جنگ درغزه به روایت مدیکو اینترنشنال

مدت زمانی طولانی است که جنگ علیه حماس به جنگ علیه مردم فلسطین تبدیل شده است. کجا باید این مساله پایان بگیرد؟

دوماهی است که جنگ درغزه در مقابل چشم جهانیان است و با حمایت سیاسی دولت آلمان به یک گوردسته جمعی تبدیل شده است. محصور کردن یکی از پرجمعیت ترین منطقه ی مسکونی جهان، اکنون بسیاری از بخش هایش غیرقابل سکونت و میدان زباله و نخاله شده است. بیش از ۱۷.۰۰۰- اکنون ۲۳.۰۰۰ نفر- فلسطینی کشته و تعداد غیرقابل شمارشی زخمی شده اند، هم چنین وسایل زندگی دو میلیون انسان نابود شده است.

در درجه اول تونل های حماس تخریب نشده اند بلکه کل زیرساخت از بیمارستان ها، تا دانشگاه ها، و با ویران سازی آرشیوها، کتابخانه ها، مساجد و کلیساها خاطره فرهنگی ساکنین غزه نابود شده است. با تجربه دو ماه بمباران بی وقفه انسان ها ترس مرگ و ناامیدی را تجربه می کنند. به ندرت کلماتی وجود دارد که بتواند رنج انسانی تقریبا دو میلیون ساکنین غزه را تحمل و توصیف کند.

جنگ علیه حماس، همان گونه که معروف شده است به جنگی طولانی علیه مردم فلسطین تبدیل شده است. بعد از گشوده شدن دریچه ای از امید کوتاه مدت آتش بس که در ۳۰ اکتبربین حماس و ارتش اسرائیل به پایان رسید، صدها هزار انسان در همین روز به نواز غزه جنوبی رسیدند که یک دستور ارتش اسرائیل فرمان تخلیه اجباری آن را اعلام کرد. کل ستون های انسان های مستاصل به سمت یک منطقه ی شلوغ نزدیک مرز مصر روانه شدند. حتی قبل از فرمان جدید اسرائیل هم ۸۰ % جمعیت غزه به عنوان آواره گان داخلی محسوب می شدند.

تا جایی که ما می دانیم هم چنین ۶۰۰ نفری که با سازمان شریک کار ما، انجمن فرهنگی و تفکر آزاد ابتکار زنان، که در خان یونس در جنوب نوار غزه مشغول به فعالیت بودند، باید پناهگاه اضطراری خود را ترک می کردند. ما از آن ها و شرکای ما سازمان سلامت فلسطینی جامعه ی امداد پزشکی خبری نداریم. هم چنین از همکاران زن و مردی که سال هاست می شناسیم و باهم دوست شده ایم خبری نداریم.

گسترش عملیات نظامی در جهت جنوب، هر گونه امیدواری در رابطه با فضای حفاظت شده برای شهروندان در نوار غزه را از بین برده است. این عملیات امید آزادی گروگان های اسرائیلی در دست حماس و زنان و کودکان فلسطینی زندانی اسرائیل را هم نابود ساخته است. با همه ی صحنه سازی ها از آن زمان یک امکان قرار داشت؛ منطق دوگانگی ” آن ها یا ما” .

سازمان اسرائیلی شریک مدیکو به نام پزشکان برای حقوق بشر گزارشی در باره ی عملیات خشونت جنسی به عنوان یک اسلحه جنگی توسط حملات حماس ارسال کرد. در یک جستجوی تحقیقی برای مجله ی ۹۷۲+، روزنامه نگار اسرائیلی یووال آبراهام نشان می دهد که ارتش اسرائیل در مقایسه نسبت به جنگ های قبلی شماراهداف ظاهرا مشروع را – تحت عملیات هوش مصنوعی با تعین هویت آن ها – و همراه با آن شمار بالای قربانیان غیر نظامی را شدیدا بالا برده است.

سازمان سال ها شریک اسرائیلی مدیکو سکوتش را می شکند و علاوه برآن روی به کار گیری جدید دکترین داهیا* توجه ها را جلب می کند( Dahiya-Doktrin یک استراتژی نظامی است که توسط رئیس سابق نیروهای دفاعی اسرائیل گادی آیزنکوت در سال ۲۰۰۶ در جنگ با حزب الله لینان در دهکده داهیا به کار گرفته شد. طبق این دکترین زیرساخت های غیر نظامی بمباران می شوند و مورد حمله قرار می گیرند و غیرنظامیان کشته و آواره می شوند تا نیروی مقابل از طرف مردم در فشار قرار گیرد شکست بخورد یا به خواسته های ارتش اسرائیل پاسخ مثبت دهد). که برمبنای این دکترین ارتش هدفمند به طور غیرمنطقی آتش می گشاید تا از طریق تخریب اهداف غیر نظامی نیروی مقابل را تحت فشار قرار دهد. همه ی این دیدگاه ها و و با آن سئوالات ایجاد شده، چه عواقب سیاسی ای از آن بیرون کشیده می شود امروزه جایگاهی ندارد.

برعکس ما تشدید جنگ درغزه وهم چنین خشونت را در ساحل غربی تجربه می کنیم. در آن جا مردم طی ده ها سال تنها خشونت بیسابقه توسط شهرک نشین ها و ارتش را تجربه می کنند. در سایه ی حمایت آلمان و آمریکا ازاقدامات وحشیانه در غزه، اسرائیل صدها فلسطینی را در ساحل غربی کشته است، هزاران نفر را دستگیر کرده است و کل جامعه روستایی را تخریب کرده است، با وجودی که در این جا حماس حکومت نمی کند. این تشدید سیستماتیک را دنبال می کند. این مساله فقط مربوط به آینده غزه نیست بلکه مربوط به آینده فلسطینی ها در مجموع است، با ارزش انسانی آن ها، با حقوق انسانی شان و حق تعین سرنوشت شان مربوط است.

سیاست دولت آلمان:

با نگاه به حمله حماس و عکس العمل اسرائیل روی آن، فیلسوف اومری بوهن به طور خلاصه از یک منطق انسان زدایی صحبت می کند. می گوید این منطق ” فقط یک هدف را می شناسد: یک خلق می تواند بماند؛ یکی یا دیگری. این منطق بخشی از منطق جنگ تمام عیار” است. درعدم تقارن درگیری های اسرائیلی – فلسطینی، اسرائیل امکان این را دارد که این منطق را بازهم بکار گیرد و به حداکثر برساند. بدین علت باید آن ها درهم شکسته شوند. علاوه براین کمک به اسرائیل حالا دیگر یک وظیفه ی تاریخی مهم ترین وابسته ی اسرائیل است. علاوه براین آلمان خود را به خاطر دلیل تاریخی اش موظف به حمایت بدون قید و شرط برای امنیت اسرائیل احساس می کند. دولت آلمان علیه آتش بس موضع مخالف می گیرد و در کنار یک حکومت راست تا راست رادیکال اسرائیلی در سیاست، برخلاف قوانین بین المللی بیرحمانه از حزای جمعی مردم فلسطین حمایت می کند. این هیچ چشم انداز صلح آمیزی را هم چنین برای اسرائیل شامل نیست.

این روزها گیدئون له وی سردبیر هاآرتص اسرائیلی می نویسد: ” به ما نفرت خواهند ورزید، و دراین معنا درست هم هست”. نه فقط امنیت فلسطینی ها بلکه هم امنیت اسرائیل توسط سیاست آلمان به گور سپرده می شود. سیاستی که به نظر می آید از یک آرزو می آید که با آن خود را با حمایت بدون قید و شرط از یک حکومت اسرائیلی بحث برانگیز، از تاریخش رها سازد.

دولت آلمان اعلام می کند دارای یک سیاست خارجی ارزش محور است. این سیاست شامل احترام به حقوق خلق ها در یک سیاست صلح فعال است. دولت آلمان با حمایت بدون قید و شرط از سیاست جنگی اسرائیل، پرنسیب های خود را به طور اساسی تضعیف می کند.

کجا باید هم چیز پایان یابد؟

برای کل منطقه ی فلسطینی و کاملا حاد برای نوار عزه و هم چنین برای منطقه در مجموع سئوالاتی مطرح است: این جنگ باید به کجا هدایت شود، اگر هیچ کس در حکومت اسرائیل خواهان توقف آن نباشد؟ تخریب گسترده و فاجعه انسانی خطر واقعی خالی از جمعیت سازی غزه را تقویت می کند – و هم چنین بدون این که ارتش اسرائیل دستورهای دیگری برای غیرمسکونی سازی اجباری باید بدهد.

اگر زندگی فلسطینی ها در غزه باید امکان ادامه داشته باشد، اگراز یک فرارتوده ای یا –از اخراج به مصرباید جلوگیری کرد، اگر مردم فلسطین از طریق بمب ها، گرسنگی، تشنگی و بیماری ها نباید ببیشتر نابود شوند، پس باید جنگ را – و با آن منطق خشونت را – بلافاصله قطع کرد. بعد کسانی که در غزه محصورشده اند به امید و حامی نیاز دارند. بعلاوه این امر به طور بالقوه شامل متحدان اسرائیل هم می شود که می توانند کشور را برای ارتکاب جنایات بیشتری که در حال حاضر آن را به انزوای عمیق هدایت کرده است، محافظت کنند

بازماندگان حملات ۷ اکتبر در اسرائیل هم ، یعنی خانواده ها و دوستان کشته شده ها، و آن هایی که هنوز در غزه بعنوان گروگان نگه داشته شده اندهم به امیدواری نیاز دارند. تظاهرات وابستگان آن ها، اجتماعات اسرائیلی ها و فلسطینی ها برای صلح در افکار عمومی این کشور بندرت نقشی ایفا می کند. اینان قربانیان اسرائیلی، فلسطینی جنگ خشونت و ترور و انسان هایی که در کنار آن ها برای صلح می ایستند، باید شامل هم بستگی ما شوند. آن ها باید نقطه ارجاع چشم انداز ما روی اسرائیل و فلسطین باشند، نه حکومت گران و علایق آن ها در رابطه با نگهداری کلیشه های دشمنی و شرایط جنگ.

فریده ثابتی، ژانویه ۲۰۲۴/ دی ماه ۱۴۰۲

منبع: مدیکو اینترنشنال