گزارشی ویژه از وضعیت کارگران باربر

گزارشی ویژه از وضعیت کارگران باربر بنادر و اسکله ها جنوب ایران

گزارش
August 12, 2014

کارگر میلیتانت شماره ۷۳

در نوشتۀ قبلی خود اشاره کردم که وضعیت بحرانی نظام سرمایه داری حاکم در ایران در تمام وجوه آن، اعم از اقتصادی و سیاسی، جمهوری اسلامی را در وضعیتی قرار داده است که بنا به منطق و ذات این سیستم، برای حل موقتی بحران و افزایش بقای خود، شدیدترین ابزارها را علیه کارگران به کار بگیرد:

وضعیت حاد بیکاری، اخراج های جمعی و گسترده، بی ثباتی شغلی از طریق تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضا، عدم پرداخت حقوق و مطالبات معوقه و پیامدهای آن مانند افزایش فشارهای مالی، روحی و روانی و در نتیجه گسترش پدیدۀ اعتیاد، خودکشی، طلاق، کار کودکان و نظایر آن؛ مقابله با هرگونه تشکل مستقل و خارج از مدار حکومت (مانند خانۀ کارگر و شوراهای اسلامی کار)؛ اعمال فشار بر فعالین کارگری از طریق بازداشت ها و پرونده سازی ها، و ده ها مورد دیگر، تنها بخشی از حقایق آشنا برای فعالین کارگری است که اصولاً نیازی به توصیف ندارد؛ چرا که بخشی از حقیقت زندگی روزمرۀ کارگران است و درست به همین دلیل خود بهتر از هر کسی از آن آگاه هستند.

اما در میان طبقۀ کارگر ایران به طوری کلی، اقشاری هستند که تحت فشار و ستمی به مراتب شدیدتر قرار دارند، با این حال متأسفانه طی سال های گذشته از سوی فعالین کارگری مورد توجه چندانی قرار نگرفته اند و از آن جا که عمدۀ تمرکز سنتاً بر تهران و کردستان بوده است، این گروه از محاسبات سیاسی و تحلیل وضعیت مبارزۀ طبقاتی به حاشیه رانده شده اند. به همین دلیل است که تلاش می کنم تا به عنوان یک فعال کارگری و فعال حقوق اقلیت قومی عرب، دست­کم با توصیف گوشه ای از شرایط سخت و دردناک کارگران جنوب، صدای آن ها باشم؛ کارگرانی که نه فقط تحت فشارهای معیشتی بالایی قرار دارند، بلکه به همان اندازه یا بیش از آن، پتانسیل اعتراضی هم دارند و از همین جا ضرورت تدارک سازماندهی در میان آن ها احساس می شود.

مناطق جنوبی ایران، به دلیل برخورداری از ذخایر نفتی و گازی، بخش عمدۀ درآمد حاصل از صادرات جمهوری اسلامی و در نتیجه ستون فقرات حیات آن را تشکیل می دهد. جمهوری اسلامی به خوبی می داند که وقوع یک اعتصاب و بسته شدن شیرهای نفت، درست به همان شکل که سرنگونی رژیم شاهنشاهی را رقم زد، آخرین نفس های این سیستم را هم خواهد بُرید. و دقیقاً به همین خاطر است که هرگز نمی گذارد یک طبقۀ کارگر متمرکز و منسجم در این نواحی شکل بگیرد و برای این منظور از هیچ گونه فشاری (از جمله اعدام های گستردۀ اقلیت های عرب و سنی به دلایل واهی) فروگذار نمی کند.

ساکنین مناطق جنوب ایران با وجود ثروت طبیعی این بخش، در زمرۀ محروم ترین بخش های جامعه هستند و تا جایی که به توزیع درآمد و ثروت بازگردد، شما حتی با چند روز زندگی در آن جا به وضوح شکاف عظیمی را در سطح معیشت مردم مشاهده خواهید کرد.

در نوشتۀ قبلی من به برخی مسائل و مشکلات پیش روی کارگران جاشو (ملوان) اشاره کردم؛ در این جا سعی می کنم تا بیش تر روی وضعیت کارگران باربر اسکله ها متمرکز بشوم که شمار آن ها در اسکله های کوچک محلی تا ۱۵۰ نفر و در بنادر بزرگ تر، تا بیش از ۱۰۰۰ نفر می شود.

در همان حال که بخش زیادی از طبقۀ کارگر ایران با مشکل قراردادهای موقت دست و پنجه نرم می کند، این کارگران اصولاً فاقد هرگونه قرارداد هستند. بخشی از کارگران باربر در هر منطقه، در نزدیکی اسکله یا بندر منتظر به کار می نشینند تا بلکه از طرف شرکت های تخلیه و بارگیری به دنبال آن ها بیایند. بخش دیگری از کارگران باربر، با شرکت های تخلیه و بارگیری کار می کنند؛ اما تنها «مزیت» این حالت، این است که جهت کار با آن ها تماس گرفته می شود. بنابراین تفاوتی میان این مورد با گروهی قبلی نیست.

کارگران باربر، روزمزد هستند و عموماً پس از اتمام کار، تسویۀ مالی صورت می گیرد؛ نرخی که معمولاً برای این کار درنظر گرفته می شود، ۲۵ الی ۳۵ هزار تومان است که با توجه به شرایط کار و هزینه های زندگی، فوق العاده ناچیز است. شرایط کار آن هم در گرمای بالای ۴۵درجه، طاقت فرسا و حتی کشنده است. این درحالی است که حتی تهیۀ غذا به عهدۀ خود کارگران باربر است و تنها چیزی که از سوی کارفرما به آن ها تعلق می گیرد، کلمن های آب می باشد.

در نتیجه واضح است که عدم ثبات شغلی، یکی از دشواری های همیشگی کارگران این شاخه (که عموماً فصل و موقتی هستند) است. ممکن است آن ها تا چندین روز متمادی قادر به یافتن کار نشوند. به خصوص که به دلیل تحریم ها و تردد کم کشتی ها و لنج های باری به بنادر، کار باربری کم­تر از پیش شده و همین موضوع بیکاری در میان این کارگران را تشدید کرده است.

ضمناً باید اضافه کنم که هشت ساعت کار و تعطیلات نیز برای اکثر این کارگران بی معناست. حتی با وجود آن که اخیراً بندر اجازۀ تخلیۀ شبانۀ بار را نمی دهد و شیفت شب منتفی شده است، ولی هنوز در اسکله های محلی و اسکله هایی که ادارۀ بندر در آن ها حضور ندارد، کار شبانه نیز به چشم می خورد.

حتی در صورت موفقیت در یافتن کار، همان دستمزد ناچیز نیز ممکن است با تأخیر پرداخت گردد. حتی مواردی متعدد بوده است که طی آن یا دستمزد کارگر هرگز پرداخت نشده است، و یا عاملی که از طرف شرکت می آید، تنها بخشی از پول را پرداخت و مابقی را به خود اختصاص می دهد. اما موقعیت ضعیف این کارگران، حتی امکان پیگیری و حداقلی از «چانه زنی» را هم از آن ها می گیرد.

علاوه بر شرایط بد کاری (مانند گرمای شدید)، شدت کار نیز بسیار بالاست. در شناورهای باری چوبی(لنج) کلاً تخلیۀ بار به وسیلۀ کارگران صورت می گیرد. در شناورهای بزرگ، تخلیۀ انبار با جرثقیل و به کمک کارگران صورت می گیرد. گاه پیش می آید که مثلاً یک کشتی با ۵۰هزار تن بار، باید ظرف یک هفته تخلیه شود. ناگفته پیداست که فشار کار در این موارد تا چه حد بالاست.

وضعیت مسکن این کارگران فاجعه بار است. به طوری که در مواردی حتی ۱۰ نفر در یک خانۀ کرایه ای در ارزان ترین نقطۀ شهر زندگی می کنند. شرایط معیشت نیز به همان صورت اسف بار است؛ سنگین بودن این حرفه، نیاز به استراحت و بازتولید قوای جسمی کارگر را می طلبد؛ در صورتی که این کارگران به دلیل دستمزد بسیار پایین، برای صرفه جویی هر چه بیش تر در هزینه ها، ناگزیر از وعده های غذایی خود می زنند و غذاهایی ساده و ارزان که جوابگوی تأمین کالری لازم بدن نیست، می خورند.

این کارگران فاقد هرگونه بیمه ای هستند؛ درحالی که سوانح کار (نقص عضو)، بیماری شغلی و مرگ در این حرفه بسیار شایع است، و صدمات جانی و فیزیکی هر لحظه این کارگران را تهدید می کند. . مثلاً سقوط کانتینر با بار، یا پاره شدن طناب و سقوط بار بر روی این کارگران از جمله مواردی است که به کرّات رخ می دهد. غیر از سقوط بار، مواردی مانند سقوط افراد از ارتفاع (بالای جرثقیل، عرشۀ کشتی و …)، وقوع آتش سوزی، برخورد با وسایل حمل و نقل (لیفتراکها، جرثقیل ها و …)، مسمویت های ناشی از تماس با محموله های شیمیایی و سمی، و درگیری ها و نزاغ های فیزیکی بین کارگرانی از ملیت ها یا قومیت های مختلف، منجر به سوانح می شود. شمار زیادی از این حوادث در واقع به دلیل عدم آشنایی این کارگران ساده و حتی سرپرستان با ساده ترین مفاهیم ایمنی اتفاق می افتد.

همچنین دمای بالای هوا، منجر به گرمازدگی و حتی در مواردی ایست قلبی و مرگ می شود که موردی از آن را شخصاً در بندرعباس شاهد بوده ام. با این وجود، به علت عدم برخورداری از بیمه، هزینه های درمانی سوانح ناشی از کار نیز به عهدۀ خود این کارگران است. اما وضعیت نابسامان درآمدی، این کارگران را وادار می کند تا در بسیاری از موارد از درمان صرف نظر کنند.

اصولاً در این حرفه، پس از ۴ یا ۵ سال، انواع بیماری ها (از کمردرد و اختلال در ستون مهره گرفته تا بیماری های ریوی) گریبان گیر باربران می شود. علت این بیماری ها را می توان در سرو صدا و ارتعاش ناشی از لوازم و دستگاه های مختلف، تهویۀ نامناسب در اماکن سرپوشیده و آلودگی هوای فضای عمومی بندر، نبود یا کمبود امکانات رفاهی و بهداشتی، کار در فضاهای کوچک و محدود، ابزار کار نامناسب، تابش اشعۀ مستقیم خورشید (و انعکاس نور از سطح آب)، گرما، رطوبت و شرایط جوی نامساعد و غیره جستجو کرد. بسیاری از این افراد پس از بیماری به سراغ کارهای سبک تر می روند.

به علاوه به دلیل موقعیت ضعیف این بخش از کارگران، آن ها به اشکال مختلف مورد سوء استفاده و استثمار قرار می گیرند. به عنوان مثال گارد ادارۀ بندر (که مسئول حفاطت و حراست فیزیکی بندر و کنترل در ورودی و خروجی می باشد) می تواند اجازۀ ورود را از کارگرانی که به امید یافتن کار وارد می شوند، سلب کند یا آن ها را از محوطه خارج نماید. در نتیجه با اخذ کمی پول از آن ها (مثلاً پنج هزار تومان) عملاً باج می گیرد.

در بین باربران، کارگران کُرد یا پاکستانی نیز پیدا می شوند که هم درآمدی کم تری در قیاس با سایر همقطاران خود دارند و هم با برخوردهای غیر انسانی و تحقیرآمیز رو به رو می شوند.

بنابراین به طور خلاصه این ها بخشی از مسائل و مشکلات کارگران باراندازها است: بی ثباتی شغلی و روزمزدی، سطح پایین دستمزد، شرایط بسیار دشوار و سنگین کار، بروز سوانح کار (اعم از مصدومیت یا مرگ)، عدم وجود تعطیلات و هشت ساعت کار روزانه، عدم ارائۀ تسهیلات بیمه ای، نبود تسهیلات بهداشتی مناسب و…

به همین دلیل این بخش از کارگران زحمتکش و معترض ایران نیز در مقابل فساد و باج گیری در ادارۀ بنادر، و اجحافات کارفرمایان، به تشکل مستقل خود نیاز دارند تا بتوانند مطالبات پیشنهادی زیر را مطرح و کارفرمایان را وادار به پذیرش آن سازند:

* کاهش ساعات کار

* برخورداری از تعطیلات و تسهیلات رفاهی

* برخورداری از تسهیلات بیمه ای

* انعقاد قرارداد و افزایش دستمزد

* برگزاری کلاس های آموزشی برای آموزش مقررات کار و ایمنی شغلی به صورت مداوم برای تمام گروه های شغلی در باراندازها به خصوص کارگران ساده و باربران چه فصلی، چه موقتی و چه دائمی و از هر ملیت یا قومیت.

* ارائۀ مراقبت های درمانی (شامل معاینات پزشکی مداوم)

* ارائۀ تسهیلات بهداشتی (مثلاً وجود سرویس های بهداشتی در نقاط مختلف بندر ضروری است، به ویژه برای کارگرانی که با مواد شیمیایی مثل اسیدها و قلیاها و محصولات دامی مانند پشم و پوست و به طور کلی مواد آلوده سروکاردارند، حتماً بایستی حمام و دوش در نظر گرفته شود)

* افزایش ایمنی کار (تهیۀ لباس کار مناسب، کفش ایمنی، کلاه ایمنی، کمک های اولیه، بازرسی ابزار و ادوات و غیره از سوی کارفرما الزامی است)

ع. عبرتاوی

۱۱ تیرماه ۱۳۹۳

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.