فشارگلوبالیزاسیون برزنان درآسیا

فریده ثابتی

ن گزارش من روی کشورخودم پاکستان متمرکز می شوم، چون آن را خوب می شناسم و می خواهم آن را به عنوان یک مطالعه موردی مطرح کنم.

من دراین جا درباره زنان Root { منطقه ای درپاکستان} صحبت می کنم، اما این امراساسا به عرصه­ی سیاست گلوبالیزاسیون مربوط می شود، که درپاکستان درسه عرصه ی اصلی نمودارشده است:

● موافقت نامه بین المللی تعرفه و تجارت

● برنامه های تعدیل ساختاری، که حالا با PRSP ها؛ و

● نظامی کردن، جای گزین گردیده است.

این ها سه شاخه گلوبالیزاسیون هستند، که ما نیازداریم، به خاطر درک آن چه که درآسیا، دررابطه با زنان رخ می دهد، به آن ها توجه کنیم. دولت پاکستان به طورمطلق، طرفدار دستورکار نئولیبرالی است که توسط انستیتوی بین المللی مالی( IFI )، ایالات متحده و نیروهای گروه ۸ ، پرورانده شده است. مدلی که خواسته شده تا ما با آن به پیش برویم، مدل رشد مرکزتوسعه است، و تحت این مدل، آن چه که برای ما رخ می دهد ، عبارت است ازصنعتی شدن همراه با پدرسالاری.

دراقتصادهایی شبیه اقتصاد ما، که به طوربنیادی، اقتصادی معیشتی است، ما مشاهده­ گر مهاجرت وسیع زنان هستیم، و هم چنین، داد و ستد سکس. من وارد این بحث نمی شوم، چون توسط سخنگوی قبلی، مورد بحث قرارگرفته است، اما من می خواهم ذکرکنم که تقریبا درتمام کشورهای آسیا، چه پاکستان، بنگلادش یا فلیپین، داد و ستد وسیع سکس وجود دارد، و این می تواند مستقیما به سناریوی تجارت بین المللی متصل شود.

آسیا، به ویژه آسیای جنوبی، وسیعا روستایی است، و اقتصاد ما به آن چه که درتولید کشاورزی، رخ می دهد وابسته است. اکثریت مردم کشاورز­ اند و بیش از ۵۰ درصد کشاورزان، تولید کننده های کوچک هستند. ۱۲۵ میلیون متصرف ( مالک) کوچک وجود دارد که ۲۰۰ میلیون هکتارزمین را دراختیار دارند، میانگین اندازه زمین کشاورزی از ۱،۶ هکتار، بیشترنمی شود. ازاین مزارع کوچک، ۸۰ درصدشان کم تر از ۶ دهم هکتاروسعت دارند، که یک سوم تمام زمین کشاورزی را درآسیای جنوبی شامل می گردد. برخی ازنمودارهای ملی یه ما می گوید که:

● درهند، به طورمطلق بی زمین ها و یا تقریبا بی زمین ها، ۴۳ درصد خانوارهای روستایی را تشکیل می دهند؛

● واضح است که بیش از ۴۰۰ میلیون نفردرهند، کشاورزان کوچک و حاشیه نشین هستند؛

● درپاکستان، تقریبا نیم خانوارهای روستایی ساکن دو استان بزرگ( پنجاب و سند)، بدون زمین هستند؛

● ۹۳ درصد کشاورزان درپاکستان، کشاورزان کوچک اند؛

● درسری لانکا، ۱،۸ میلیون نفر، کشاورزان کوچک اند ؛

● از طرف دیگر، دقیقا ۴ درصد خانوارهای روستایی درپاکستان، مالک ۵۰ درصد زمین ها هستند؛

● ۱،۳ درصد زمین داران درپاکستان ۳۳ درصد زمین ها را درمالکیت خود دارند و ۲ درصد زمین داران، مالک ۱۴ درصد زمین( بیش از۱۵۰ اکر درمزرعه) هستند.

بنا براین ما درباره عدم شباهت های عظیم درماکلیت زمین حرف می زنیم. بخش بزرگی ازجمعیت درگیرتولید کشاورزی است، اما کنترل اندکی برزمین دارد. وضعیت زنان دراین زمینه بسیارخراب است:

تنها حدود ۴ دهم درصد زنان درآسیای جنوبی، مالک زمین اند، حتی درفیلیپین که درآن، یک رفرم ارضی صورت گرفته است، فقط ۱۳ درصد زنان به زمین دست یافته اند.

درحقیقت وقتی ما اززنان و ازحق بر زمین صحبت می کنیم، بنظر می آید که از یک رویای دور حرف می زنیم، باید بپرسیم که آیا زنان حتی حق حیات دارند. درپاکستان، تنها ۴۸ درصد جمعیت را زنان تشکیل می دهند. نظربه این که تقریبا درهمه نقاط جهان، زنان اکثریت جمعیت اند، درآسیای جنوبی تعداد زنان از مردان کم تر است. این به دین معنی است که – به طور مستقیم یا غیرمستقیم- بچه دخترنسبت به پسرازنظراجتماعی یا اقتصادی، ارزش مند در نظرگرفته نمی شود.

با توجه به نقش زنان درتولید، زنان ۹۰ درصد برنج قاره را، غذای اصلی آسیا را تولید می کنند. بیش از ۷۰ درصد زنان روستایی، درتولید کشاورزی کارمی کنند، شباهتی که درکل جهان یافته می شود، اما به آن ها چه قدرپرداخت می گردد؟ همان طور که سخن گوی اصلی ما، صبح بیان کرد، وسیله معاش ایجاد شده است، اما تقریبا درحال کسب شدن است. این مربوط به داشتن یک زندگی با کیفیت است. درپاکستان، زنان برای ۱۲ ساعت کارکشاورزی، ۶۰ روپیه مزد می گیرند که کم تراز یک یورو است. برای چیدن سبزی جات، برای هر۶۰ کیلو ۲۵ روپیه مزد می گیرند، ۶۰ کیلوگرم مقدارخیلی زیادی است! برای چیدن پنبه، برای هر۴۰ کیلوگرم، ۶۰ روپیه مزد می گیرند. همه این کارها بسیارسخت است، و مزد آن ها این قدرناچیز- حتی نه یک دلار- این مزد فقط به کارگران امکان یک بارتغذیه درروز را می دهد.

وضع سواد چگونه است؟ دراین جا من دوباره شما را به صحبت های سخنگوی صبح امروزبرگشت می دهم، که گفت ما نیازداریم به شرایط مردان هم توجه مبذول داریم. با نگاه به وضعیت کلی درکشورمان، می توانید ببینید، که میزان سواد برای مردان هم خیلی خوب نیست( ۵۶،۵ درصد مردان باسواد هستند، اما زنان فقط ۳۲ درصد). بنابراین دررابطه با کشورهای دیگرآسیا، به ویژه درمناطق روستائی، میزان سواد درپاکستان خیلی بد است. دربلوچستان فقط ۸،۸ درصد زنان می توانند بخوانند، درشمال پاکستان ۱۵،۷ درصد، درپنجاب ۱۳،۵ درصد. این امر به سرعت و مستقیما به مساله حقوق برمی گردد. زنانی که تحصیل کرده نیستند، مهارت اندکی دارند و احساس ناامیدی می کنند و قادرنیستند، برای حقوق خود بجنگند.

اکنون می خواهم بعضی ازچهره های قدرت منطقه ای و بین المللی را، که این وضعیت را ایجاد کرده اند به شما نشان دهم. پاکستان دکترین بازار آزاد را پذیرفته است و تغیرات زیادی درتطابق با آن، در وضع قوانین ایجاد کرده است. این ها شامل تغیراتی درقوانین کنترل شرکت ها برزمین های کشاورزی است، به خوبی یک ساختاربازارآزاد برای تولید کشاورزی، درواقعیت امر، پاکستان مایل است زمین را به تعاونی ها اجاره دهد اما مایل نیست با رفرم های ارضی، زمین را بین اکثریت بی زمین توزیع کند. هرچیزی درپاکستان درمالکیت زمین داران، تعاونی های کشاورزی یا ارتش است- ارتش تنها دریک منطقه، مالک ۵۰ هزاراکر زمین است.

ساز و برگ مزرعه داری شرکتی

• کمپانی ها قادر اند، دربورس سهام پاکستان، زمین کشاورزی را اجاره کنند

• حداقل مقدارزمین برای اجاره : ۱۵۰۰ اکر

• زمین سقف دار به اجاره داده نمی شود

• مدت اجاره : ۵۰ سال، با یک دوره تمدیدی ۴۹ ساله

نیروهای دیگری هم وجود دارد:

● IFI به اضافه ی بانگ توسعه آسیا، که درپاکستان بسیارفعال است.

● تعاونی های فراملیتی

● کشورهای قدرت مند گروه ۸

این ها قدرت هایی هستند، که ما با آن ها درحال مبارزه هستیم، نه فقط سرمایه داران محلی- مالکان زمین، صاحبان کارخانه ها و ارتش- بل که با این چهره های بین المللی سرمایه داری هم درگیرهستیم.

فشار IFI ها را می توان با قیمت های انحصاری تولیدات کشاورزی، روشن کرد. قیمت گازوئیل درفاصله ۱۳ سال مابین ۱۹۹۰ و۲۰۰۳ ، ۱۱۷ درصد افزایش یافت( ۶۹ درصد افزایش درفاصله ۲۰۰۰- ۱۹۹۰ ، ۲۸،۴ درصد افزایش درفاصله ۲۰۰۳- ۲۰۰۰ ). دردهه ۲۰۰۰- ۱۹۹۰ افزایش شدیدی درقیمت الکتریسیته رخ­ داد(۴۲ درصد)، کود( مقدارخیلی عظیمی ۱۷۳ درصد)، و تراکتور(۶۶ درصد)، و یک مالیات عمومی ۱۵ درصدی فروش توسط حکومت به مردم تحمیل شد. همه این چیزها با کاهش قیمت کالاهای تولیدی کشاورزی همراه بود. این برای کشاورزان یک فاجعه است: آن ها برای راندن تراکتورها ودر آوردن آب ازچاه، به گازوئیل وابسته اند؛ به محض این که قیمت گازوئیل بالا می رود، قیمت همه چیزهای مصرفی درکارکشاورزی بالا می رود. و تنها راهی که درکشورما، اکثرمردم می توانند با آن امرارمعاش کنند، تولیدات کشاورزی است. وقتی قیمت مواد مصرفی برای تولیدات کشاورزی این چنین افزایش یابد، راه رقابتی، برای ۹۳ درصد کشاورزان کوچک ما وجود ندارد. وقتی قیمت ها بالا می رود، مزدها پائین می آید، به نحوی که مردم، کم ترو کم تر رغبت برای کاردارند

نشانه های قدرت شرکت ها

از ۱۰۰ شرکت فراملیتی سطح بالا:

• امریکا ۶۱ درصد

• اروپا ۳۳ درصد

• ژاپن ۲ درصد

درسال ۲۰۰۰، سود ۱۰۰ شرکت سطح بالای فراملیتی ۶،۶ ترلیون دلار

آمریکا بود

.

ازجمله قدرت های شرکت های فراملیتی، کنترل انحصاری آن هاست. نیروهای فراملیتی ، با داشتن حق انحصار، قیمت تقریبا اکثر تولیدات کشاورزی را کنترل می کنند. هم چنین آن ها، درتکنولوژی سطح بالا دارای ۹۰ درصد حق انحصارهستند- اما این جا ما درباره کامپیوتر یا محاسبه گرها صحبت نمی کنیم، درباره غذا حرف می زنیم. انحصارهای کشاورزی قیمت مواد غذائی را بالا می برند. اگرقیمت غذا افزایش یابد، مردم بی غذا می مانند؛ و این جامعه ای ایجاد می کند که کارکردش بد است، جائی که مردم حاضرمی شوند برای غذا هرکاری بکنند.

شرکت ها چه کاردیگری نسبت به زنان و کودکان انجام می دهند؟ وقتی آن ها شروع به کاشتن محصولاتی، ازقبیل پنبه یا گل آفتاب گردان می نمایند، بسیاری ازمردم که دراین مناطق زندگی می کنند، به مناطق دیگر مهاجرت می کنند، به جائی می روند که درآن جا محصولات غذائی کشت می شود. درپاکستان غذای اصلی مردم، گندم است، واگرمردم دربرداشت گندم کارکنند، آن ها برای کارکودکان هم پول دریافت خواهند داشت، آن ها برای تضمین غذای خود به این امر نیازدارند. هزاران هزارنفر به مناطق رشد گندم مهاجرت می کنند. سپس جمعیت زیادی برای دروی گندم وجود دارد، اما گندم کم تری وجود دارد{ به دلیل کشت محصولات صنعتی} ، درنتیجه مردم، همواره، سهم های کوچک تر و کوچک تری به دست می آورند. واین تنها تضمین غذایی ای است، که آن ها دراختیاردارند.

درضمن با چنین فشاربالائی دررابطه با غذای قابل دست یابی و کار، ازمردمی، که درزمان خوشه چینی درمناطق رشد گندم زندگی کنند، کاسته می شود.

۴۵ سال تضمین غذائی و دستورکارسرمایه داری

• سناتورآمریکایی، هوبرت هامفری، ۱۹۵۷: من شنیده ام . . . که ممکن است مردم برای

غذا به ما وابسته شوند. می دانم که انگاشته نشده بود که خبرهای خوبی باشد. برای من،

اما خبرخوبی بود، چون که قبل از این که مردم بتوانند کاری بکنند، باید چیزی بخورند.

و اگر شما درجستجوی راهی هستید که مردم به شما تکیه کنند و به شما، تحت عنوان

هم کاری وابسته شوند، به نظرم می آید که این، وابستگی فوق العاده ی غذائی خواهد بود.

• سکرترکشاورزی آمریکا، جان بلوک، ۱۹۸۰: غذا یک اسلحه است، اما راه استفاده

آن عبارت است از، وابسته کردن کشورها به ما. که اگر ما این راه را برویم، آن ها نمی آیند ما را ناراحت کنند.

• سکرتر کشاورزی آمریکا، آن. ام. ونه من، ۲۰۰۱: ما سخت کارمی کنیم تا توانایی

زارعان آمریکایی را برای رقابت دربازارجهانی، توسعه دهیم. به درستی، موفقیت آینده ی

کشاورزی آمریکا وابسته به دست یابی به بازار جهانی است.

• ریاست جمهوری آمریکا، جرج. دبلیو. بوش: ما می خواهیم گوشت، غلات و حبوبات مان

را به مردم سراسر جهان، به کسانی که به خوردن نیاز دارند، به فروشیم. توصیه ی من،

سخت کارکردن برای بازکردن بازارها است.

چگونه این را تا سطح جنسیت پایین بیاوریم؟ این چیزی است که من می خواهم انجام دهم، چون که برای ما، درجنبش زنان، وخیم است فهمیدن همه آن چه که درجنوب، وبه طورغیرمستقیم درشمال، برای زنان درحال انجام یافتن است. نهایتا، آن چه که دربالا شرح دادم، بارسنگینی بردوش زنان می شود.

این عکسی است که من زیاد آن را مورد استفاده قرارمی دهم: زن مقدارزیادی رخت شسته را، درطشتی روی سرش حمل می کند، کودکی دربغل دارد و دست کودک دیگری را گرفته با خودش راه می برد. او باید مایل ها راه برود، تا لباس را بشوید و دوباره، همین راه را، تا به خانه برگردد. این است نتیجه رشد مدل مرکز توسعه، هم چنین درکشورما، با نام ” انقلاب سبز” ترویج می کردند، و اکنون به عنوان نئولیبرالیسم ترویج می شود- این هردو دقیقا سرمایه داری است.

من می خواهم صحبت ام را به طورخلاصه درباره سازمان ملل پایان بدهم ، چون که ما ازحقوق صحبت می کنیم، و حقوق دردستورکار سازمان ملل قراردارد. سازمان خواربارجهانی ( FAO )، استفاده ازمحصولات جی ام (اصلاح شده ی ژنتیکی) کشورهای گروه ۸ را مجاز کرده است. این یعنی حذف مطلق حقوق زنان – واین تحت عنوان یک دستاورد، فروخته می شود. این مرگ زنان و کودکان است. ما باید به آن نه بگوئیم. الان وقتی است که مردم باید بیایند و محکم به سازمان ملل به چسبند تا به عواقب این خیراندیشی، بنگرد، تا ببیند که این واقعا چه ترویجی است.

FAO و امنیت غذائی

امنیت غذائی وقتی وجود دارد که؛ همه مردم درهمه زمان ها، دست یابی فیزیکی، اجتماعی و

اقتصادی، به غذای کافی سالم و مغذی داشته باشند. که احتیاجات مربوط به رژیم غذائی، آن ها

را برآورد و ارزش غذائی برای یک زندگی فعال و سالم را داشته باشد.

• واژه ” امنیت غذائی” اکنون به معنی دست یابی به غذا است، و این شامل تولید غذا نمی شود.

• تعریف به طور قابل ملاحظه ای، ستیزه جو است، چون که به جای کمک به تهیه وسایل،

وارد کردن مواد غذائی بسیار ارزان را، دربازارهای جنوب، مجاز می کند.

• این امر تولید کننده های کوچک را آسیت پذیر می کند، به نحوی که قادر به رقابت با کالاهای

دارای سوبسید های بالای، فارم داران شمالی نیستند، که درواقع شرکت های فراملیتی

امریکای شمالی و اروپا هستند.

• مفهوم امنیت غذائی شکل گرفته براساس این تعریف، درملاحظه با وضعیت دولت های شمالی

است، به نحوی که به آن ها، اجازه می دهد که تولید کشاورزی سوبسید دار شان را به

راحتی با تحت کنترل درآوردن بازاهای کشاورزی جنوب، حمایت کنند.

• گزارش FAO ، وضعیت غذا و کشاورزی ۲۰۰۴، در سرمایه گذاری های خصوصی و

عمومی درزمینه ی تکنولوژی جدید ژنتیک برای بیشتر دانه های غذائی نامرغوب مثل برنج،

گندم، ذرت، و غیره،

* – مقاله مذبورتوسط ” عذرا طلعت سعید” ازمنطقه روتس پاکستان، درکنفرانس عمومی سالیانه ی انستیتو گوستاو- اشترس مان، بن ، ۲۲-۲۱ مای ۲۰۰۴ ارائه شده و ترجمه ی فارسی آن، ازمتن انگلیسی موجود در گزارش کنفرانس، تحت نام گلوبالیزه کردن حقوق زنان انجام گرفته است.

ترجمه مقاله به مفهوم قبول نقطه نظرهای نویسنده و یا هم نظر بودن با وی نیست. اما نویسنده سوا از تحلیل هایش و توسل اش به سازمان ملل و توهم به آن، توانسته شرایط موجود در بخش کشاورزی پاکستان را نشان دهد و همین مرا به ترجمه آن راغب کرد.

به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن

مارس ۲۰۰۵

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.