، به خاطر ایستادگی و پایداری ما مقابل سرمایه است.

هم اکنون کارگران نورد و لوله صفا هشتمین روز اعتصاب خود را در اعتراض به حقوق معوقه پشت سر می گذارند. یازده روز از اعتصاب کارگران قطار شهری اهواز نیز می گذرد و شرکت کیسون پیمانکار این پروژه، به جای پرداخت حقوق معوقه کارگران، اقدام به استخدام کارگران اعتصاب شکن نموده است. حقوق های معوقه، اخراج و بیکارسازی کارگران نه مختص به این دو مورد، که حدیث روز تمامی کارگران است. دولت سرمایه نیز تنها زمانی وارد میدان می شود که کار بیخ پیدا کند و لازم باشد نیروهای ضد شورش برای سرکوب کارگران وارد عمل شوند. دولت در راستای منافع سرمایه داران عمل می کند و جز این هم انتظاری نیست.

ما کارگرانی که از طریق کار آموزش امرار معاش می کنیم در این چند سال بارها برای گرفتن دستمزدهای معوقه و افزایش دستمزد دست به اعتراض و اعتصاب زده ایم. خواست ها و مطالباتی که به طور خودانگیخته از جانمایه همکاران ما برخاسته، تنها بیانگر بخشی از مطالبات ما کارگران مزدی است. ما به تجربه دریافته ایم که با تمام هزینه هایی که طی این سالها متحمل شده ایم، نتوانسته ایم به خواست و مطالبات خود تحقق ببخشیم. توهم است اگر فکر کنیم که دولتیان و مجلس نظام سرمایه، کاری برای ما خواهند کرد. رسانه ها و تلویزیون تلاش می کنند چنین وانمود کنند که اینها (دولت نظام سرمایه) نماینده مردم و در خدمت مردم هستند. واقعیت این است که این ها نه نماینده ما کارگران که اکثریت جامعه را تشکیل می دهیم بلکه کارگزار سرمایه هستند و هر کدام که منافع نظام سرمایه را نادیده بگیرند، کنار گذاشته می شوند. اگرچه بین جناح های سرمایه اختلاف وجود دارد اما آنجا که منافع سیستم کارمزدی در میان باشد، همه در سرکوب ما یکدست عمل می کنند. یادمان نرفته است هنگامی که سال ۸۶ با جمعیت ۲۵ تا ۳۰ هزار نفری جلو مجلس تجمع کردیم و با پیوستن دیگر کارگران مزدی به سمت سه راه سیروس حرکت کردیم، چارستون سرمایه به لرزه افتاد. می خواهیم بگوییم قدرت ما در تعداد انبوه ماست. این تنها وسیله و دارایی ما در مقابله با سرمایه است. برای متشکل شدن این نیروی عظیم بایستی دست به کار ایجاد شوراهای سرمایه ستیز خود شویم.

مبارزات پراکنده و خودپوی ما کارگران (اعم از یدی و فکری) که به دلایل مختلفی مانند اعتراض به حقوق های معوقه و افزایش دستمزد و اخراج و بیکارسازی در حوزه های مختلف شکل می گیرد، اگرچه خاری در چشم سرمایه است اما فاقد زهری است که سرمایه را زمین گیر کند. تنها در پیوند و گره خوردن این حلقه های جنبش کارگری و قرارگرفتن آن در ریل ضدسرمایه داری است که می توانیم خواست ها و مطالباتمان را به دولت و صاحبان سرمایه تحمیل کنیم. اما به جای آنکه ما کارگران مزدی با اتکا به نیروی خود و تعداد انبوه مان زمینه های متشکل شدنمان را در شوراهای ضد سرمایه داری فراهم کنیم، چشم امیدمان به جناح های مختلف بورژوازی بوده است. وزیر و مدیر و رئیس و افراد را مسئول سیه روزی هایمان می دانیم در حالیکه این مناسبات انسان ستیز و کارگرکش سرمایه داری است که زمینه های اختلاس و دزدی و بی حقوقی ما کارگران را رقم زده است. مبارزه کارگرانی که در دیگر بخش ها برای مطالباتشان به میدان آمده اند را مبارزه خودمان نمی دانیم. به جای ایجاد شوراهای کارگری سراسری و فراگیر سرمایه ستیز، دل در گرو جریان های رفرمیستی و سازشکاری همچون کانون صنفی و سندیکا و اتحادیه و تشکل های دست ساز حاکمیت داده ایم.

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چه کاری باید انجام دهیم تا مبارزات ما ثمربخش شود و سرمایه را وادار به تمکین به خواست ها و مطالباتمان کنیم؟ ما کارگران آموزشی (معلمان) در مدارس مختلف مشغول به کار هستیم. معلمانی که همدیگر را می شناسند و یا در یک محل کار می کنند، در همان محل کار یا منزل، آگاهترین و فعال ترین افراد را به عنوان اعضای شورا انتخاب کنند و سعی کنند با ارتباط برقرار کردن با دیگر مراکز آموزشی، شوراها را گسترش دهند. این شوراها بایستی برای پیشبرد مطالباتشان، ایستادگی و مبارزه کنند و برای همبستگی و پیوند با دیگر بخش های کارگری چاره اندیشی کنند. خواست افزایش پایه دستمزد، خواست کلیه کارگران (اعم از فکری و یدی) است. از این رو است که ارتباط با دیگر حلقه های جنبش کارگری را نباید از یاد ببریم. خودمان را از آگاهی و تجربه دیگران محروم نکنیم و بر بستر همین مبارزات است که شوراها آبدیده تر و کاراتر می شوند. در امتداد و استمرار همین مبارزات است که جنبش سراسری شورایی کارگران بر ضد سرمایه، به بار می نشیند. تنها راه مبارزه برای رسیدن به خواست و مطالباتی چون افزایش دستمزد، شکل گیری یک جنبش سراسری شورایی علیه سرمایه است.

یک کارگر ضد سرمایه داری

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.